بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر این است که دین چه نقشی در جوامع عشایری دارد که با روش پیمایشی - کمی - و ابزار پرسشنامه صورت گرفته و از با استفاده از جدول مورگان از حجم جامعه آماری 1000 خانواری، 500 خانوار بهعنوان نمونه انتخاب و به روش نمونهگیری سیستماتیک خانوارها انتخاب شدهاند.
یافتههای توصیفی نشان میدهد که - %73,4 - 368 نفر مرد، - %26,6 - 133 زن، - %80 - 400 متأهل، - %20 - 100 مجرد، تحصیلات - %47 - 235 بیسواد، - %24,6 - 123 ابتدائی، - %17 - 80 راهنمایی و - %11,4 - 62 دارای تحصیلات دیپلم بوده و سنین 25 - 18 برابر با - %9,2 - 46، 33 -26 برابر با - %37 - 189، 41 - 34 برابر با - %40 - 203 و سنین 42 به بالا برابر با - %13,8 - 75 میباشند
و همچنین یافته استنباطی نشان میدهد که بین متغیرهای جمعگرایی - 0/453 - ، قتلهای ناموسی - -0/513 - ، انزوای اجتماعی - -0/484 - ، حلوفصل تعارضات گروهی - 0/336 - ، فقرزدایی - 0/389 - ، حس نوعدوستی - 0/562 - ، انسجام اجتماعی - 0/235 - ، خشونت اجتماعی - -0/673 - ، نشاط اجتماعی 0/413 - - ، بیگانگی اجتماعی - -0/148 - ، هراس اجتماعی - اخلاقی - -0/663 - و گرایش به خودکشی - -0/469 - با دینداری معنادار و متغیرهای امید به آینده و مشارکت اجتماعی معنادار نبوده است.
همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان میدهد بین دو گروه مردان و زنان در میزان دینداری تفاوت معنیداری وجود دارد.
مقدمه و بیان مسئله
دین، عنصر ذاتی در رفتار جوامع بشری بوده و همه جوامع دارای نظام دینی مختص به داشتند و از آن برای اداره امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... استفاده میشد. بهویژه در تنظیم قرارداد اجتماعی و تعیین جهت و نوع کنش انسانها اثرگذار بوده است.
جامعه بدون دین تحت هر عناوینی، محکومبه شکست بوده و برای تعدیل بزهکاری، شناسایی مقدس و نامقدس، محرم/ نامحرم، گناه/ حلال و مواردی از این قبیل استفاده از وجود ضروری تلقی میشده است. همانند همه جوامع، جوامع عشایری، نظام دینی دارند که در جریان اجتماعی آن دخالت عمدهای دارد. جامعه انسانی و روابط اجتماعی چه سنتی و مدرن بر اساس نظم اجتماعی و بهواسطه هنجارهای اجتماعی اداره و تنظیم میشود.
هنجارهای اجتماعی، الگوها و شیوههای رفتار و قواعد تعیینکننده کنش متقابل میان مردم جوامع عشایری هستند که پیروی از آنها موجب تعادل و نظم در جامعه میگردد. هیچ جامعه شناختهشدهای نیست که در آن نوعی از دین وجود نداشته باشد، دین در بسیاری از جوامع جزء بنیادی و اساسی از فرهنگ است که هنجار آفرینی و نقشآفرینی مهمی در حیات اجتماعی انسان ایفا میکند . دین از دو رکن اساسی باورها و اعمال تشکیل میشود. مراسم و مناسک وسیلهای متناسب برای نیل بهغایت اصلی دین است. دورکیم مناسک را برای زندگی اخلاقی همانقدر ضروری میبیند که خوراک برای رشد و نگه داشت جسم ضرورت دارد
یک بخش بسیار مهم از دین همان مراسم و مناسک دینی است. دینداری دارای کارکردها و اثرات ویژهای در تمام زوایای زندگی بشری است. افراد دیندار بسیاری از کنشها، افکار، شیوه زندگی، ارزشها و حالتهای خود را بر اساس دین تعیین میکنند و دین را ناظر بر زندگی خود میدانند. بهزعم روانشناس و جامعهشناس دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان نقش سازندهای داشته و دارد تا جایی که پیترال برگر میگوید: آنان که از نقش دین در تحلیل مسائل جهان معاصر غفلت میورزند، مرتکب خطای بزرگی میشوند.
