بخشی از مقاله
چكيده :
يكي از عوامل توسعه اقتصادي ،اجتماعي ، فرهنگي و آموزشي گسترش همه جانبه آموزش و تربيت نيروي انساني متخصص و كارآمد مي باشد . از دهه١٩٦٠ ميلادي به بعد به سبب تحول در مفهوم توسعه ، جايگاه تعليم و تربيت در توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي متحول شده است و تربيت نيروي انساني جايگاه ويژه اي يافته است و اگر جامعه بخواهد نظام آموزشي خويش را دگرگون سازد و آن را با مقتضيات و نيازمندي هاي جديد همساز نمايد، ناچار است كه سياست جامعي در توسعه نيروي انساني داشته باشند ، و اين مسير نيست مگر اينكه از نظام تعليم و تربيت متوقع بود . يكي از مشكلات مهم و اساسي در نظام آموزش و پرورش خصوصا" در كشور ما، علاقه دانش آموزان به تحصيل منتهي مي شود. در اين راستا نبود نيروي انساني كارآمد و ناآشنا با شيوه هاي نوين و فعال تدريس مي تواند بر كيفيت آموزش دانش آموزان تأثير بگذارد . روش هاي تدريس فعال و نوين كه در آن مشاركت دانش آموزان و معلم را مي طلبد . از مهمترين روشهاي فنون تدريس مي تواند به روش حل مسأله ، روش بحث گروهي ، روش پرسش و پاسخ ، روش بارش مغزي و . . . اشاره كرد . لذا در اين مقاله ضمن بيان مفهوم نيروي كارآمد كه از جنبه هاي مختلف به آن پرداخته شده است و هر يك مبتني بر نظرات صاحب نظران حوزه يادگيري و آموزش مي باشد . تلاش بر اين است كه به تحليل رابطه ي بين شيوه هاي نوين تدريس و ميزان تربيت نيروي انساني كارآمد پرداخته شود .
مقدمه :
درباره عملكرد و وظايف مديريت انساني و اهميت اين واحد در سازمان آموزش و پرورش در چند سال اخير در كشور متون بسياري در اختيار مديران و سياستگذاران قرار گرفته است . اما به درستي مي توان ادعا كرد كه هنوز جايگاه كليدي و نقش راهبردي منابع انساني در افزايش بهره وري و كارايي ، ايجاد تعهد و دلبستگي شغلي وتعال عملكرد كاركنان براي بسياري از دست اندركاران اجرايي مشخص نشده و نياز به داشتن و تربيت نيروي انساني كارآمد در نظام آموزشي كاملا" به چشم مي خورد . تاريخچه مطالعات نشان مي دهد روشهاي تدريس چه در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و چه در ايجاد انگيزه و رضايت خاطر ، پرورش شخصيت ، رشد خلاقيت آنان مؤثر است ، وظيفه معلمان در فرآيند تدريس تنها انتقال واقعيت هاي علمي به دانش آموزان نيست بلكه بايد موقعيت و شرايط مطلوب يادگيري را فراهم نمايد و چگونه انديشيدن و چگونه آموختن را به شاگردان بياموزد . يعني كار معلم نه تنها انتقال دانش ، بلكه پرورش توان تفكر منطقي و پرورش شخصيت سالم است و مطالعات موفق براي شاگردان خود تنها عرضه كننده مطالب تخصصي نمي باشند بلكه شاگردان خود مطالب شناختي و اجتماعي و نحوه مؤثر از آنها را مي آموزند ، در آموزش و پرورش نقش نيروي انساني معلم از مهم ترين عوامل مؤثر در رشد و توسعه كيفي و محتواي تربيت به شمار مي آيد . معلمان سربازان خط اول جبهه تربيت قرار گرفته اند و ضرورت دارد كه با مدرنترين سلاح هاي علمي روز يعني روشهاي مختلف نوين و فعال تدريس آشنا باشند و بدانند در كدامين موقعيت آموزشي و از كدامين روش استفاده نمايند . تدريس كار آساني نيست. معلم در تدريس با عوامل مختلف و متعددي سروكار دارد كه كنترل مجموعه آنها ممكن است محيطي را به وجود آورد كه يادگيري مطلوب و مؤثر در آن صورت گيرد . اين عوامل مختلف و بطور كلي جامعه اي كه معلم و شاگرد در آن زندگي مي كنند در كيفيت تدريس معلم تأثير ميگذارد . بديهي است كه معلم نمي تواند همه عوامل مذكور را تحت كنترل خود درآورد . بنابراين معلم در ايجاد موقعيت مناسب يادگيري قادر به تغيير و كنترل بسياري از عوامل نيست اما تا حدي مي تواند با تعيين هدفهاي صريح اجرايي و اتخاذ الگو و روشهاي مناسب تدريس و تهيه و بكارگيري تجهيزات لازم و ايجاد نوعي ارتباط سالم با شاگردانش ، كيفيت تدريس خود را دست خودش تغيير و تحول وپيشرفت بكند .
هدف اين مقاله نيز بر معرفي بعضي از اين روشهاي فعال تدريس استوار گرديده است . تا با معرفي بيشتر اين روشها به معلمان عزيز و توجه بيشتر به جزييات ، آنها بتوانند مهارتهاي لازم براي استفاده از اين روشها را به دست آورند و زمينه اجراي آنها را در كلاس فراهم نمايند و كيفيت تدريس خود را بالا ببرند . اميد است با عنايت به اين موضوع گاهي در راستاي وظيفه الهي خود برداريم . روشهاي تدريس و آموزش در جهان سابقه اي به بلندي تاريخ بشري دارند . الگوي تدريس كه معلم با توجه به شرايط مختلف و عوامل متعدد تأثير گذارد در اين زمينه انتخاب مي كند . تأثير مستقيمي در روند يادگيري دانش آموزان ، تأثير پذيري آنها از معلم خود ، ايجاد ديد كلي نسبت به مدرسه و درس و حتي تأثير زيادي در ديد كلي دانش آموز به علم و نقش يادگيري و علم آموزي ميگذارد . هر قوانين الگو و روند تدريس معلم مناسب باشد تدثير مثبتي در آينده و زندگي آينده فرد خواهد داشت . تدريس يك فرآيند است و عوامل بي شماري در آن نقش دارند كه همه آنها قابل مطالعه و كنترل نيستند ، سپس معلم بايد چهار چوبي كوچك و محدود از فرآيند تدريس را به عنوان الگو انتخاب كند و مورد تحليل و شناسايي قرار دهد تا بتواند در موقعيت مناسب در محدوده آن چهارچوب ، فعاليتهاي آموزشي خود را سازماندهي كند و روشهاي مناسب تدريس را انتخاب و اجرا نمايند. البته الگوي تدريس بستگي به نوع آگاهي معلم از فلسفه و نگرش هاي تعليم و تربيت خواهد داشت . آن نگرش ها و باورها اساس انتخاب فعاليت او را در اين زمينه تشكيل خواهد داد . به طور خلاصه طرز كار معلم در اين مورد عبارت است از : انتخاب چهار چوبي محدود از فرآيند تدريس به عنوان الگوها تجزيه و تحليل آن و در نهايت انتخاب يك الگوي تدريس با توجه به موقعيت و در نظر داشتن فلسفه ها و نگرش هاي مهم در تعليم و تربيت . معلم براي استفاده از يك الگوي تدريس بايد مشخص كند كه شاگردانش چه فعاليت هايي بايد انجام دهند و توالي اين فعاليتها و عوامل اجرايي آنها چگونه بايد باشد تا معلم و شاگرد بتوانند سريعتر و راحتتر و مؤثرتر به هدفهاي آموزش برسند ، مثلا" بايد مشخص شود كه معلم بايد محور همه فعاليتهاي آموزشي باشد يا اينكه فراگيران بايد نقشي فعال داشته باشند . در آموزش بايد در چهارچوب هر يك از الگوها ، به هنگام تدريس بايد مراحل خاص و معيني را طي كند . اين مراحل مشخص كننده فعاليت هاي آموزشي معلم و شاگرد در فرآيند تدريس و در محدوده آن الگوي ويژه خواهد بود . در كنار شرايط و امكانات آموزش نيروي انساني و بويژه معلم ، از مهمترين عوامل تشكيل دهنده محيط هاي آموزشي است . تأثير موقعيت و امكانات مناسب بر هيچ فردي پوشيده نيست . اما امكانات و تجهيزات بدون وجود معلم كارايي لازم را نخواهد داشت . معلم با شناخت امكانات به تجهيزات مناسب محيط آموزشي مي پردازد . محيط و امكانات آموزشي را سازماندهي مي كند . موقعيت آموزشي مناسب بوجود مي آورد و با شناخت استعداد ، علايق و توانايي شاگردان ، آنان را در طريق صحيح يادگيري هدايت مي كند . البته چنين نقشي به دانش و اعتقاد معلم بستگي دارد . اگر چه كنجكاوي و ارضاي آن را بديهي ترين احتياجات شاگردان است . اگر معلم با نظريه ها و اصول يادگيري آشنا نباشد و تدريس را فقط انتقال واقعيت هاي علمي بداند و تجارب يادگيري را منحصر به نشستن در كلاس ، گوش دادن و حفظ كردن مطالب شنيده شده يا نوشته شده در كتاب تصور كند ، مسلم است كه در تقويت كنجكاوي و پرورش استعداد و تفكر علمي شاگردان چندان موفقيتي به دست نخواهد آورد . زيرا كه شاگرد همواره علاقمند به فكر كردن است . در بررسي عوامل مختلف بايد فرصت حركت و جنبش داشته باشد تا بتواند به هدفهاي آموزشي برسد . براي يك معلم لازم است كه بتواند ياد بدهد و جذاب آموزش دهد ، و اين مسئوليت را بيشتر مي كند تا يك برنامه درسي برنامه ريزي كنند كه واقعا"به كار آيد . در اينجا سه روش از بهترين روشهاي تدريس كه مؤثر است ارائه مي شود . روش تدريس فاصله دار : معلمان زماني كه از روش يادگيري فاصله دار استفاده كردند نتايج شگفت انگيزي را گزارش داده اند . يادگيري فاصله دار روش يادگيري است كه در آن محتواي آموزشي فشرده شده در سه زمان تكرار مي شود كه با دوتا استراحت كوتاه ده دقيقه اي همراه است ، دانش آموزان در اين استراحت هاي كوتاه به فعاليت هايي همچون فعاليت هاي جسمي مي پردازند . يادگيري فاصله دار دانش آموزان را تشويق مي كند تا بين فعاليت هايشان بتوانند به سرعت تغيير وضعيت بدهند . و از كاري به كاري ديگر مشغول شوند ، براي مثال ده دقيقه آموزش در سيستم عصبي همراه با پاور پوينت و سپس پانزده دقيقه بسكتبال بازي كنند ، اين روش مي تواند نمره ي دانش آموزان را بهبود ببخشد .روش دوم چهارشنبه هاي جذاب - انعطاف پذير - : هميشه درسهاي معمول براي تمام افراد مؤثر نيست . هر دانش آموز با دانش آموز ديگر فرق مي كند و هر كدام مشكل خود را دارند . معني و مفهوم چهارشنبه جذاب اين است كه ميشود يك جلسه ي عميق و مفهومي در مورد رياضيات يا موضوعات ديگر در طول يك روز به راحتي داشت . در دروس چهارشنبه هاي جذاب ، معام تلاش مي كند