بخشی از مقاله
چکیده:
با عنایت به اینکه خشوت شوهران علیه زنان، شایع ترین شکل خشونت خانوادگی است که داراي پیامدهاي گسترده اي در سطوح فردي، خانوادگی و اجتماعی میباشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثر بر خشونت شوهران علیه زنان انجام شده است. براي بررسی برخی از عوامل اجتماعی موثر بر خشونت شوهران علیه زنان، نظریه هاي منابع، نقش، فمنیسم رادیکال، یادگیري اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته اند. تحقیق حاضر به صورت پیمایشی انجام شده و ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه بوده است که روایی - Reliability - آن از طریق آلفاي کرونباخ و اعتبار - Validity - آن از طریق اعتبار محتوا تأیید شده است. در مجموع 362 نفر از زنان متأهل شاغل شهر بابل به روش نمونه گیري طبقه اي تصادفی ساده انتخاب شدند. متغیرهاي مستقل مدل تحلیلی که در پی تبیین متغیر وابسته - خشونت شوهران علیه زنان - بوده اند عبارت بودند از: پایگاه اجتماعی-اقتصادي ، منابع حمایتی اجتماعی، پذیرش کلیشه هاي جنسیتی از سوي زن، خشونت پذیري، خشونت در خانواده پدري، تعارض نقش. بر اساس تحلیل داده هاي تحقیق ، تمامی فرضیه هاي تحقیق تأیید شدند. از میان شش متغیر مستقل، متغیر پایگاه اجتماعی-اقتصادي با ضریب تأثیر رگرسیونی - β=0/418 - ، مهمترین تببین کننده خشونت شوهران علیه زنان میباشد و متغیرهاي پذیرش کلیشه هاي جنسیتی از سوي زن، منابع حمایتی اجتماعی، خشونت پذیري، تعارض نقش، خشونت در خانواده پدري از لحاظ تبیین متغیر وابسته، به ترتیب در رتبه هاي بعدي قرار دارند.
1. مقدمه
تاریخ زندگی انسان گویاي آن است که در طی اعصار و قرون متمادي و نزد ملل و جوامع مختلف زنان همواره قربانیان اندیشه "پست نگري" بوده اند و همیشه تلاش بر این بوده است که با انکار نقش محوري زنان در جامعه، ارزیابی هاي نادرست از توانایی و قابلیت هاي آنان و با تقسیم کار ناعادلانه و ساختاري، زنان را به سوي مشاغل درجه دوم و پست سوق دهند. به نظر شارلوت بانچ3، ارائه تعریفی از زنان به عنوان انسان هاي خاص و درجه دوم، به منظور محروم کردن آنان از حقوق بشر یا مشارکت کامل اجتماعی خود می تواند مجوزي براي اعمال خشونت علیه آنها باشد که حتی در برخی موارد حمایت دولت هارا نیز به دنبال دارد [21] خشونت پدیده اي تاریخی و جهانی است که در همه جوامع و تمام ادوار وجود داشته است .[2] کلمه فارسی خشونت از لحاظ لغوي معادل کلمه ي “violence” می باشد و از ریشه لاتین “vis” به معناي زور و نیرو مشتق شده است که ناظر بر مفهوم ایجاد محدودیت و نظارت فیزیکی بر فردي دیگر می باشد . [32] در واقع خشونت از لحاظ مفهومی محصولی است از ارزش هاي اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سنتیاي که در هر جامعه اي وجود دارد .[40]از دیدگاه تطبیقی، خشونت علیه زنان در تمام سرزمین هاي جغرافیایی و میان همه جوامع، از دوره شکارگري و گردآوري خوراك گرفته تا جوامع قرون وسطایی و جوامع پیشرفته صنعتی رخ داده و می دهد .[31]
.2 بیان مساله
پس از تلاش هاي فعالان حوزه زنان، سازمان ملل در قطعنامه مربوط به حذف خشونت علیه زنان در سال 1993، خشونت علیه زنان را به طور کلی این گونه تعریف کرده است: "هر گونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، جنسی یا روانی و یا رنج زنان شود؛ چنین رفتاري می تواند با تهدید، اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادي صورت گرفته و در جمع یا خفا رخ دهد". .[13] یکی از انواع مختلف خشونت علیه زنان خشونتی است که در محیط خانواده علیه آنان اعمال می شود و با نام کلی "خشونت خانوادگی" از آن یاد می شود. خشونت خانوادگی به تمام اشکال آزار درون خانواده، بدون توجه به جنس یا سن قربانی یا مجرم اشاره دارد. به نظر می رسد در بین انواع و اقسام خشونت خانوادگی، همسرآزاري به شکل خشونت شوهران علیه زنان، از شیوع بیشتري برخوردار است. بنابراین تحقیق حاضر از میان انواع متفاوت خشونت بین شخصی؛ خشونت خانوادگی و از میان انواع خشونت درون خانواده، خشونت شوهران علیه زنان را مورد بررسی قرار میدهد. این نوع خشونت به عنوان یکی از انواع خشونتهاي خانوادگی، رفتاري آزار دهنده است که توسط شوهر علیه زن در محیط خلوت خانواده و به دور از چشمان افراد جامعه اغلب به صورت پنهانی به وقوع می پیوندد که با به جاي گذاشتن عوارض جسمی و روانی در فرد آزار دیده، باعث تبعات جبران ناپذیر اجتماعی می گردد. خشونت علیه زنان در خانواده ممکن است به صورت جسمی - ضرب و شتم - ، روانی - تحقیر و تمسخردائمی و فحاشی مکرر و... - ، اجتماعی - ممنوعیت ملاقات با دوستان و خویشاوندان، حبس کردن در خانه و... - ، اقتصادي - ندادن خرجی به زن، پنهان کردن میزان درآمد خود و... - ، و یا جنسی رخ می دهد .[6] پژوهشهاي انجام شده حاکی از آن است که خشونت هاي انجام شده علیه زنان، در محیط هاي خانوادگی و اجتماعی، هم براي ساختار انسانی، اجتماعی و خانوادگی جامعه و هم براي خود زنان پیامدهاي جبران ناپذیري در پی دارد. لذا با توجه به تاثیرات جبران ناپذبر خشونت شوهر علیه زن در سطوح مختلف فردي، خانوادگی و اجتماعی، شناسایی نوع و میزان خشونت شوهران علیه زنان و نیز عوامل موثر بر آن گامی مهم در پیشگیري از ترویج خشونت شوهران علیه زنان محسوب میگردد . همچنین علیرغم افزایش سهم زنان شاغل در جامعه، و احتمال نوسان پذیري میزان خشونت اعمال شده نسبت به این دسته از زنان تا کنون تحقیقات اندکی زنان شاغل متاهل را به عنوان جامعه آماري مورد بررسی قرار داده اند. از این رو هدف تحقیق حاضر تبیین عوامل اجتماعی موثر بر خشونت شوهران علیه زنان شاغل در شهر بابل می باشد. لذا بررسی علمی موضوع مساله خشونت شوهران علیه زنان در تیررس این تحقیق قرار گرفته است و کوشش می شود تا با انتخاب منظري علمی زوایاي مختلف این پدیده مورد بررسی قرار گیرند.
.3 اهمیت و ضرورت تحقیق
خشونت شوهران علیه زنان با هر نامی که خوانده شود داراي تاثیرات مختلفی است. این اثرات را میتوان در سه سطح فردي، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرد. واضح است که در میان این سطوح افتراق وجود ندارد و هر کدام از تاثیرات در هر یک از سطوح به همراه خود زنجیره اي از پیامدها را به دنبال خواهد داشت که سطوح دیگر را متاثر میکند. جهت فهم بهتر پیامدهاي خشونت شوهران علیه زنان، در جدول - 1 - نمونه هایی از مهمترین پیامدهاي فردي، خانوادگی و اجتماعی خشونت شوهران علیه زنان، به طور خلاصه مطرح شده است.
بنابراین باید گفت که رفتار خشونت آمیز شوهران علیه زنان تنها بر فرد قربانی اثر نمی گذارد و باعث ناراحتی هاي فردي - جسمانی، روانی، اجتماعی - او نمی شود بلکه تاثیر آن بر دیگر افراد جامعه هم نمایان می باشد. به هر حال مساله ي خشونت علیه زنان، به هر دلیلی که صورت می گیرد پیامدهاي منفی زیادي را براي سلامت و روان و جسم افراد و همچنین آثار مخرب زیادي بر روي کارکرد سالم خانواده ها و جامعه وارد خواهد کرد. در نتیجه باید خشونت شوهران علیه زنان به عنوان یک معضل اجتماعی مهم مورد بررسی قرار گیرد تا تدابیري جهت جلوگیري یا حداقل کاهش خشونت علیه زنان در خانواده اتخاذ شود و از این طریق به سلامت، امنیت و پایداري خانواده و در نتیجه امنیت و سلامت جامعه کمک نمود.