یوآخیم واخ، جامعهشناس دینی مشهور نیز میگوید : دین درواقع مهمترین عامل تأثیرگذار محسوب میگردد. دین در همه خانوادهها و روابط اجتماعی آنها و در اکثر فعالیتهای همگانی و امور روزمره همگان دخیل است. دینغالباً میتواند عامل نیرومند تعیینکننده پدیدههای اجتماعی باشد، به نهادها شکل بدهد، بر ارزشها تأثیر بگذارد و روابط را تحت نفوذ خود بگیرد
بر اساس دیدگاه کارکردی، دین، همانند اخلاق و قانون، بخش مهم و حتی بنیاد دستگاه اجتماعی و بخشی از نظام پیچیدهای است که بهوسیله آن انسانها میتوانند در آرایش منظمی از روابط اجتماعی باهم زندگی کنند
در میان کارکردهای مختلفی که ادیان میتوانند داشته باشند برخی از آنها در میان تمامی ادیان مشترک میباشند. کارکردهایی از قبیل:
-1 حفظ هویت فرهنگی - از طریق عقاید و ارزشهای مشترک و برپایی رسوم و مناسک - و انتقال آن به نسلهای بعد جهت جلوگیری از اختلال اجتماعی و فرهنگی
-2 ایجاد همبستگی اجتماعی و تقویت پایههای کنترل اجتماعی و کنترل درونی
-3 تسریع در امر جامعهپذیری
-4 تعریف ارزشها و هنجارهای اجتماعی و ارائه نظم اخلاقی و تقویت عواطف مشترک، جلوگیری از آسیبهای اجتماعی، جهتدهی به نهادهای اجتماعی و ...
از دیدگاه وی، باورهای دینی سبب دور شدن افراد از مفاسد و خویهای زشت مثل خودخواهی و حسادت میشود
همچنان که دورکیم در بحث خودکشی با تقسیم آن به خودکشی خودخواهانه، دگرخواهانه، نابهنجارانه و قدرگرایانه، نرخ خودکشی را در میان کاتولیکها که گرایش مذهبی بیشتری دارند، کمتر از پروتستانها میداند
بنابراین، ابنخلدون دین را سبب کاهش جرائم و تقویت ارزشهای مشترک، کنش متقابل و پیوندهای اجتماعی دانسته است که از افراد در برابر وضعیت بیهنجاری حمایت میکند. عنصر دین در جوامع عشایری یکی از عوامل اصلی در ایجاد همبستگی اجتماعی است. دین نقش عمدهای در کاهش خشونت اجتماعی علیه زنان و دیگر اعضای جامعه دارد. دین بهعنوان بازدارنده اصلی از گرایش به خشونت، بزهکاری و رفتارهای غیراخلاقی در جوامع عشایری است. به تعبیر دورکیم، نقش دین در جوامع قبیلهای سنتی در ایجاد همبستگی، انسجام اجتماعی، همرنگی، کاهش رفتارهای کج روانه، تعدیل آرزوها و امیال بشری، محدودسازی امیال جنسی و افزایش تعامل اجتماعی بر عهده دارد. اکثر جوامع عشایری، کوچ رو وزندگی آنها وابسته به دام است.
با این حساب، دین و اعتقادات دینی نقش پررنگی در رفتارها، طرز تلقی، چشمداشتها و نگرش اجتماعی آنها نسبت به دنیای پیرامون دارد. دنیایی که بدون اهمیت و نقش دین، فاقد معنا میباشد. هویت اجتماعی جوامع عشایری، بسته به نقش اصلی دین است و به تعبیری، آنها را از بحرانهای اجتماعی، بیگانگی اجتماعی، انزوای اجتماعی و گرایش به بیمعنایی نجات میدهند. جوامع عشایری، گرایش بیشتری به همدردی، همیاری و مشارکت فعال در جامعه نسبت به یکدیگر دارند و آنچنان مسئله مشارکت اجتماعی در جامعه را الزامآور مینماید، دین میباشد. با توجه به مباحث فوق هدف و سؤال تحقیق به این شرح ترسیم میشود: دین چه کارکردی در جوامع عشایری دارد؟
پیشینه پژوهش:
در این قسمت به تحقیقات داخلی و خارجی در ارتباط با رابطه بین دین و انحرافات اجتماعی پرداخته میشود که در بخش اول به یافتههای پژوهشی خارجی و در بخش دوم به یافتههای پژوهشی داخلی اشاره خواهد شد.
پژوهشی تحت عنوان دین و نظم اجتماعی: بررسی رابطه بین دینداری بااحساس آنمی و کجروی در میان نمونه از دانشجویان توسط سراج زاده و پویافر - 1387 - صورت گرفته نشان میدهد که هر دو متغیر احساس آنمی و کجروی با دینداری کل رابطه معکوس و معناداری داشته است. همچنین دینداری از طریق کاهش احساس آنمی در افراد نیز در کاهش بروز کجروی تأثیر دارد. در این میان ابعاد دینداری، بعد پیامدی و بعد مناسکی دارای بیشترین رابطه همبستگی منفی هستند و ابعاد اعتقادی و تجربی کمترین رابطه را بااحساس آنمی دارد. در مورد رابطه کجروی با ابعاد دینداری نیز بعد پیامدی شدت بیشتری نسبت به ابعاد دیگر دینداری دارد.
- کروبن و بندا1 در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که تقید مذهبی بر کاهش تخلفات دوران نوجوانی تأثیر ویژهای دارد
- همچنین هیرشی و استارک - 1969 - 2 نشان دادند تقید مذهبی، رابطهای منفی با رفتارهای منحرفانه دارد
- تورنتون و کامبرن - 1989 - 3 نشان دادند نوجوانان و جوانانی که تعلق و وابستگی محکمتری بهکلیسا دارند و به طور مستمر در مراسم آن شرکت میکنند،عموماً نگرشی منفی به ارتباط جنسی خارج از ازدواج دارند؛ اطلاعات و تجربه اندکی در این مورد دارند و دوستان خود را نیز از افراد همانند خویش انتخاب میکنند
- ویلز، یاگر و سندی - 2003 - م نیز نشان دادند که دینداری از تأثیر فشارهای زندگی بر گرایش به مصرف مواد میکاهد و در طول زمان نیز میزان افزایش مصرف مواد را مهار میکند.
- هولدر و همکاران - 2004 - 4 در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که معنویت، یک عامل محافظتکننده نوجوانان برای مقاومت در برابر رفتارهای پرخطر و تسلیم شدن به فشارهای منفی جنس مخالف است
- لورچ و هنگر - 2000 - 5 حدود 14 هزار جوان را موردمطالعه قراردادند و دریافتند، افرادی که نسبت به اصول مذهبی پایبندی و تعصبدارند، کمتر به اعتیاد مبتلا هستند
- نتایج پژوهشهای جانسون و همکاران - 2005 - 39 نیز حاکی از وجود رابطه منفی معنادار مذهبگرایی و سوءمصرف مواد است.
- کینگ و فارو - 2004 - 6 در یک تحقیق با عنوان »مذهب بهعنوان یک منبع برای رشد مثبت جوانان: مذهب و سرمایه اجتماعی و پیامدهای اخلاقی آن« با مطرح کردن تئوریهای سرمایه اجتماعی به بررسی یک مدل مفهومی که تأثیرات اجتماعی مذهب بر روی پیامدهای اخلاقی را دنبال میکند، میپردازد.
یک مدل سهبعدی از سرمایه اجتماعی ثابت میکند که چگونه روابط متقابل، اعتماد و نگرشهای مشترک، پیوندهای اجتماعی مرتبط با مذهب را برای تحت تأثیر قرار دادن رفتار اخلاقی تقویت میکند. مدل معادله ساختاری با استفاده از یک سری دادههای جمعآوریشده از 735 جوان شهری به کار گرفتهشده تا مدل پیشنهادی تأثیر دینداری روی پیامدهای اخلاق را بسنجد. نتایج نشان میدهد که جوانهایی که فعالتر هستند سطح بالاتری از سرمایه اجتماعی را نشان میدهند. همچنین تأثیر دینداری جوانان بر روی پیامدهای اخلاقی از طریق سرمایه اجتماعی حاصل میشود .
پژوهشی با عنوان پیوند میان دینداری و مشارکتهای داوطلبانه و سرمایه اجتماعی - مطالعه موردی فنلاند - صورت گرفته که به بررسی تأثیر دینداری بر روی سرمایه اجتماعی پرداخته است. مشاهدات این تحقیق نشان میدهد که مشارکتکنندگان در امور مذهبی نگران گروههای مختلف مردم و درصدد کمک به آنها هستند و در مقایسه با گروههای دیگر از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردارند.
این افراد همچنین بهشدت به محافل اجتماعی کوچک - اعضای کلیسای محل - محدود میشوند. بااین همه ظاهراً مشارکتهای داوطلبانه مذهبی نشاندهنده سرمایه اجتماعی درونگروهی بالایی در بین افراد است. از سوی دیگر افراد دیندار ممکن است به دلیل گرایشهای نوعدوستانه و اشتیاق برای کمک به دیگران بهمنزله سرمایه اجتماعی درونگروهی توصیف شوند، اماقطعاً نماد سرمایه اجتماعی درونگروهی هستند. نتایج دیگر تحقیق نشان میدهند ک هرچه افراد مذهبیتر باشند دیندارتر باشند احتمال مشارکتهای داوطلبانه آنها در کلیسا بیشتر است
مبانی و چارچوب نظری:
دین: تایلور - 1971 - دین را »اعتقاد به موجودهای معنوی« میداند. رادکلیف براون - 1945 - بر این نظر است که دین در جایی حضور دارد که معنای پیوستن به قدرتی مافوق انسانی احساس میشود.