بخشی از مقاله

چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تغییرات ایجادشده به دنبال مدرنیزه شدن جوامع، در جامعه عشایری میپردازد0 بررسی وضعیت سنتی، جدید و اثراتگذار از سنت به مدرنیته در بخشهای اصلی زندگی عشایر یعنی دام، مرتع، حمل و نقل، کوچ و مسکن مورد بررسی قرار گرفته است0 محدوده مورد مطالعه شهرستانهای کوهرنگ و فارسان میباشد0 که دوطایفه اسیوند وبابادی در آنجا مستقر هستند. تکمیل پرسشنامه و مشاهدات میدانی تحقیق در میان دوطایفه اسیوند و بابادی انجام شده است0 جامعه آماری این پژوهش عشایر بختیاری دو طایفه اسویند وبابادی می باشد که بر اساس سرشماری اجتماعی – اقتصادی عشایر کوچنده کشور در سال 87 رقمی حدود 6972 خانوار و جمعیت 43598 نفر بوده است. نمونه مورد مطالعه نیز با استفاده از روش کوکران که به روش مستقیم و تصادفی ساده مورد پرسشگری قرار گرفته اند. نتیجه تحقیق نشان میدهد همه بخشهای زندگی عشایر کمابیش تغییراتی را پذیرفتهاند، حرکت به سوی زندگی مدرن و هر تغییری در وضعیت سنتی، دارای دوجنبه بوده است از یک سو رفاه و آسایش و از سوی دیگر یکسری مسائل و مشکلات را برای عشایر بوجود آورده است0 کلمات کلیدی: مدرنیته، زندگی عشایری، عشایر بختیاری،کوچ، اسیوند، بابادی

مقدمه
بحث از مدرنیته، تجدد، مدرنیسم مهمترین موضوع در عرصه عمل

و    اندیشه انسان در قرنهای اخیر است. مدرنیته یعنی مدرن بودن. مدرنیته یعنی منش و شیوه زندگی امروزی و جدید. مدرنیته یعنی تخریب مداوم سنت ها و باورهای کهنه ای که با شیوه زندگی همراه شده اند. - جابری مقدم،1384، ص - 25 میان مدرنیته

و    مدرنیسم تفاوت وجود دارد. مدرنیسم در معنای کلی به معنی نوسازی، پیشرفت و توسعه است. نوعی ایدئولوژی است که در پی جایگزین کردن نو به جای کهنه است. و نو و مدرن را برتر از کهنه می داند. مدرنیسم
اعراض و نمود بیرونی تفکر مدرن است. - همان، ص » - 26مدرنیته متضمن این امر است که تمدن مدرن یک تمدن یکتا و بینظیر در تاریخ بشر است. هر کس میپذیرد که اروپا و آمریکا پیشرفت کرده است و یک تکنیک جدید و قدرتمند را برای مطالعه طبیعت و تکنولوژی های ماشینی جدید و... این شکلی از مدرنیته است که امروزه به عنوان پیشرفت در دنیای غیر غربی استفاده میشود در غرب ویژگیهای دیگری نیز برای آن بر میشمرند از قبیل: آزادی بیان، فرهنگ سکولار، دموکراسی آزاد، فردگرایی، عقلگرایی، انسان-گرایی و... - چُن1«،2003،ص - 8

بیان مسئله
ماشینیزم2 و تحولات دو دهه اخیر و آگاهی های منطقه ای، فرا منطقه ای، تحولات و مسائل بین المللی و همچنین انقلاب اسلامی ایران، بینش عظیمی از کوچندگان را بالا برده و با توجه به نقش وسایل ارتباطی جمعی در تحول فکری انان، این جماعت به مرحله ای از رشد وادراک رسیده اند که به خوبی در می یابند که در جهان امروز، بهره وری از محیط طبیعی انحصاراً به شیوه سنتی، نه تنها کارآیی ندارد، بلکه استفاده از ماشین آلات مکانیزم در مقابل تکنولوژی پیشرفته و خودکار از کارایی چندانی برخوردار نیست. این جماعت توجه دارند که امروزه بشر به جای استفاده از چشم های خود در تسخیر فضا و شناخت مزایا و پدیده های اطراف محیط مسکونی خود تلسکوپها را به خدمت گرفته و به جای زور و بازوی خود بیل مکانیکی را در اختیار دارد وبرای اندیشیدن و تسریع در امور علمی و فنی و تولیدات انبوه فکری، کامپیوتر را به خدمت می گیرد. از این رو هر چند برای خود این تحول را غیر ممکن می بینند ولی در آینه زمان، برای فرزندان خود آن راامری مهم و لازم و ممکن می انگارند و میل به تحول و انگیزه ای برای آنان به دنبال ندارد ودور نمای تابناکی را نمی نمایاند. در نتیجه هر چند ناگزیر به تحمل هستند ولی فرزندان دلبند خود را راهی شهرها می نمایند تا شاید از این رهگذر بتواند بخشی از حقوق حقه خود را به عنوان یک ایرانی به دست آورند،

چون در می یابند که شهر نشینان از امکاناتی برخوردارند که کوچندگان فاقد آنند. در واقع، دلایلی چون عدم وجود راه های ارتباطی و پراکندگی جامعه عشایریی و عشایری، فقدان وسایل ارتباط جمعی و بی سوادی یا کم سوادی اکثریت عمده عشایرئیان و عشایر، از مهم ترین عواملی بوده اند که موجب کندی روند تغییرات در جامعه عشایری می شده اند. اما در دهه های اخیر، در اثر رفع موانع فوق، گستره و روند تغییرات در جامعهی عشایری شدت یافته و در نتیجه شاهد وقوع تحولاتی اساسی در شیوه زندگی و آداب و رسوم عشایر و عشایرئیان هستیم. پژوهش های صورت گرفته در این زمینه حاکی از آنند که تغییراتی مهم در آداب و رسوم، عقاید، ارزش ها، ایده آل ها، هنجارها، هنجارپذیری و هنجارسازی عشایر پدید آمده است؛ الگوی مصرف در عرصه های مختلف از جمله وسایل خانگی، تزئینات منزل، خوراک، پوشاک و ... تغییر یافته است و این تغییرات از چنان شدت و گسترده ای برخوردار بوده اند که برخی از پژوهشگران برای توصیف آنها از مفاهیمی چون »عشایرئیان شهری« و »دهکده های شهری« استفاده می کنند. در دهه های گذشته، یکی از عواملی که منجر به وقوع تحولات در سبک زندگی عشایری شده است، مهاجرت های گروهی عشایر به شهرها بوده است

همزمان با نفوذ مدرنیته و تشکیل دولت متمرکز مدرن در ایران جامعه پیشامدرن عشایری جایگاه و نقش گذشته خود را از دست داده و در معرض تغییرات برونزا قرارگرفته بهطوری که برخورد دولتهای مدرن معاصر با عشایر بر مبنای امکانشناسی صحیح توسعه نبوده بلکه بیشتر رنگ سیاسی داشته است. تغییر باورها، ارزشها و نگرشهای افراد به ویژه جوانان، آنان را با نوعی سرگشتگی و بلاتکلیفی یا آنومی در سطح خرد نیز روبهرو ساخت. تغییر شرایط محیط محلی، ملی و جهانی و تغییرات پدید آمده در سطوح اجتماعی یا ساختاری جامعه و فردی یا ذهنی- شخصیتی مردم عشایر، الگوی کنشهای آنان را تغییر داده، بهطوری که نه تنها باز تولید، تثبیت و ادامه بقای نظام ایلی را با موانع عدیدهای در سطوح خرد، میانی و کلان روبهرو ساخته بلکه فروپاشی و استحاله آن را در نظام ملی تسهیل و تسریع کرده است. نتایج یا پیامدهای منفی و در عین حال افزایش وضعیت نابسامان جامعه عشایری امروز بهصورتهای متفاوتی چون ابهام قواعد بازی، بلاتکلیفی، سرخوردگی و احساس خستگی ناشی از ادامه کوچ، نارضایتی از وضع موجود، برونگرایی و تمایل شدید به اسکان بهمنظور دستیابی به امکانات نوین آموزشی، بهداشتی و رفاهی و اسکانهای بدون برنامه ناشی از درماندگی، سرگردانی و استیصال شدید در بین عشایر کرد بسیار آشکار و بارزی پیدا کرده است. امروز برخلاف گذشته، عشایر ایران نه تنها مخالف اسکان نیستند، بلکه خود متقاضی و خواهان اسکاناند. چنین اسکانی دیگر چون گذشته خصلتی سیاسی و اجباری ندارد بلکه فرآیندی داوطلبانه و برنامهریزی شده است که بهمنظور توسعه و بهبود زندگی عشایر صورت میگیرد. تحول فوق معرف این واقعیت است که در شرایط امروزی ایران و جهان، جامعه عشایری تحت نظام ایلی توان توسعه خود را از دست داده است و هرگونه تلاش برای حفظ و بقای آن مستلزم تداوم عقبماندگی و تحمیل هزینههای مادی و معنوی روز افزون بر مردم بهویژه زنان و کودکان محروم از آزادی و حقوق مدنی است. بنابراین توسعه و بهبود زندگی عشایر بر طبق شاخصهای چندگانه مورد توجه در توسعه متوازن، همهجانبه و پایدار در گرو اسکان داوطلبانه و برنامهریزی شده و تحول نظام ایلی و استحاله آن در نظام ملی است. دو طایفه اسیوند و بابادی که جزء عشایر استان چهارمحال وبختیاری می باشند جدای از این تغییرات نبوده و تحت تأثیر شرایط و موقعیت در زندگی آنها تغییراتی رخ داده است و خود را تا حدودی با شرایط وفق داده اند. 

بابادی باب یکی از 4 طایفه بزرگ هفت لنگ بختیاری می باشدمحل سکونت اصلی آنها در کوهرنگ، بیرگان، فارسان، مسجد سلیمان، ایذه، اردل، لالی و شوشتر میباشد بابادیها نیز مانند سایر بختیاری ها به ییلاق و قشلاق - سردسیر و گرمسیر - کوچ می کردند. ییلاق شان در استان چهار محال بختیاری شامل پردنجان، گوجان و شهرستان کوهرنگ است. ریاست این مکانها را نیز مهدی خان بر عهده داشت. قشلاقشان در استان خوزستان شامل میان رودان؛ بنوارگله بلوط؛ مهدی آباد، تراز؛ دشت ده - حتی - ، قلعه میدان، جاستون شه، کالک شوران؛ دره بوری؛ در حومه شهرستان لالی میباشند. منطقهٔ مهدی آباد را به نام ایشان نام نهادهاند. طایفه اسیوند یکی از 4 باب هفتلنگ از ایل بختیاری است، که بخش عمدهای از آنها در جنوبغربی ایران، در استانهای خوزستان - لالی - و چهارمحال و بختیاری - میزدج - میباشند.

تاریخچه و قلمرو عمده کوچ نشینی در ایران
از گذشته های بسیار دور، مردم بسیاری از مناطق مختلف سرزمین ایران، از راه رمه داری زندگی می کرده اند، در برخی از نقاط کشور، زندگی شبانی توام با کوچ موجب شده بود که جمعیت بیشتری بتواند خود را با شرایط اقلیمی سازگار کنند. اما روشن نیست که این شیوه زندگی جدا از ماوراء النهر و آسیای مرکزی، در فلات ایران از چه زمانی اهمیت یافته است.از کاوش هایی که در چند سال پیش در جنوب غربی کشور انجام گرفته چنین بر می آید که احتمالا زندگی کوچ نشینی در این منطقه نزدیک به 8000 سال پیش پدید آمده است. دو عامل در پیدایی ایلهای ایران موثر بوده است:اول: به سبب تاخت و تاز اقوام مهاجم، مردم شهرنشین، شهرها و روستاها را ترک کرده و به کوهستانها پناهنده می شدند.دوم: طوایفی را باید ذکر کرد که به امید بدست آوردن آب و علوفه به ایران مهاجرت کرده یا اینکه در تعقیب لشکر کشیها و غیره وارد این سرزمین شدند و مرور زمان در جمعیت های محلی مستحیل شده و فقط در زبان آنان لغات بسیاری از ترکی و عربی بدوی به یادگاری مانده است.درباره ایلهای صحرانشین ایران در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان اطلاعات درستی در دست نیست جز اینکه در آن دوران نیز احتمالا زندگی گله داری و کوچ نشینی دارای اهمیت خاصی بوده است. پایتخت های پادشاهان سلسله هلی مزبور فصلی بوده و به احتمال زیاد هنگام جا به جا شدن، گله های خود را به همراه می بردند و در پیرامون پایتخت خیمه و خرگاه می زدند و حتما در ارتش خود از سواران چادر نشین نیز داشتند، اما به اندازه سلجوقیان و سلسله های ترک زبان بعدی متکی به نیروی صحرانشین و نیمه صحرا نشین نبودند.در دوران اسلامی درباره ایلها و کوچ نشینان، اطلاعات بیشتری در دست است، گاهی وضع زندگی اجتماعی و اقتصادی برخی از آنان بالا می گرفت و نیرومند می شدند، ایلهای نیرومند، دیگران را بسوی خود می کشاندند، آنان را در خود مستحیل می ساختند و یا با آنان اتحاد ای تشکیل می دادند. .ظاهرا بیشتر طوایف صحرانشین و نیمه صحرانشین ایران در قرون اولیه در ناحیه ای واقع بین خوزستان و اصفهان و فارس می زیسته اند. لویس یک در مورد ایلات ایران می نویسد:ً مدارک و شواهد نشان می دهد که ایلات ایران از گردهم آبب جمعیتهایی با میراث فرهنگی، زبان و رسوم پراکنده و روابط خویشاوندی متفاوت بوجود آمده و این پراکندگی هنوز هم در بین ایلات ایران به چشم می خوردًدرگذشته اغلب سلسله های محلی و دولتهای محلی در ایران را گروههای ایلی بنیان نهاده اند. سلسله های بزرگی چون غزنویان، سلجوقیان، صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه را رهبران ایلات بزرگ ایران پایه گذاره کردند. در واقع دولتها در ایران تا سال 1304 که نظام پهلوی شکل گرفت، در اثر قدرتهای ایلی ظهور کردند و بقا و نابودی آنها به قدرت ایلی وابسته بود - همان:. - 67

با انقلاب مشروطه دوران نوینی در ایران آغاز شد که در زندگی کوچ نشینان نیز همانند سایر مردم ایران اثر گذاشت، در عرصه نبرد میان مشروطه خواهان و مستبدان ایل ها در هر دو سو دیده می شدند.

در قانون انتخابات مصوب سال 1285 شمسی که در آن انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان به شش گروه تقسیم شده بودند، ایل ها به جز قاجار، گروه جداگانه ای محسوب نگردیده و جزو سکنه ولایات به حساب آمده بودند و در حدود قانون حق رای داشتند تا اینکه بر اساس ماده 63 قانون انتخاب مصوب سال 1288 شمسی اجازه داده بودند که ایل های شاهسون، قشقائی، خمسه فارس، ترکمان و بختیاری هر کدام یک نماینده به مجلس اعزام نمایند. پس از تعلیق قانون اساسی در سال 1289 شمسی، حکومت وقت قادر به کنترل مناطق کوچ نشین نبوده است. در دوران جنگ بین الملل اول، ناآرامی و سرکشی و بی نظمی در مناطق ایلی حکمفرما بود. پس از خاتمه جنگ و استقرار حکومت رضا شاه، وی فرمان حکومت مرکزی را در سراسر کشور به مورد اجرا درآورد و بیشتر ایلها و چادرنشینان و طوایف عشایری خلع سلاح شدند اصولا چگونگی پراکندگی ایلات و عشایر در بخشهای وسیعی از ایران و محل استقرار آنها درگرمسیر و سردسیر، موضوعی است که نیاز به ریشه جوئی دارد، زیرا از گذشته بسیار دور تا زمان ما سرنوشت این مردم همیشه دستخوش نقل و انتقال اختیاری و اجباری بوده است

سراسر غرب و شمال غربی کشور همچنین شمال شرقی و نواحی جنوب و جنوب شرقی و برخی از مناطق پیرامون کویر قلمرو عمده جغرافیایی ایلات و کوچ نشینان ایران می باشند.

عشایر بختیاری
در گذشته اکثر عشایر در کلیه نقاط کوچندگی اعم از گرمسیر میان بند، سرد سیر و سر حد از سیاه چادر استفاده می کردند. ولی در سه دهه اخیر بیشتر علاقمند به استقرار در خانه های دائمی شده اند. طبق سرشماری سال1377 ، حدود 75 درصد از کوچندگان گروه اول یعنی آنهایی که طول مسیر کوچ آنها 30 کیلومتر یا بیشتر است، دوره قشلاقی را در مسکن دائمی به سر می برند و حدود 9 درصد در منطقه ییلاقی در خانه های دائمی زندگی می کنند. کوچندگان گروه دوم یعنی آنهایی که طول مسیر کوچ آنها کمتر از 30 کیلومتر است 75 درصد در دوره قشلاقی و13 درصد در دوره ییلاقی در مسکن دائمی زندگی می کنند. و گروه سوم که در سال 1377، در کوچ ییلاقی شرکت نکرده اند تمام سال را در مسکن دائمی به سر می برند. این گروه در حال اسکان بی رویه - خودجوش - هستند و دسته دوم، اکثریت در حال اسکان در قشلاق اند ولی 87 درصد آنها در زیر چادر ییلاقی زندگی می کنند. از گروه اول نیز بیش از 57درصد در خانه های دائمی زندگی می کنند که سکونت این خانوارها در سکونتگاه های دائمی، استقبال و اقدام به اسکان است که به طور خود جوش در حال رشد است. - بخشنده ،. - 79:1365

طوایف اسیوند وبابادی

دورکی، یکی از 4 باب هفتلنگ از ایل بختیاری است، که بخش عمدهای از آنها در جنوبغربی ایران، در استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری و لرستان ساکن میباشند.با توجه به نمودار سازمانی ایل بختیاری، به دو شاخه هفتلنگ و چهارلنگ منشعب میگردد، چهارلنگ از 5 باب یا شعبه و هفتلنگ نیز از 4 باب تشکیل شدهاست، که یکی از آنها دورکی میباشد. باب دورکی، خود از 7 طایفه تشکیل میشود .

دورکی از طوایف زیر تشکیل شده است:اسیوند* بابااحمدی، T زراسوند Tموری، گندلی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید