بخشی از مقاله

تاثير مدرنيسم بر روند شهرسازي مناطق کوهستاني غرب ايران (نمونه موردي مهاباد)

چکيده
مدرنيسم به معني کلمه نوگرايي از ابتداي آفرينش انسان وجود داشته و تا ابد نيز خواهد بود . اما منظور از مدرنيسم يک دورە صد ساله است که از اواخر قرن نوزدهم (حدود سال هاي ١٧٨١) شروع شده و تا ظهور پست مدرنيسم ادامه داشته است . مکتب مدرنيسم جزو تأثير گذارترين جريان هايي است که تا به امروز در عالم اتفاق افتاده است .
تلاش نگارندگان بر اين بوده است که تأثير مدرنيسم بر شهرسازي و نحوه رشد شهرهاي ايراني با نمونه موردي شهر مهاباد را بررسي نمايند. در ابتدا سعي شده است که تعريفي براي مکتب مدرنيسم داشته و سپس اثرات اين مکتب بر علم شهرسازي مورد مطالعه قرار گيرد. وضعيت خاص شکل زمين در مناطق کوهستاني غرب ايران در کنار فرهنگ ساکنان و اقليم سرد حاکم بر آن ، گونۀ ويژه اي از مداخلات شهري را مي طلبد. مدرنيسم که اصولا نگرش زمينه گرا به بافت شهر ندارد همان شيوه مداخله در اقليم سرد و کوهستاني پيش مي گيرد که در ديگر اقليم ها دارد.
صليب رضاخاني بارزترين عنصر منظر شهر دورە مدرنيستي در ايران آن دوره است . مهاباد از شهرهاي مهم اقليم سرد و کوهستاني غرب ايران است که بافت تاريخي آن توان مقابله با هجوم مدرنيته را از دست مي دهد.
استخوانبندي شهر چند تکه مي شود. خيابان در معناي جديد خود عرض اندام مي کند. نه به عنوان فضاي شهري که بخواهد مردم را در خود جاي دهد بلکه به عنوان گره اي ترافيکي ، نقش بازي مي کند. کاربري هاي جديد همچون بانک ، تماشاخانه و در جدارە خيابان به وجود مي آيند.
عليرغم از هم گسيختگي ساختار شهر مهاباد در دوره مدرن ، امروزه مناسبات اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي به سمتي پيش مي رود که با وجود گسترش شتابان شهر به ويژه در سمت شمال غربي و شمال شرقي آن نه تنها از غناي بافت تاريخي شهر قبل از مدرنيسم نمي کاهد بلکه با ايجاد پل ارتباطي درون بافت جديد حاصل از دورە مدرنيستي سعي در باز نمايش منظر شهر آن دوره با چهره اي جديد دارد.
در مطالعه موردي، به بررسي بافت تاريخي و مرکزي شهر پرداخته و نحوه توسعه بافت را در دوره هاي مختلف زماني بررسي کرده است . براي دستيابي به اين اطلاعات از روش تحقيقي تاريخي استفاده شده است .

کليد واژه : مدرنيسم ، بافت شهري، بافت تاريخي، منظر شهري، فضاي شهري
مقدمه
شهر ايراني پيشينه اي با شکوه و تحسين برانگيز دارد. شار يعني همان شهر سنتي ايراني، تابع عوامل مذهب ، حکومت ، تجارت و امت بوده است . اين عوال در کالبد شهرها تبلور يافتند. مذهب در مسجد جامع و ابنيه مذهبي ، حکومت در ارگ و دارالحکومت و دارالاماره ، تجارت در بازار و امت در بافت مسکوني متبلور شدند. اين عوامل را در شهر نمي توان از هم جدا کرد. علاوه بر اين وحدت سه جامعه شهري، ايلي و روستايي شکل دهنده شار به حساب مي آمدند. اينها هميشه با هم و در کالبد شهر روابط تنگاتنگي داشته اند، که نتيجه آن نظام ارگانيک کالبدي در شهر بوده است . هم از لحاظ بصري و هم از لحاظ عملکرد و محتوا اين شکل غالب ، در سير تحول تاريخي شکل شهر تا پيش از دوران جديد ادامه داشته است .(جابري مقدم ،١٣٧١)
از لحاظ زماني، دوران پس ازصفويه که حاکميت ملي در ايران دچار ضعف گرديد و نا بساماني هاي مختلف در ايران بروز کرد، معاصر با دوراني است که انديشه مدرن در غرب از سوي فلاسفه در حال طرح است .
