بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نوع شغل زنان درسلامت روانی زنان شاغل است . روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. به این منظور تعداد75نفر از زنان شاغلِ شغل های معلمی ، بهداشت و کارمند بهزیستی می باشند که 50 نفر زنان شاغل معلم ، 20 نفر زنان کارمند مرکز بهداشت و 5 نفر کارمند بهزیستی بوده اند . که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند . ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده ،که از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ - GHQ-28 - با پایایی - =0/82 - استفاده شده است . به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیات تحقیق ، از روش های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و همبستگی پیرسون و با کمک نرم افزار SPSS 16 استفاده شده است . نتایج این پژوهش نشان داد که با 95 درصد اطمینان و %5 خطا ، به دلیل کوچکتر بودن سطح معنی داری از %5 فرضیه پژوهش تأیید می گردد .
کلمات کلیدی: شغل، زنان،سلامت روان،کارکنان ، شهرستان لنده.

-1 مقدمه

مفهوم بهداشت روانی در واقع جنبه ای از مفهوم کلی سلامت است . فرهنگ روانشناسی لاروس بهداشت روانی را چنین تعریف می کند : استعداد روان برای هماهنگ کردن ، خوشایند و مؤثر کار کردن برای موقعیت های دشوار ، انعطاف پذیربودن و برای بازیابی تعادل خود توانایی داشتن بهداشت روان بخش جدایی ناپذیر از بهداشت عمومی است که فرد را از عناصر شناختی ، عاطفی و همچنین از توانایی های خود در ایجاد روابط با دیگران آگاه می گرداند - حسینی ، . - 1378انسان با داشتن تعادل روانی بهتر می تواند برتنیدگی ها و فشارهای زندگی فائق آید کارهای روزانه را پر بارتر و سودمندتر گرداند و فرد مفیدی برای جامعه باشد.اختلالات روانی و مغزی با تأثیر روی سلامت روان فرد امکان دستیابی به بخش هایی از موارد فوق و امکان عملی ساختن تمام آنها را به طور کلی و یا به گونه ای نسبی غیر ممکن می سازد .

از آنجا که بهداشت روان پایه و اساس رشد انسان است ، عوامل مختلفی می تواند سلامت روان را خدشه دار کند - شاه محمدی،. - 1380یکی از جنبه های اثر گذار اجتماعی مؤثر بر سلامت افراد، حرفه و شغل می باشد که پرداختن به آن حائز اهمیت بوده و جای بحث دارد.همان طور که می دانیم عوامل شغلی تأثیر گذار بر سلامت می تواند باعث بروز خستگی های شغلی فرد شاغل گشته و این به نوبه خود باعث تأثیرات منفی به سزایی در سایر زمینه های زندگی اعم از اجتماعی، فردی و خانوادگی گردد . اگرچه کار ، یک منبع مهم برای امرار معاش است و همچنین موجب احراز موقعیت های اجتماعی می شود، در عین حال خستگی و آسیب های آن نیز می توانند موجب تحلیل بردن قوای جسمانی و روانی افراد گردد؛ زیرا محیط کار از محرک های فیزیکی، روانی و اجتماعی تشکیل شده است که هر کدام از این عوامل می تواند باعث کاهش سلامت روان فرد شاغل شوند . - ILO,2000 - عوامل مختلفی می تواند بر سلامت روان تاثیر داشته باشند ، یکی از این عوامل ، نوع اشتغال به خصوص در مورد زنان شاغل می باشد.

زنان شاغل در واقع به زنان دوشغله معروف هستند که یک کار آنها در خانه و کار دیگر آنها در بیرون از محیط خانه است . بدین ترتیب نوع شغل در سلامت روان آنها تأثیر به سزایی می گذارد .خیلی از این زنان از کار خسته شده و بیشتر به دلیل وضعیت اقتصادی مشغول به کار می باشند اما عده ای بنا به علاقه خود به کار و یا برای فرار از بیکاری به شغل روی آورده اند که سلامت روانی آنها نسبت به گروه اول بیشتر است . به هرحال تمامی افرادی که به دلیل وضعیت اقتصادی ناچار به کار هستند باید به وضعیت جسمی و روحی خود بسیار توجه کرده و در کنار کار به ورزش و فعالیت های تفریحی مشغول شوند .اشتغال در زنان دغدغه هایی را برای همه جوامع به خصوص در جامعه ما برای مردانی که همسرانشان شاغل می باشند به وجود آورده است که کمتر مورد تحقیق و بررس ی قرار گرفته اند. نتایج یک پژوهش نشان می دهد که اشتغال زنان باعث کاهش رضایت زناشویی و افزایش آزردگی خاطرهمسرانشان می شود .

افراد دارای همسر غیرشاغل - خانه دار - از افراد دارای همسر شاغل رضایت زناشویی بیشتری داشتند .در واقع این پژوهش نشان می دهد اشتغال زنان باعث کاهش رضایت زناشویی و افزایش روان رنجوری همسرانشان می شود . اما این در حالی است که بررسی ها درباره اشتغال زنان نشان می دهد زنانی که با کار بیرون از خانه داری دارای درآمد هستند در مقایسه با زنان دیگر ، مستقل تر هستند و در تصمیم گیری ها بهتر عمل می کنند آنها اعتماد به نفس بیشتری دارند و رضایت از خود در آنها بیشتر به چشم می خورد . براساس تحقیقات مادران با فرزندان خردسال در خانه در مقایسه با زنان شاغل در معرض خطر بیشتری برای اختلال روانی هستند به خصوص زنان طبقات پایین که شرایط خانه شان فشار زاست و حمایت اجتماعی ندارند علاوه برا این زنان شاغل از نظرجسمی سالم تر از زنان خانه دار هستند و ساعات کمتری را در احساس بیماری به سر می برند - اسمایک ،. - 1382

-2 بیان مسئله
مسئله مورد تحقیق در این پروژه حاصل برای این است که آیا نوع شغل زنان شاغل برسلامت روان آنها تأثیر می گذارد ؟
تاکنون عقیده براین بود که اگر زنان وقت بیشتری را صرف امور خانه داری و خانه کنند از سلامتی بیشتری برخوردار خواهند شد اما جدیدترین تحقیق مؤسسه مدیا اچ در شهر دوسلدروف آلمان نتیجه عکس این نظریه را نشان می دهد. نتایج پژوهش این مؤسسه نشان داد ، زنان غیرشاغل بیشتر از بیماریهای روحی و جسمی شکایت می کنند به طوری که حداقل 60 درصد این زنان از سردرد نامتناوب رنج می برند. این آمار در مردان بیکار 43 درصد نشان می دهد . علاوه بر آن زنان بیشتر با درد شانه و کمر و روماتیسم و حساسیت های آب و هوایی و بیخوابی رو به رویند . براساس تحقیق مؤسسه مدیا اچ ، در مورد سردردهایی که علت جسمی ندارند نیز با زنان هستند که بیشتر از آن شکایت می کنند. نکته قابل توجه اینکه این مشکلات در ارتباط با داشتن یا نداشتن شغل خارج از خانه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است .

همچنین کسانیکه شغل آزاد یا درجه شغل بالایی دارا هستند از ناراحتی هایی مانند اضطراب و فشار کار رنج می برند و تقریباً یک سوم آنان با احساساتی مانند خشونت و عصبانیت و فشار عصبی دست و پنجه نرم می کنند - اسمایک ،. - 1382بسیاری از افراد که گرفتاری های شغلی و خانوادگی مضاعف دارند بیش از حد متوسط دچار استرس هستند . احساس تنهایی ، افسردگی و همچنین احساس پوچی از جمله مشکلاتی است که در این دسته افراد بیشتر مشاهده می شود - استورا ، . - 1377پس نوع شغل برسلامت روان زنان شاغل تأثیر به سزایی می گذارد. متأسفانه امروزه اکثر زنان کارمند ، به ویژه آن دسته از زنانی که در ساعات طولانی کار می کنند نمی توانند مدیریت مناسبی را میان خود و وظایف مادری و همسری ایفا کنند ، این موضوع اثرات مخربی بر تربیت کم رنگ شدن روابط خانوادگی و سست شدن پایه های خانواده می شود .

در گذشته ، زنان بیشتر در خانه و عمدتاً در مشاغل خانگی فعالیت می کردند یعنی به خیاطی و تولید صنایع دستی مشغول بودند ما در جهان صنعتی امروز زنان در بیرون از خانه مشغول به کار هستند - احمدی نیا ؛. - 1383آربر - 1991 - یادآور می شود که ؛ که اشتغال به کار زنان می بایست هم به عنوان نقشی دیگر هم به عنوان متغیری ساختاری در نظر گرفت .اشتغال ، به عنوان نقشی اضافه شده می تواند در بر دارنده تعهدات و مسئولیت های بیش تر باشد، اما از سویی دیگر، زنان با جایگاهی که در بازار کار احراز می کنند، پاداش می گیرند و این امر حکایت بیشتر آنها را بر منابع مالی در پی دارد و به آن ها این فرصت را اعطا می کند که بتوانند به نحو مثبتی شرایط زندگی خود و خانواده خود تأثیرگذار باشند . - Arber,1991 - با توجه به مطالب فوق ، در این تحقیق سعی شده که تأثیر نوع شغل برسلامت روان زنان شاغل در شهرستان لنده بررسی شود .

-3 فرضیات تحقیق
-1 بین سلامت زنان شاغل در شغل های مختلف تفاوت معنی داری وجود دارد. -2 علائم جسمانی با سلامت روان زنان شاغل رابطه معنی داری وجود دارد

-3    علائم اضطرابی و اختلال خواب  با سلامت روان زنان شاغل رابطه معنی داری وجود دارد.
-4    کارکرد اجتماعی با سلامت روان زنان شاغل رابطه معنی داری وجود دارد .
- 5    علائم افسردگی با سلامت روان زنان شاغل رابطه معنی داری وجود دارد .

-4 روش تحقیق

پژوهش حاضر به صورت پیمایشی صورت گرفته است، فرضیه اصلی این تحقیق عبارت است از، بین سلامت زنان شاغل در شغل های مختلف تفاوت معنی داری وجود دارد . جامعه آماری این پژوهشرا گروهی از زنان شاغلِ شغل های معلمی ، پرستاری و کارمند بهزیستی شهرستان لنده که در سال 94مشغول به کار بوده اند تشکیل می دهد. نمونه پژوهش حاضر شامل 75نفر از زنان شاغلِ شغل های معلمی ، پرستاری و کارمند بهزیستی می باشند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند .در پژوهش حاضر برای اندازه گیری متغیرهای مورد بررسی از چک لیست اطلاعات دموگرافیک و پرسش نامه استاندارد سلامت روان - - GHQ-28 که برای آگاهی از درجه سلامت روان افراد میباشد و اولین بار توسط گلدبرگ در سال 1972 تنظیم گردید و از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است؛ استفاده شده است. »فرم 28 سئوالی پرسش نامه سلامت عمومی - - GHQ-28که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است، این مزیت را دارد که برای تمامی افراد جامعه طراحی شده است.

از 28 عبارت پرسشنامه موارد 1 الی 7 مربوط به مقیاس علائم جسمانی است .موارد 8 الی 14 علائم اضطرابی و اختلال خواب را بررسی کرده و موارد 15 الی 21 مربوط به ارزیابی علائم کارکرد اجتماعی است ونهایتاً موارد 22 الی 28 علائم افسردگی را می سنجد. روایی این پرسشنامه را با روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار AMOS-16 بدست آمده و نتایج نشان داد که این پرسشنامه از روایی قابل قبولی برخوردار می باشد، همچنین ، پایایی این پرسشنامه را با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای علائم جسمانی 0/78، علائم اضطرابی و اختلال خواب و 0/82، کارکرد اجتماعی 0/88، علائم افسردگی 0/76، گزارش کرده است. جهت تحلیل فرضیه های پژوهش ، از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردیده است . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS16 انجام گرفته و سطح معنی داری مورد استفاده در این پژوهش - %5 - در نظر گرفته شده است .

-5 یافته های تحقیق
-1-5 یافته های توصیفی

با توجه به نتایج جدول شماره - 1 - ، از 75 نفر کارمندی که در تحقیق شرکت کردند سن 14 نفر - %18/7 - از پاسخ دهندگان بین 20تا27 سال ، 31 نفر - - % 41/3 بین 28 تا 35 سال ، 22 نفر - % 29/3 - بین 36 تا43 سال و 8 نفر 44 - % 10/7 - سال به بالا بوده است . در خصوص سابقه خدمت ، 12 نفر - %16 - دارای سابقه خدمت 1 تا 6 سال ، 20نفر 7 - % 26/7 - تا 12 سال ، 25 نفر %33/3 - 13 - تا 18 سال ، 11 نفر 19 - %14/7 - تا 24 سال و 7 نفر 25 - %9/3 - تا 30 سال بوده اند . در این تحقیق ، 11 نفر - %14/7 - دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم ، 19 نفر - %25/3 - کاردانی ، 36 نفر - % 48 - کارشناسی و 9 نفر - %12 - کارشناسی ارشد به بالا می باشند . از 75 نمونه بررسی شده ،64 نفر - %85/3 - به صورت رسمی، 11 نفر - %14/7 - به صورت غیر رسمی - قراردادی و یا پیمانکاری - مشغول به کار بودند. در نهایتملاحظه می گردد از مجموع 75 نفر ، 50 نفر - - %66/7 زنان شاغل معلم ، 20 نفر - %26/7 - زنان کارمند مرکز بهداشت و 5 نفر - - %6/7 کارمند بهزیستی بوده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید