بخشی از مقاله

چکیده

سبک زندگی متاثر، معلول و محصول جهان بینی، ارزشها و باورها، و محیط فرد و جامعه است. با پذیرش این امر که جهان بینی، ارزشها و باورها و محیط جامعه اسلامی و غربی متفاوت است. این نوشتار با تاکید بر دو مولفه خانواده خانواده و صله رحم در صدد است تا تمایزات سبک زندگی اسلامی و غربی را در عصر مسلط شدن ظاهری و نسبی الگوهای مدرن و جهانی شدن مدرنیسم برجسته کند . پرسش اصلی این پژوهش این است که با امروزی و مدرن شدن سبک زندگی، خانواده و روابط اجتماعی در جوامع اسلامی و غربی چه تاثیراتی از این روند پذیرفته اند؟ در این راستا فرضیه پژوهش چنین صورتبندی شده است: مدرنیته با ویژگیهای موصوف الگوی روابط را متحول ساخته است و الگوی خانواده هستهای را در غرب گسترش داده است. سبک زندگی اسلامی نیز تحت تاثیر تغییرات و چالشهایی در روابط قرار گرفته ولی با توجه به تاسی سبک زندگی اسلامی از جهان بینی و ارزشهای اسلامی و با توجه به محیط جامعه اسلامی این تغییر به شکل تحول و چالش بنیادین نخواهد بود. ادعای پژوهش به استناد روش اسنادی، توصیفی و تحلیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهد گرفت.

واژه های کلیدی: مدرنیته، سبک غربی، سبک اسلامی، خانواده هستهای، جهان بینی اسلامی، صله رحم.

.1  مقدمه

سبک زندگی راهی برای تعریف هویت افراد است؛ سطح آشکار و روئین هویت یک جامعه سبک زندگی آن است. با ظهور و گسترش مدرنیته در غرب و سیطره و حاکمیت انسان باوری، عقل باوری، فردگرایی و صنعتی شدن، هویت جامعه غربی و انسان غربی تحت تاثیر این ارزشها متحول گردید. سبک زندگی غربی متاثر از ویژگیهای مدرنیته، الگوی خانواده هستهای، فردگرایی، سرد شدن روابط و مبنا قرار گرفتن روابط مبتنی بر نفع گرایی را رواج داد. با فرایند جهانی شدن و جهانی شدن و جهانی سازی برخی ارزش-های مدرن در سایر جوامع نیز با تغییر در ارزشها و باورها مواجهایم. این پژوهش تلاش دارد تا تاثیر ارزشهای مدرنیته را بر سبک زندگی غربی و اسلامی بررسی نماید. سبک زندگی اسلامی محصول و متاثر از ارزشها و هنجارهای اسلامی است؛ ارزشها و هنجارها در طول زمان و به کندی متحول می شوند. تغییر در ارزشها تحت تاثیر فرایند جهانی شدن و به قول گیدنز مدرنیته متاخر، به شکل ظاهری و سطحی تغییرات و چالشهایی را به همراه داشته است. لیکن سبک زندگی اسلامی متاثر از متون اسلامی عمق و غنای بیشتری دارند.

.2 سبک زندگی؛ پیشینه، نظریه ها و تعریف

سبک زندگی پدیده نوظهور و جوانی است که سابقه آن به اوایل قرن 20 بر می گردد. از اوایل این قرن مفهوم سبک زندگی وارد ادبیات علوم اجتماعی شد. واژه سبک1 در زبان انگلیسی به معانی مختلف به کار رفته است: نوع، روش، سبک اثاثیه، شکل دادن یا طراحی چیزی، شیوه و روش انجام چیزی،مد، خصوصاً در پوشیدن.

»سبک زندگی« در لغت نامه به معنای زیر به کار رفته است:
1.روش نوعی زندگی فرد، گروه یا فرهنگ، روش خاص از زندگی یک شخص یا گروه.

2.شیوه زندگی یا سبک زیستن که منعکس کننده گرایش ها و ارزش های یک فرد یا گروه است، عادات، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهای اخلاقی، سطح اقتصادی و ... که با هم طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را می سازد - مهدوی کنی، . - 204- 201 :1387 تعریف مفهوم سبک زندگی ارتباط وثیقی با پیشینه نظری این مفهوم دارد. از اوایل قرن 20 به طور خاص در جامعه شناسی امریکا با کتاب » طبقه مرفه« وبلن مفهوم سبک زندگی وارد حوزه علوم اجتماعی شد. وبلن به امعه آمریکایی جدید و به نظامی که طبقه نوکیسه در آن ظهور کرد، حمله می کند. طبقه ای که از طریق مصرف، نوعی تفاخر را رواج داد. از دید او طبقه متوسط جدید از طریق مصرف ظاهرسازی می کند. بنابراین وبلن سبک زندگیرا صرفاً مصرف کردن و شیوه مصرف می داند. در ابتدای همین قرن زیمل نیز در اروپا به تشریح سبک زندگی می پردازد.

از دید وی سبک زندگی تجسم تلاش انسان برای یافتن ارزش های بنیادی یا به تعبیری فردیت برتر خود در فرهنگ عینی اش و شناساندن آن به دیگران است. زیمل معتقد است انسان برای معنای مورد نظر خود - فردیت برتر - ، شکل - صورت - های رفتاریای را بر می گزیند. وی توان چنین گزینشی را سلیقه و این اشکال به هم مرتبط را سبک زندگی می نامد - Simmel, 1990: 463؛ حاجیانی، . - 27 :1386وبر بیش از هر جامعه شناس کلاسیک وارد بحث های مربوط به سبک زندگی شده است. به نظر وی سلوک زندگی و فرصت های زندگی، دو مولفه اساسی سبک زندگی است. سلوک زندگی به انتخاب هایی اشاره دارد که افراد در گزینش سبک زندگی شان دارند.

بنابراین مهمترین سهم وبر از مفهوم سازی سبک زندگی، تقابل دیالکتیک بین انتخاب ها و فرصت ها است؛ افراد سبک زندگی خود را انتخاب می کنند و فعالیت هایی را که مشخصه آن است انجام می دهند اما انتخاب ها به وسیله موقعیت اجتماعی آنها تحت تاثیر قرار می گیرد - کیوان آرا، 66 :1386؛ قاسمی و دیگران، . - 184 :1387علاوه بر این تعاریف روانشناسان سبک زندگیرا معمولاً شخصیت می نامند. آدلر برای تشریح و تعریف سبک زندگی از تمثیل استفاده می کند: » اگر به درخت کاجی که در یک دره رشد می کند نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که رشد آن متفاوت با درخت کاجی است که در قلهی کوه می روید.

هردو درخت کاج هستند اما به دو سبک متمایز، زندگی می کنند. کیفیت زندگی آنها با هم متفاوت است. سبک زندگی یک درخت، فردیت آن درخت است که خود را متناسب با محیطی که در آن متجلی شده، شکل می دهد« آدلر این مثال را به تجربه انسان ارتباط می دهد و می نویسد:» ما سبک زندگی را تحت شرایط خاص محیطی درک می کنیم. تا زمانی که فرد در شرایط مطلوب است نمی توان سبک زندگی او را به روشنی درک کرد با این حال وقتی فرد با مشکلات روبه رو می شود، سبک زندگی او روشن تر و متمایزتر، ظاهر می شود. روان شناس آموزش دیده می تواند سبک زندگی فرد را به راحتی در شرایط مطلوب درک کند اما هنگامی که فرد در موقعیت نامطلوب یا سخت قرار می گیرد، تشخیص آن برای هر فردی آسان خواهد شد.

روان شناسی فردی تامدت ها این حرکت منسجم به سوی هدف را برنامه زندگی نام نهاده بود اما از آن جا که این نام گاهی باعث اشتباه هایی میان دانشجویان می شد. اکنون آن را سبک زندگی می نامیم.« بنابراین از دید آدلر سبک زندگی مفهومی است کلی که افزون بر هدف، در بردارندهی اندیشهی فرد دربارهی خود و دنیا و هم چنین شیوهی منحصر به فرد او در تلاش برای رسیدن به هدف، در شرایط خاص است - اکستین، . - 35- 34 :1389 از این دید سبک زندگی فرد پلی است به سوی نیل به هدف شخص. سبک زندگی همان شخصیت در عمل است. تجلی آن چیزهایی است که فرد دارد.
با وجود بررسی این ادبیات و پیشینه نظری مفهوم سبک زندگی، تمرکز جدی و تاکید فراگیر بر بحث سبک زندگی به دهه 1980 به بعد و به ویژه آثار گیدنز و بوردیو بازمی گردد.

گیدنز با بررسی مدرنیته و وضعیت اجتماعی حاصل از انقلاب صنعتی وارد سبک زندگی و تاثیر این وضعیت بر سبکهای زندگی می شود. از این دید تجدد خطرها و تهدیدات هول انگیز و بی سابقه ای را وارد میدان می کند که نسلهای پیشین به هیچ وجه با آن سروکارنداشتند - گیدنز، . - 19 :1382 او توصیف می کند که مدرنیته به دلیل پویایی و تاثیر جهانی اش و درجه ای از عادات و آداب و رسوم سنتی از بین رفته، متفاوت تر از اشکال قبل، یک حالت اجتماعی است. در نتیجه مدرنیته در نهایت به تنوعی از فرصت ها و انتخاب های زندگی ارتقا می یابد. مدرنیته برعکس دوره سنتی فرد را رودر روی تنوع غامضی از انتخاب های ممکن قرار می دهد و به دلیل آن که دارای کیفیت غیرشالوده ای است، چندان کمکی به فرد ارائه نمی دهد تا وی را در گزینش هایی که باید به عمل بیاورد، یاری کند.

این امر پیامدهای گوناگونی به دنبال دارد که یکی از این پیامدها به اهمیت یافتن سبک زندگی و اجتناب ناپذیر بودن آن برای فرد عامل مربوط می شود. البته سخن گفتن از کثرت انتخاب ها نباید به این پندار بینجامد که در همه انتخاب ها به روی همه افراد باز است، یا این که مردم همه تصمیم های مربوط به انتخاب های خویش را با آگاهی کامل از کلیه امکانات موجود اتخاذ می کنند. گزینش یا ایجاد سبک های زندگی تحت تاثیر فشار گروه ها و الگوهای رفتاری آن ها، و هم چنین زیر نفوذ اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی صورت می گیرد. از این رو او سبک زندگی را مجموعه ای از رفتارها می داند که فرد آنها را به کار می گیرد زیرا نه تنها نیازهای جاری او را برآورده می کنند بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت فردی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم می سازند - گیدنز، . - 121 :1382 پیام اصلی گیدنز این است که سبک های زندگی نه تنها نیازهای ضروری را کامل می کنند، بلکه اطلاعاتی را در مورد هویت فرد از خود شکل می بخشند. لذا گیدنز وضعیتی را انتخاب می کند که در آن سبک های زندگی در بین محدودیت ها و فرصت های ارائه شده توسط

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید