بخشی از مقاله
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ویژگیهای هیأت مدیره بر ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و ارزش افزوده حسابداری می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و روش پژوهش همبستگی-علّی پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1388 تا 1392 میباشند که با روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 81 شرکت در نمونه آماری قرار گرفته است. برای آزمون فرضیهها از رگرسیون چندگانه بهره گیری شده است.
نتایج آزمون نشان میدهد که از بین ویژگیهای هیأت مدیره مورد بررسی در این پژوهش، اندازه هیأت مدیره، جنسیت اعضای هیأت مدیره و دانش مالی اعضای هیأت مدیره تأثیر مثبتی بر ارزش افزوده اقتصادی دارند. همچنین یافتهها حاکی از آن است که اندازه هیأت مدیره، نسبت مدیران غیر مؤظف هیأت مدیره و میزان تحصیلات اعضای هیأت مدیره تأثیر مثبتی بر ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده دارند. علاوه بر این، نتایج نشان میدهد که اندازه هیأت مدیره و درصد مالکیت اعضای هیأت مدیره تأثیر مثبت و جنسیت اعضای هیأت مدیره تأثیر منفی بر ارزش افزوده حسابداری دارند.
مقدمه
شرکتها از دیدگاه قانونی یک شخصیت حقوقی مستقل از مالکان آن محسوب میشوند، اما واتز و زیمرمن - 1986 - 1 معتقدند که شرکت میتواند به عنوان مجموعه ای از قراردادها میان طرفهای مختلف تلقی شود. یکی از مهمترین این قراردادها، قرارداد میان مدیران و سهامداران شرکتها است که به دنبال جدایی مالکیت از مدیریت و بر اساس نظریه نمایندگی شکل میگیرد. رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن یک یا چند نفر مالک، شخص دیگری را به عنوان نماینده یا عامل از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به وی تفویض میکنند. در این قراردادها همواره این امکان وجود دارد که مدیران منافع شخصی خود را بر منافع سهامداران ترجیح دهند، که این امر موجب بروز تضاد منافع در رابطه نمایندگی میگردد.
برای کاهش مسائل نمایندگی، ساز وکارهای مختلفی در ادبیات مالی مطرح شده است که یکی از اصلی ترین آنها، حاکمیت شرکتی است - مقدم و مؤمنی،. - 1391 همچنین ورشکستگی و رسوائی شرکت هایی چون انرون، اندرسن، ورلدکام و سایر شرکتهای بزرگ در سایه ضعف حاکمیت شرکتی بوده است. اساسی ترین و مهمترین مکانیزم حاکمیت شرکتی، هیأت مدیره است. هیأت مدیره شرکت به عنوان نهاد هدایت کنندهای که نفش مراقبت و نظارت برکار مدیران اجرایی را به منظور حفظ منافع مالکیتی سهامداران بر عهده دارد، از اهمیت بالایی برخوردارند و چنین به نظر میرسد که موفقیت شرکت در گرو هدایت مطلوب آن است.
از سویی دیگر، یکی از راههای برخورد با تضاد منافع موجود میان سهامداران و مدیران، استفاده از سیستمهای ارزیابی عملکرد است. ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران از اهداف مهم شرکتها میباشد که افزایش ثروت در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل میگردد. به نظر لهمن - 2004 - 2، ارزیابی عملکرد فعالیتی است که مدیران جهت رسیدن به اهداف و استراتژیهای خود انجام میدهند. به عبارتی دیگر، ارزیابی عملکرد فرآیندی است که به سنجش و اندازه گیری، ارزش گذاری و قضاوت درباره عملکردی طی دورهای معین میپردازد.
برای ارزیابی عملکرد از معیارهای مختلفی استفاده میشود که معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد هر کدام به نوعی دارای معایبی هستند که چنانچه به عنوان مبنای اندازه گیری مورد استفاده قرار گیرند، اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت مطابق با واقعیتهای موجود نخواهد بود. بنابراین، معیارهای جدیدی مانند ارزش افزوده اقتصادی جایگزین آنها شدند تا بتوانند ارزش واقعی شرکت را محاسبه کنند. گومپرز و متریک - 2003 - 3 و وانگ و ژو - 2009 - 4 در نتایج مشابهی دریافتند که حاکمیت شرکتی خوب و مطلوب منجر به بهبود عملکرد شرکت میشود. در مورد هر دو موضوع ویژگی های هیأت مدیره و ارزیابی عملکرد شرکتها، پژوهشهای متعددی در زمینه های مختلف انجام شده است. اغلب مطالعات گذشته در حوزه ارزیابی عملکرد، نقش ویژگیهای هیأت مدیره را نادیده گرفتهاند که این موضوع خود، انگیزه ای برای انجام پژوهش حاضر است. از این رو سؤال این پژوهش، بررسی این موضوع است که ویژگیهای هیأت مدیره چه تأثیری بر ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و ارزش افزوده حسابداری دارد؟
مبانی نظری پژوهش حاکمیت شرکتی
حاکمیت شرکتی عبارتست از قوانین، مقررات، ساختارها، فرآیندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به اهداف پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان میشود. حاکمیت شرکتی در برگیرنده مجموعه روابط بین سهامداران، مدیران، حسابرسان و سایر افراد ذینفع است که متضمن برقراری نظام کنترلی به منظور رعایت حقوق سهامداران جزء و اجرای صحیح مصوبات مجمع و جلوگیری از سوء استفادههای احتمالی میباشد
ویژگی های هیأت مدیره و نقش آنها در حاکمیت شرکتی
اساسی ترین و مهمترین مکانیزم حاکمیت شرکتی، هیأت مدیره شرکت است که در ادبیات حاکمیت شرکتی و در کشورهای توسعه یافته بسیار به آن پرداخته شده است. هیأت مدیره نمایشگر نقطه اوج سیستم کنترل و به عنوان نهاد هدایت کنندهای که نقش مراقبت و نظارت بر کار مدیران اجرایی به منظور حفظ منافع مالکیتی سهامداران بر عهده دارد، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد و چنین به نظر می رسد که رمز موفقیت یک شرکت، در گرو هدایت مطلوب آن است، به گونه ای که می توان ادعا نمود، راز جاودانگی شرکت های معروف و خوش نام در برخورداری آنها از یک هیأت مدیره مؤثر و کارآ نهفته است. هدف اولیه استقرار هیأت مدیره، حفاظت از منافع سهامداران است.
اندازه هیأت مدیره
اغلب پژوهشگران دریافته اند که اندازه هیأت مدیره از دو طریق موجب بهبود عملکرد شرکت میگردد: - 1 نیاز بیشتر به برقراری ارتباط با محیط بیرون شرکت - 2 مسئولیت اجرایی بیشتر در شرکت ها ماده 107 اصلاحیه قانون تجارت مصوب اسفند ماه1347، مقرر کرده است که تعداد اعضای هیأت مدیره در شرکت های سهامی عام نباید از 5 نفر کمتر باشد.
همچنین در پیش نویس دستورالعمل نظام راهبری سازمان بورس اوراق بهادار - اصلاحیه - 1391 ذکر شده است که تعداد اعضای هیأت مدیره در شرکت های بزرگ، باید حداقل هفت نفر باشد. مبانی نظری دو دیدگاه متضاد پیرامون نقش اندازه هیأت مدیره بر عملکرد شرکت ارائه نموده است. دیدگاه اول بیان میدارد که هیأت مدیره کوچک تر باعث ارتقای عملکرد شرکت میگردد. هنگامی که هیأت مدیره از تعداد زیادی از اعضاء تشکیل شده باشد، مشکلات نمایندگی افزایش مییابد، زیرا تعدادی از اعضای هیأت مدیره ممکن است به عنوان افراد بی منفعت عمل نمایند و کنترل و نظارت بر مدیرعامل به صورت کارآ صورت نمیپذیرد.
از سوی دیگر، دیدگاه دوم بیان میدارد که هیأت مدیره بزرگتر در زمینه هایی مانند مهارت، تجربه، جنیست و ... دارای مزیت هایی می باشد. همچنین هیأت مدیره های بزرگتر از مدیران غیرمؤظف بیشتری در ترکیب خود استفاده مینمایند که با نظارت کارآتر و تخصصی تر آنها، باعث کاهش تضاد منافع موجود بین سهامداران و مدیران می شوند