انتهاي اين مقطع که با حاکميت جديد در ايران و تشکيل دولت متمرکز قاجار (سال هاي ١١١١ تا ١٢١١ هجري) شروع مي شود، مصادف است با طليعه انقلاب کبير فرانسه (سال هاي ١٨٧١-١٨٧١ ميلادي) يعني آغاز دوراني که انقلاب سرمايه داري مکان اصلي خويش يعني شهر را باز مي يابد و فتح مي کند. و از اين زمان شهر در غرب نماد مدرنيته مي شود.(حبيبي,١٣٨٧)
دوران قاجار با توجه به ويژگي هاي خاص و شرايط زماني، نقطه ي آغازين مواجهه ي ايران با مظاهر حيات مدرن است . در چنين شرايطي بينش هاي اجتماعي خارجي و تفکرات و فرهنگ داخلي متقابل ايجاد مي گردد. آن آسودگي خيال و بي خبري از عالم و زندگي مطابق عادت در هم مي ريزد. نمايش اين تعارض ميان جهان جديد و جهان قديم ، در قالب تقابل ميان شهر جديد ايراني و روستا بروز مي کند. شهر کهن که در ارتباطي چند سويه با روستا هاي تحت نفوذ خود بود، کانون مرکز اداري، تجاري و حکومتي متأثر از ورود و گردش کالا و سرمايه خارجي مي شود. تاسيس دارالفنون در سال ١٢١٧، پاسخگوي تحليل علوم جديد مي شود و در اولين دوره خود به تربيت مهندسين معمار به معناي مدرن مي پردازند. اما عهد ناصري بارزترين مقطع شهرسازي غرب در ايران است .(اصيل ,١٣٧١)
از لحاظ تاريخي مهاباد ريشه در تاريخ مانايي و مادها دارد و البته نه اين شهر کنوني بلکه شهري که در هنگام عقب نشيني سپاهيان صفوي به آتش کشيده شد، آن هنگام که پس از شکست خوردن از امپراطوري عثماني و فرار، سياست «زمين هاي سوخته» را اجرا مي کردند، شهري که عليرغم سر سبزي و طراوتش اکنون «شهر ويران » خوانده مي شود و بقاياي ويرانه هايش در شمال مهاباد کنوني وجود دارد. شهر مهاباد توسط صارم بگ از ملوک کرد ساوجبلاغ مکري در اوايل قرن ١١ هجري در بخش شمال نزديک به خم رودخانه مهاباد (محلات باغ سيسه و دباغيان ) فعلي بنا گرديد. وقوع سيل و خرابي محل قديمي, باعث انتقال خانه ها به قسمت هاي جنوبي و ايجاد محلات تازه در حوالي ميدان چهارچراغ (شهرداري فعلي) گرديده است . (عليزاده آذر,١٣٧١) در سال ١١٧١ هجري قمري و در اواخر سلطنت شاه سليمان صفوي بداق سلطان فرزند شير خان مکري حکومت منطقه ي مکريان را در اختيار گرفت و مهاباد کنوني را مرکز حکمراني خويش قرار داد و اقدامات اساسي و شايسته اي در جهت عمران و آباداني منطقه به عمل آورد که از جمله مي توان به احداث سه پل تمام بند دارلک ، لج و پل سرخ -١١٨١ هجري قمري- مسجد سرخ -١١٧١ هجري قمري- حفر قنات و ساخت کاروانسرا و حمام لج در آن زمان اشاره کرد. در دوره قاجاريه مهاباد به علت موقعيت سرحدي و ارتباط ، داراي اهميت بود که موجب رونق و آباداني آن گرديد. در اين دوران از شهرهاي مختلف ايران و کشور هاي همسايه، تجار و بازرگانان به مهاباد آمده و در سراها و کاروانسرا هاي متعددي از جمله سراي موصليان ، کريم خان ، کاشي ها و. کاروانسراي سيمون ، همدانيها، تاجرباشي، کوسه و نسبت به مبادلۀ کالا و مال التجاره وارده از شام و بيروت و عراق و توزيع آن در داخل کشور و از طرفي صدور کالاهاي داخلي به کشورهاي همسايه و به خصوص عراق مي پرداختند. نام اين شهر ابتدا سووق بلاق بعدها ساوجبلاغ و در دورە قاجاريه ساوجبلاغ مکري قيد شده است و تا سال ١٣١١ به همين اسم ناميده مي شد.
شاهان و امراي قاجار به نواحي مرزي ايران و عثماني و آباداي و استحکام آنها توجه خاص داشتند، خصوصا عباس ميرزا که فرمانرواي غرب ايران بود به اين امر توجه بخصوصي داشتند و کوشش نمود توسط ميرزا صالح شيرازي که نماينده ايران در لندن بود جمعي از مهاجرين اروپايي را براي سکونت به ايران جهت اسکان در نواحي مهاباد فعلي ترغيب نمايد که مقدور نگرديد.
قبل از جنگ جهاني اول فرق مختلف قومي و مذهبي از جمله يهوديها، ارامنه، آشوريها، ترک ها و در کنار ساکنان بومي منطقه زندگي مي کردند، ارامنه که بر اثر فشار هاي دولت عثماني به ايران مهاجرت نموده بودند در جنوب شهر در محله بزرگي به نام محلۀ ارامنه (گه ره کي هه رمه نيان )، سکونت داشتند که اکثرا در جريان جنگ هاي اول و دوم جهاني همراه سپاه روس به آن کشور مهاجرت ، يا به شهرهاي بزرگ کشورکوچ نمودند. کليمي ها نيز حدودا در مرکز شهر در محله اي به نام محله کليميان (گه ره کي جوله کان ) سکونت داشتند و ساير اقوام به صورت پراکنده در سطح شهر و روستا با ساکنان بومي منطقه سکونت داشته و همه در کمال آرامش ضمن هم زيستي مسالمت آميز با همديگر تمامي مراسمات شادي و عزاي خود را بدون هيچ گونه تعرضي از طرف ديگري و حتي با مشارکت عموم برگزار مي کردند. (عليزاده آذر,١٣٧١) مهاباد در دوره صفويه عرصه خصوصي در اين شهر همانند ديگر شهرهاي ايراني دوره صفويه و قاجاريه با «زنان » مفهوم پيدا مي کرد. عرصه اي بسته و درونگرا در کوي وبرزن هاي شهر به دليل عدم دخالت زنان در توليد اجتماعي در شهرها است . در سوي ديگر، عرصه عمومي با گروه «مردان » است . که تعريف مي شود که به دليل حضور موثر در عرصه توليد در شهر است . اين در حالي است که به دليل حضور زنان روستايي در امر توليد، کليه عناصر کالبدي در روستا ها ويژگي برونگرايي داشته و دارند. (جابري مقدم ، ١٣٧١)
کهريز ، حمام ، مسجد کوچه هاي نه چندان زياد اسامي خاص و معمولا ملقب به افراد يا اماکن شاخص ، رودخانه و درختان فراوان و باغ هاي مثمر، آسياب ، قبرستان ، قصابخانه و کوه هاي مرتفع که شهر را در بر گرفته اند، سازمان فضايي شهر دوره صفويه را تشکيل مي دادند. در همين دوره است که طغيان رودخانه مهاباد باعث ويراني خانه ها و نقل مکان کردن آنها از هسته اوليه به آنسوي رودخانه تا محل فعلي ميدان شهرداري مي شود. به غير از مسجد سرخ (١١٧١ ه .ق .) بناي ديگري موجود نمي باشد تا بتوان معماري آن دوره را به صورت دقيق مورد بررسي قرار داد. (تصوير ١)

تصوير ١: توسعه فيزيکي مهاباد در دوره صفويه (ماخذ: نگارندگان )
مهاباد در دوره قاجار
در دوره ١٣٤ ساله قاجار رشد بطئي شهر مهاباد ادامه پيدا مي کند. بخش جنوبي رودخانه محل توسعه مي شود اکثريت با بافت مسکوني است و همچنين باغات ш حاشيۀ رودخانه و زمين هاي کشاورزي اطراف ، لکۀ عمومي شهر مي باشند. احداث کاروانسرا، حمام ، مسجد، ژاندارمري و ..داخل بافت صورت مي گيرد .
هنوز خيابان مانند آنچه که در تهران و تبريز و اروميه محل تفرج بود در مهاباد به وجود نيامده بودو البته در اواخر اين دوره برخي فضاهاي شهري از قبيل حاشيه جنوبي رودخانه مهاباد تفرجگاه روزانه مردم در آن ايام بود. همچنين گذرهاي سرپوشيده بازار همان نقش را ايفا مي کردند. فضاهاي شهري در قالب ميدان هاي کوچک شکل مي گيرد. هسته اوليه بازار که در دورە صفويه پي ريزي شده بود در اين دوره توسعه پيدا مي کند.
سازمان فضايي شهر در دوره قاجار در جهت جنوبي، شکل تازه اي به خود مي گيرد. بازار به عنوان قلب تپنده شهر در مهاباد همچون ساير شهرهاي ديگر، از رشدي نسبتا زياد برخوردار مي گردد. کاروانسرا هاي کوچک و بزرگ ، تيمچه ها، فضاهاي باز داخل بازار، راسته هاي تعريف شده همچون آهنگران و پارچه فروشي ها در مقياس نه چندان بزرگ ولي در عين حال کامل , هسته مرکزي شهر را تشکيل مي دهند .
در اين جا هم محلات شهر، سکونتگاه صاحبان حرف و مشاغل خاص ، اقليتهاي ديني و طبقات اجتماعي مختلف بوده است . مرکز محله عناصر متفاوتي مانند مسجد، ميدانچه و را در خود جاي مي داده و محل قرار گيري آن در مسير يا تقاطع دو يا چند گذر اصلي بوده است . لازم به ذکر است در نيمۀ دوم دورە قاجار شاهد قوي ترين سازمان محله اي در شهر مي باشيم . (تصوير ٢)

تصوير٢:محله کليميان (جوله کان ) (ماخذ: سازمان نقشه برداري کشور,١٧٣١)
انقلاب مشروطيت به مثابه مولود ناقص مدرنيته در ايران ، با توجه به خواست اجتماعي ايران و سياست هاي خارجي اول اروپايي، با کودتاي ١٢١١ شمسي (١١٢٢م .) بسته مي شود و دولت مقتدر و مرکزي پهلوي در سال ١٣١٤ شمسي پا به عرصه وجود مي گذارد.(حبيبي،١٣٨٧)(تصوير ٣)

تصوير٧:توسعه فيزيکي مهاباد در دوره قاجار (ماخذ: نگارندگان )
مهاباد در دوره پهلوي
مدرنيته در ايران نخستين پژواک خود را در شهر نمايش مي گذارد.(حبيبي,١٣٨٣)
غرب به عنوان کعبه آمال ، شهر آرزو ها شناخته مي شد.
فروپاشي سازمان توليدي کشور، با انقطاعي که در سه جامعه ايلي، روستايي و شهري صورت مي گيرد و اتکاي دولت به درآمد نفتي که براي اولين بار در تاريخ ايران رخ مي دهد، باعث مي شود که دولت احساس کند که بدون رفتن به سمت سازماندهي توليد در کشور مي تواند خزانه اي مملو از سرمايه داشته باشد. شيفتگي از يک سو و توجه از سوي ديگر باعث مي شود که در دوره پهلوي، به جاي التقاط ، مفهوم انقطاع شکل گيرد. کالاهاي مصرفي وارداتي، شهر را آکنده و اقتصاد داخل را فلج مي کند. (جابري مقدم ، ١٣٧١)
دوره پهلوي اول
دگرگوني شهر به عنوان نماد انقطاع و نماد پيشرفت و توسعه مطرح مي شود. خيابان هاي چليپايي در بافت کهن شهر، سازمان محله اي را هدف قرار مي دهد.
خيابان به عنوان لبه اي قدرتمند و سراسري در شهر عرض اندام مي کند( تصوير٤).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید