بخشی از مقاله
چکیده
جمعیت هر کشور نقشی مهم و غیرقابل انکار در رشد و توسعه اقتصادی آن ایفا میکند. موضوعات جمعیتی با مطرح شدن بحثهای مربوط به عرضه نیروی کار جایگاه ویژهای را در مباحث اقتصادی به خود اختصاص دادهاند. اهمیت این متغیر مهم در فرضیه سیکل زندگانی مودیگلیانی و نظریه سرمایه انسانی به خوبی نشان داده شده است. لذا در این تحقیق، به بررسی اثر ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی در سه دسته از کشورهای با توسعه انسانی بسیار بالا، کشورهای با توسعه انسانی بالا و کشورهای با توسعه انسانی متوسط، در دوره زمانی 2000-2014 با استفاده از تکنیک دادههای ترکیبی پرداخته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از وجود اثر مثبت و معنادار جمعیت 15-64 و اثر منفی و معنادار جمعیت 0-14 سال بر تولید ناخالص داخلی در هر سه دسته از کشورهای مورد مطاله دارد از طرفی جمعیت بالای 65 سال در کشورهای با شاخص توسعه انسانی بسیار بالا و کشورهای با شاخص توسعه انسانی متوسط بر تولید ناخالص داخلی اثر منفی و معنادار دارد در حالی که اثر این گروه جمعیتی بر تولید ناخالص داخلی در کشورهای با توسعه انسانی بالا مثبت است اما از لحاظ هماری معنادار نیست.
واژگان کلیدی: تولید ناخالص داخلی، ساختار سنی جمعیت، شاخص توسعه انسانی.
مقدمه
دستیابی به رشد بالا و توسعه پایدار از مهمترین اهدافی است که همه اقتصادها تلاش میکنند برای تحقق آن، عوامل و امکانات باالقوه5 و مرتبط با این مهم را هوشمندانه شناسایی و با علم و آگاهی جهت تصویب سیاستهاو طراحی برنامههای بلندمدت و کوتاهمدت اقدام کنند تا مسیر دستیابی به این اهدف را هموار و زمان تحقق آن را کوتاهتر کنند. در این میان یکی از پارامترهای مهم و تعیین کننده جمعیت6 و تغییر ساختار سنی7 آن است که با بحث ارائه نیروی کار به عنوان اصلیترین عامل تولید، پای خود را به مباحث رشدو توسعه اقتصادی باز کرده است. اهمیت موضوعات جمعیتیو نفوذ آن در بُعد اقتصادی تا آنجا آشکار شد که این مهم به نقطه عطف نظریه و فرضیات بسیاری از اقتصاددانان تبدیل شد و دیدگاههای مختلف و گاه متناقضی را در این زمینه بوجود آورد. در ابتدا دیدگاههای مرتبط با جمعیت و اقتصاد تا آن اندازه منفی بود که منجر به شکلگیری دیدگاهی بدبین8 نسبت به رشد جمعیت شد. از مظر بدبینها، غذا همواره بوسیله جمعیت تحت فشار قرار دارد و کشف منابع جدید و نوآوریهای کشاورزی تنها به صورت کوتاه و موقت میتوانند استانداردهای زندگی را بالا ببرند. دراین زمینه میتوان به تئوری معروف مالتوس9 اشاره کرد. اما اتفاقاتی که در آغاز قرن 19 به وقوع پیوست نقطه مقابل عقیده سخت مالتوس بود و منجر به پیدایش دیدگاهی خوشبین10 نسبت به جمعیت و ارتباط آن با رشد اقتصادی شد. طرفداران این دیدگاه عنوان میکنند که، جمعیتِ بیشتر با نوآوری بیشتر و پیش-برد تکنولوژی بر رشد اقتصادی اثر مثبت دارد. و اما در آخرین دهه قرن بیستم نتایج بین کشوری درباره رشد جمعیت و رشد اقتصادی، نه دیدگاه خوشبینها را تأیید کرد نه دیدگاه بدبینها را و به این ترتیب دیدگاه جدیدِ خنثی بودن جمعیت در ادبیات توسعه بوجود آمد - Andersson, .1998 - فرضیه سیکل زندگانی مودیگلیانی11 و نظریه های سرمایه انسانی، دلالت بر این دارند که با افزایش سن یک فرد، رفتار وی تغییر می-کند. اگرچه این نظریهها، رفتار اقتصادی یک فرد را مورد مطالعه قرار میدهند، اما افرد یک جامعه با هم یک اقتصاد را تشکیل میدهند. با یک جمعی نگریی به رفتار افراد در اقتصاد، این تئوریها، استنادات مهمی درباره روابط میان ساختار سنی و تعدادی از متغیرهای کلان اقتصادی دارند - 1392،پناهی و عباسی اصل - .
طی این مقاله برآنیم تا اثر ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی سه گروه کشورهای با توسعه انسانی بسیار بالا، توسعه انسانی بالا و توسعه انسانی متوسط، را در دوره زمانی 2000-20013 بررسی کنیم. برای این منظور دادهها و اطلاعات مربوط به ساختار سنی جمعیت و رشد اقتصادیِ کشورهای مورد مطالعه، از طریق سایت سازمان ملل و بانک جهانی استخراج شده است، و مدل اقتصاد سنجی با استفاده از روش دادههای ترکیبی برآورد خواهد شد. مهمترین فرضیه مورد بررسی به مثبت بودن رابطه بین جمعیت در سن کار - 15-65سال - و رشد اقتصادی در جامعه آماری مورد مطالعه، اشاره دارد. لذا در ادامه پس از مقدمه مروری بر مطالعاتی که تا کنون در داخل و خارج و خارج از کشور پیرامون مسأله مطرح شده انجام گرفته است خواهیم داشت و سپس با بیان مبانی نظری، تصریح و ارائه مدل وارد بخش تخمین و نتیجه گیری خواهیم شد.