بخشی از مقاله

تاکید بر نقش همودیالیز در سلامت اجتماعی بیماران کلیوی

چکیده

امروزه پیوند کلیه درمان اصلی نارسایی مزمن کلیوی است و همودیالیز به عنوان درمان جایگزینی آن تا زمان فرا رسیدن پیوند می باشد. همودیالیز از عواملی است که تمام حیطه های فیزیکی، روانی و اجتماعی را متأثر ساخته و شیوه زندگی بیماران را به طور کلی تغییر می دهد که در نهایت منجر به کاهش سلامت اجتماعی در آنها می شود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش همودیالیز در سلامت اجتماعی بیماران کلیوی انجام گرفته است.

جهت دستیابی به این هدف از روش اسنادی - کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های حاصل از این مطالعات اسنادی نشان می دهد سلامت اجتماعی امری بسیار ضروری می باشد. از آنجایی که بیماران همودیالیز با توجه به شرایط درمانی دشواری که دارند، روابط میان فردی و گروهی آنها کاهش پیدا می کند و از پذیرفتن نقش خود در جامعه معذور می شوند و امکان کمتری برای حضور در جامعه و ایفای نقش هایشان را دارند که باید به این بعد از زندگی بیماران توجه شود که در رفاه حال آنها موثر واقع شود.
واژههای کلیدی: همودیالیز، بیماری مزمن، بیماران،  بیماری کلیوی، سلامت اجتماعی

مقدمه و هدف

بیماری مزمن، تجربه ای چند بعدی است که موجب از هم گسیختگی و ناتوانی فرد در بسیاری از زمینه های روانی، اجتماعی، اقتصادی و ... می شود. یکی از بیماری های مزمنی که این روزها رشد زیادی داشته است، نارسایی مزمن کلیه است.[1@ بیماری کلیوی و به دنبال آن درمان های مستمر با دستگاه همودیالیز از جمله بیماری هایی است که با ایجاد اختلال در سلامت فیزیکی، سایر ابعاد سلامتی را عمیقا تحت تاثیر قرار می دهد و آرامش را از زندگی بیمار سلب می کند.

در گذشته مجهول بودن علل و عوامل به وجود آورنده ی بیماری کلیوی و عدم آگاهی از پیشگیری، تشخیص و درمان آن باعث مرگ زودهنگام این بیماران به دلیل تجمع سموم و مواد در بدن می گردید. به تدریج با پیشرفت علوم در زمینه های مختلف، روش های درمانی متفاوتی از قبیل همودیالیز و پیوند کلیه، جهت درمان این بیماران شناخته شد. همودیالیز به عنوان یک روش درمانی، امید به زندگی بیماران را علی رغم وابستگی دائم به دستگاه دیالیز را افزایش می دهد که این وابستگی همیشگی عوارضی مختلف جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی را بر جای می گذارد.

بررسی هایی در ارتباط با این بیماران و خانواده های آنها، بیان کننده ی این است که بیماری کلیوی و به تبع آن درمان با همودیالیز علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی Bروانی، اوضاع اقتصادی و به خصوص سلامت اجتماعی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. سلامتی دارای ابعاد مختلف جسمانی، روانی، هیجانی، عقلانی، معنوی و اجتماعی است که این ابعاد با وجود بهره مندی از وجوه مشترک، دارای جنبه های متفاوت نیز بوده و از عوامل متعددی تأثیر می پذیرند.

برای یک جامعه شناس سلامت، سلامت اجتماعی1 بیش از سایر ابعاد سلامت اهمیت دارد؛ زیرا از نظر وی سلامت اجتماعی خود سلامت جسمی و روانی را موجب خواهد شد و عبارت است از توانایی انجام مؤثر و کارآمد نقش های اجتماعی بدون آسیب به دیگران. سلامت اجتماعی در واقع همان ارزیابی شرایط و کار فرد در جامعه است. برخی از چالش های اجتماعی، ابعاد مختلف سلامت اجتماعی را تشکیل می دهند که عبارتند از: یکپارچگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی وانسجام اجتماعی برخورداری از سلامت اجتماعی یعنی تامین و حفظ سلامت فردی و اجتماعی به طوری که فرد بتواند فعالیت های روزمره خود را به درستی انجام دهد، با افراد و محیط خود ارتباط مناسب برقرار نماید و رفتار نامناسب از نظر فرهنگ و جامعه خود نداشته باشد.

سلامت اجتماعی هم چنین شامل سطوح مهارت های اجتماعی، عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر فرد از خود به عنوان عضوی از جامعه بزرگ تر به حساب می آید و بر شرایط اقتصادی و اجتماعی و رفاه شخصی در رابطه با شبکه ی اجتماعی توجه می شود. در واقع سلامت اجتماعی رابطه شبکه ارتباطات اجتماعی، تعادل شخصی و سازگاری میان فرد و جامعه است. کییز2 و لارسون3، سلامت اجتماعی را گزارش فرد از کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروه های اجتماعی که وی عضوی از آنهاست تعریف می کند و معتقد است که مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را می سنجد و شامل پاسخ های درونی فرد - احساس، تفکر و رفتار - است که نشان دهنده ی رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعی اش هستند.

برنر4 معتقد است سلامت اجتماعی درجه ای از بهزیستی یا خوشبختی اجتماعی محسوب می شود. به طور کل، از دید سلامت اجتماعی هر کس عضوی از خانواده و عضو جامعه ی بزرگ تر به حساب می آید و بر شرایط اقتصادی و اجتماعی و رفاه شخص در شبکه ی اجتماعی توجه می شود. پارسونز5 معتقد است کسی که دچار بیماری می شود، در عین اینکه از به عهده گرفتن وظایف شخصی خود ناتوان و درمانده می شود، از انجام وظایف و تعهدات اجتماعی نیز معذور است. در واقع تعریف ناتوانی به عنوان یک بیماری، مشروعیتی پدید می آورد که افراد در سایه آن از پذیرش نقش های عادی و وظایف روزانه خود معاف می شوند.

در ایران در مورد نقش همودیالیز در سلامت اجتماعی بیماران کلیوی، پژوهش های اندکی انجام شده است. این در حالی است که این بیماران به علت شرایط خاصی که دارند و در هفته 2 الی 4 روز و در هر روز چندین ساعت از وقت خود را صرف انجام درمان می کنند و در منزل نیز باید مراقبت های بعد از آن انجام گیرد و همچنین بالا بودن هزینه های درمان و سایر مشکلاتی که این قشر دارند، نمی توانند مانند سایر افراد به طور کامل به ایفای نقش های خود در جامعه بپردازند و حضور کم رنگی دارند که منجر به داشتن روابطی محدود با دیگران می شوند.

هم چنین این بیماران به دلیل شرایط خاصی که دارند و هم چنین به دلیل تحلیل رفتن قوای جسمانی، ممکن است شغل فعلی خود را از دست دهند و یا اینکه در یافتن شغل جدید دچار مشکلات عدیده ای شوند و در نهایت سلامت اجتماعی آنها از بین برود یا کاهش چشمگیری پیدا کند. میزان این سلامت اجتماعی به متغیرهای مختلف زمینه ای - سن، جنس، وضعیت اقتصادی و حمایتی و شدت بیماری - بستگی دارد.
در ایران بر طبق گزارش انجمن حمایت از بیماران کلیوی، از مجموع 40 هزار بیمار کلیوی، بیش از 15 هزار نفر دیالیزی هستند که هر سال حدود 1500 نفر آنها بر اثر عوارض این بیماری جان خود را از دست می دهند.[8] مسلم است که این تعداد از بیماران با توجه به مشکلات جسمی و روانی زیادی که برای آنها به وجود می آید، به تبع آن سلامت اجتماعی آنها نیز دچار مشکل می شود و عدم حمایت و رسیدگی به این بیماران ممکن است در نهایت باعث از بین رفتن امید به زندگی و سایر مشکلات شود.

با توجه به رشد چشمگیر بیماران همودیالیزی در کشور و در پی آن عوارض و مشکلات آنها و با توجه به اهمیت دوچندان سلامت اجتماعی در کاهش این مشکلات در زندگی این نوع از بیماران، مطالعه حاضر به بررسی نقش همودیالیز در سلامت اجتماعی بیماران کلیوی می پردازد.

تئوری و پیشینه تحقیق

سلامت اجتماعی یا حداقل فقدان آن یک نگرانی مهم در نظریه های کلاسیک جامعه شناسی است. از نظر تجربی این موضوع ریشه در ادبیات جامعه شناسی مربوط به ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد. دورکیم معتقد است از جمله مزایای بالقوه زندگی عمومی، یکپارچگی و همبستگی اجتماعی است؛ یعنی یک احساس تعلق و وابستگی، درک آگاهی مشترک و داشتن سرنوشت جمعی. این مزایای زندگی اجتماعی یک اساس و بنیان برای تعریف جهانی و کلی از سلامت اجتماعی است.

لایکوک1 سلامت اجتماعی را به صورت شرایط و رفاه افراد در شبکه روابط اجتماعی شامل خانواده، اجتماع و ملت تعریف می کند. برکمن2 نیز معتقد است که تأثیر شبکه اجتماعی بر سلامت فرد عبارت است از پرورش روحیه مشارکت و درگیری اجتماعی فرد در فرآیندهای اجتماعی، سپری کردن اوقات فراغت خود با دوستان، مشارکت در نقش های اجتماعی و شغلی، گرایش به فعالیت های مذهبی و تفریح کردن به همراه گروه که از نمونه های بارز درگیری اجتماعی می باشند. بنابراین از طریق فرصت هایی که به واسطه ی عضویت در شبکه های اجتماعی برای فرد فراهم می شود تا در رویدادهای اجتماعی مشارکت کند، نقش های اجتماعی معناداری از قبیل نقش های اجتماعی شغلی، خانوادگی و والدینی تعریف می شود و از این طریق سلامت اجتماعی فرد ارتقا می یابد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید