بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله ، به بررسی آثار مدرنیته غرب بر معماری ایران ، خصوصا شهر مهاباد می پردازیم. مدرنیته خاستگاهیکاملاً غربی دارد و برخاسته از فرهنگ غربی است. با انطباق این بحث با واقعیت موجود در ایران میتوان گفت که رشد مدرنیته و نیز شهرسازی مدرن کشور ما عاری از زمینه ها و بستر های اجتماعی ،اقتصادی ، فکری و فرهنگی بوده است. در ابتدا در مورد چگونگی پیدایش مدرنیسم در غرب مطالبی از مرجع های موثق جمع آوری کرده ، سپس در موضوع معماری موجود بحث شده و در نهایت معماری اواخر دوران قاجار که اوایل ورود مدرنیته به معماری ما ایرانیان بود را مشروح تر بررسی می کنیم. در این بازه ی زمانی اولین عناصر معماری مدرنیته به معماری سنتی ما افزوده شد که لازم به ذکر است که برخی معماران دوره ی قاجار سعی بر این داشتند اصول معماری سنتی را زیر پای نگذارند و مدرنیته غرب را به طور کامل تقلید نکنند که این خود موجب به وجود آمدن معماری التقاطی گردید. هدف مقاله بررسی تأثیر دگرگونی های ساختار اجتماعی بر اساس دو مفهوم مدرن و پست مدرن، بر مکان شهری است که تأثیر مدرنیته بر معماری و شهرسازی و نحوه رشد شهرهای ایرانی با نمونه موردی شهر مهاباد را بررسی نمایند.روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد.
مقدمه
باید گفت که مدرنیته اساسأ دارای خاستگاه غربی است.در ادبیات موجود در خصوص مشخصه های مدرنیته ، مطالب بسیاری عنوان شده است که عقل گرایی، نظام مندی، سنت ستیزی، واقعیت گرایی، انسان گرایی، نو گرایی، جهان شمولی، علم گرایی از آن جمله اند .[1] هدف معماری مدرن خلق مکانی جدید بود که زندگی مدرن درآن اتفاق بیفتد.در طول قرن19در اروپا و با درنگی درایران جهان صنعتی شده به حقیقتی بدل شده بود.شیوه های جدید تولید، الگوهای جمعیت شناختی جدید و ساختارهای اجتماعی -سیاسی جدید پدید آمده بودند.در یک کلام ، شیوه ی جدید زندگی باید پذیرفته می شد وسواربر زندگی می گردید .[2] معماری مدرن از همان آغاز دلواپس معنا بود. پیشگامان اولیه نظیر فرانگ لویدرایت، هنری ون دولد،آدولف لوس، هندریک پتروس برلاگه»نیرنگ های« تاریخ گرایی رامحکوم کردند و خواستار معماری جدید و معتبر شدند حال آنکه درایران سنتی پس از قارجاری اوضاع معماری اینگونه نبود . انتقال از دنیای سنتی به مدرن به قدری سریع است که در صورت عدم شناخت این وضعیت جوامع با شوک آینده و عواقب ناشی از آن روبه رو خواهند شد. شناخت کافی و داشتن برنامه برای آیندهای که پیش بینی می شود به جامعه کمک می کند بحران های این دوران را در همه زمینه ها با سلامت پشت سر بگذارد و از تغییرات ایجاد شده به نفع تمامی بخش ها سود ببرد.
[3] تاکنون از منظر محققان معماری و صاحبان نقد و تالیف نگاه به موضوع معماری مدرن بیشتر معطوف به پرداخت به گوشه هایی از آن بوده است تا پرداخت به کل آن.معرفی معماران و مصاحبه با آنان در کنار پرداخت به نکات جسته و گریخته ای ،از مبانی، امری است که در گسترده ی قابل توجهی به آن پرداخت شده است. اما جامع نگری متکی بر مرور مصادیق معماری ومعماران کم تر در این نوع تألیفات مورد توجه بوده اند .در حالی که برای نیل به مقصود، اتخاذ نگاه تاریخی به جریان معماری مدرن و روایت آن در یک بستر زمانی می تواند به مصادیق معماری مدرن در قالب نشانه های بر جای مانده از یک جریان هنری، معنا ببخشد و آنها را پایدار کند. [4] آنچه مشخص است،این است که جامعه ی ما در برخورد با مدرنیته کاملأ دچار غفلت زمانی ، مکانی æ محتوایی بود وهرگز مجال اندیشیدن ، شفاف سازی و بومی کردن آن را پیدا نکرد.جنبه های ظاهری ، عوامل محتوایی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داد و بی آنکه ژرفای تحولات، فرایند تغییرات و پیشرفت های فکری و فلسفی و پیامدهای بعدی تبیین گردد ،بیشتراز طریق فناوری وارداتی وکنارگذاشتن تجارب ودستاوردهای تاریخی، در صدد جبران عقبماندگی های گذشته و نیل به جامعه ی توسعه بود. [1] هدف کلی پژوهش تبیین تأثیر ورود مدرنیسم به معماری و شهرسازی مهاباد در اواخر دوره ی قاجار می باشد و در این پژوهش از روش تحلیلی-توصیفی استفاده گردیده شاید بررسی معماری در دوره ی زمانی خاص چندان دقیق نباشد. زیرا که معماری و شکل گیری آن در جریانی پیوسته ایجاد می شود. بنابراین در این مقاله سعی بر این است که ضمن آنکه به معماری در دوره ی زمانی معین بیشتر توجه می شود،نگاه به گذشته و چشم انداز آینده آن هم مورد نظر قرار گیرد.گذار از سنت به مدرنیته از حدود یک قرن پیش شروع شده است و در جامعه ایران æ معماری و کالبد شهری تاثیرات بسیاری داشته که گاه مطلوب و گاه مخرب بوده است.
مبانی نظری تحقیق
برای درک بیشتر تأثیر مدرنیسم به معماری، نیازمند بررسی مفاهیم معماری مدرن در زادگاهش هستیم ،از این رو نظریه های چند نفر از معماران و نظریه پردازان در ارتباط با فضای جدید مدرن در غرب را توصیف می کنیم.
دنیای جدید و معماری جدید
سنت الیا، کلیه ی برای بحث تازگی جهانی مدرن پیشنهاد میکند و میگوید که جهان مدرن با چیزی که بیش از این نبود مشخص می شود. هانس مه یر در مقاله ای چیزهایی را توصیف می کند که قبلا نبوده اند ,مانند - اتومبیل ها که با سرعت در خیابان ها میروند و هواپیما ها که در هوا به پرواز در می آیند و دامنه ی حرکت و فاصله بین ما و زمین را عریض تر میکنند - . اما تحرک ،تنها یکی از جنبه های درک جدید فضا و زمان است. مه یر همچنین اشاره می کند که همزمانی رویدادها به وسیله تبلیغات و نمایشگاه ها امروز ما می گوییم رسانه به منصه ظهور می رسند، و ارتباط به وسیله ی رادیو ، تلگراف و بی سیم سبب میشود که ما از انزوای ملی رهایی یابیم و جزئی از اجتماع جهانی شویم دست آخر مه یر خاطر نشان میکند که خانه های ما متحرک تر از همیشه اند ،بلوکهای بزرگ آپارتمانی ، واگن های تختخواب دار، قایق های تفریحی خانوادگی ،کشتی های مسافربری بین اروپا و امریکا، مفهوم محلی وطن را به تدریج ضعیف میکنند، ما جهان وطنی می شویم. [2]
مدرنیته
اصطلاح مدرن را با مفاهیمی؛ چون جدید، نو و امروزی می توان معادل دانست. واژه مدرنیته رانیز معمولا با مفهوم تجدد و واژه مدرنیسم را با تجدد گرایی و نو گرایی برابر می دانند. با وجود این که این دو مفهوم گاه هنگام کاربرد به جای هم به کار می روند، اما واقعا دو مدلول متفاوت و در عین حال مرتبط با هم - دارند. در تعریف اصطلاح مدرنیته اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. از این رو اکثر تعاریف، مدرنیته را یک دوره تاریخی و در نتیجه یک پدیده زمان مند و مکان مند می دانند. »آنتونی گیدنز- « جامعه شناس مشهور و معاصر - در یک تعریف مقدماتی و ابتدایی، مدرنیته را این گونه معرفی می کند: »مدرنیته به شیوه زندگی اجتماعی، تشکیلات و سازمان های اجتماعی اشاره دارد که از قرن هفدهم به این طرف در اروپا ظاهر شد و دامنه تاثیر و نفوذ آن نیز کم و بیش در سایر نقاط جهان بسط یافت .« بنابراین به طور خلاصه می توان گفت که مدرنیته، یا تجدد؛ یعنی »شیوه زندگی جدید و امروزی.« و به عبارتی مشخص تر می توان گفت: مدرنیته، یا تجدد عبارت است از »مجموعه اوصاف و ویژگی های تمدن جدید که در طی چند قرن اخیر در اروپا و امریکای شمالی ظهور کرده است.» پس باید توجه کرد که مفاهیمی از قبیل جهان جدید، تمدن جدید، تمدن مدرن یا انسانی مدرن و... همگی با مفهوم مدرنیته در ارتباط تام هستند. شناخت مدرنیته، عناصر و مؤلفه های آن در واقع مساوی است با شناخت تحولات و چرخش های فکری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... که در قرون اخیر اتفاق افتاده است.« گئورگ زیمل فیلسوف و جامعه شناس آلمانی نیز در یک تعریف، مدرنیته را شکل عینیت یافته و مجسم شده فرهنگ مدرن می داند. به عقیده وی اوج عینیت و تجسم فرهنگ مدرن در پول و با پول است. مدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، کهنه پرستی، رکود، عقب افتادگی، توسعه نیافتگی و نیز در ستیز با هر گونه قدمت و سنت قرار می دهد و در واقع کشش و تمایل آن به سوی آینده است. به همین خاطر، تمدن جدید- علی رغم بسیاری از جزمیت ها و مطلق اندیشی هایش - مدعی است که دستاوردهای خود را نیز به عنوان جریان هایی سیال و غیر قطعی تلقی می کند و آنها را فقط تا اطلاع ثانوی معتبر می شمارد.[5]
مدرنیسم
در مورد معنای این واژه نیز اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. هم چنین باید دانست که این مفهوم در حوزه های مختلفی به کار می رود، در یک معنای عام-صرف نظر از معانی خاص آن -می توان گفت: تجدد گرایی، یا مدرنیسم عبارت است از »فرهنگ و فلسفه تمدن مدرن «، یا به تعبیری می توان آن را جهان بینی، یا شیوه نگرش و گرایش انسان متجدد و عصر جدید دانست. در واقع مدرنیته یا تجدد، تبلور عینی و تجسم یافته دنیای جدید است و مدرنیسم یا تجدد گرایی، تبلور عقیدتی و احساسی این دنیاست. مدرنیسم، ایده ها و تئوری های خود را جهان شمول دانسته و آن را برای سعادت بشریت، لازم و با کفایت تلقی می کند. به عبارتی، این تفکر، تحقق مدرنیته غربی در سراسر جهان را، ممکن، یا ضروری و به هر حال مطلوب می شمارد. به همین خاطر است که از ابتدا داعیه های جهانی و جهان شمولی را در سر می پرورانده است.[6]
معماری و چالش های گذار از سنت به مدرنیته
زمینه های تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی از جمله عواملی هستند که در شکل گیری آثار معماری بسیار موثرند. معماری معاصر ایران دربستری شکل گرفته است که از جریان های مدرنیته، صنعتی شدن و جهانی شدن به طور مداومتاثیر پذیرفته است . فناوری شیوه زندگی مردم و متعاقب آن کالبد و محیط زیست و ی را تغییر داده است. می توان عنوان نمودگذار به مدرنیته در جامعه ایران از حدود یک قرن پیش آغاز شده است و هم اکنون نیز در جریان است زیرا که جامعه ما هیچ گاه زیرساخت های مدرنیته را به صورت کامل در اختیار نداشته و از نظر فنی نیز همواره کمبودهای فراوانی وجود داشته است. معماری نیز با توجه به نقصانهای موجود در شیوه های ساختگاه به تقلید ظاهری از معماری مدرن تقلیل یافته است. برای نمونه می توان ادعا نمود از جمله عواملی که بر معماری امروز ایران تاثیری نامطلوب داشته است، عدم مدیریت صحیح دست اندرکاران و مسئولان و افزایش ناگهانی جمعیت - که ناشی از اثرات مدرنیته و افزایش سطح بهداشت عمومی در جامعه بوده است - و مهاجرت های بی رویه به شهرها بوده است، به نحوی که رشد کمی و کاهش کیفیت، جامعه را به سمت ساختمان سازی وبسازبفروشی که نوعی سرمایه گذاری تضمین شده است سوق داده است، این سرمایه گذاری سود ده جای بسیاری از فعالیت های مولد اقتصادی را گرفته، بازار مسکن را رونق داده و موجب افزایش نامعقول قیمت ها شده است.
آنچه موجب نگرانی است این است که معماران ومتخصصان زبده نقشی کمرنگ در شکل گیری کالبد شهرها دارند .نیاز مبرم به سرمایه گذاری در سطح کلان، منجر به رشد روز افزون شرکت های بزرگ و جذب سرمایه گذاریهای خارجی به ویژه در زمینه ساخت مسکن شده است، این شرکت ها برج های مسکونی، شهرک ها و مجتمع های مسکونی بسیاری را با حمایت دولت در گوشه و کنار ایران ایجاد کرده اند و هدف آنها در بسیاری از موارد تنها ساختمان سازی صرف بوده و کیفیت مورد غفلت واقع شده است.این گونه شرکت ها پروژه های بزرگ بسیاری را اجرا می کنند ولی متاسفانه ارزیابی و نظارت درستی بر پروژه های آنها صورت نمی گیرد، این در شرایطی است که این ساخت و سازها شکل شهرها را روز به روز دگرگون می سازند.
بی هنجاری در جامعه و معماری ایران در گذار به مدرنیته
معماری مدرن، که بر اساس تحول درجوامع سنتی، صنعتی شدن و تغییر نحوه زندگی و دیدگاه های مردم در غرب شکل گرفته، سبکی است که بیش از همه سبک های معماری غرب بر معماری و شهر سازی ایران تاثیر گذار بوده است. در ایران هم روند مدرن شدن به صورت تقلید از معماری مدرن غرب در جریان است و به گسترش شهرنشینی و تسلط روز افزون ماشین بر زندگی مردم منجر شده است و بسیاری از هنجارهای مناسب زندگی را تحت تاثیر قرار داده و بی هنجاری و ناهنجاری را جایگزین آن کرده است. جامعه امروز ایران را می توان نمود عینی این گفته دانست و چون کالبد جدا از مح توا نیست معماری امروز ایران هم کالبد تجسم یافته جامعه ماست و آشفتگی و بی هنجاری در معماری نیز نمود می یابد. معماری معاصر ایران بسیاری از آرمانهای معماری مدرن مانند خیابان های عریض و مستقیم، بزرگراه های درون شهری و برون شهری، آسمانخراشها و ساختمانهای بلند، بافت شطرنجی شهرها را دنبال کرده اما در بسیاری از موارد اصول و قواعد اجرا رعایت نشده است. تاکید بر جدایی ازگذشته در شهرهای ایران به ویژه شهرهایی با بافت های کهن منجر به تخریب و نابودی در مقیاس های وسیع شده است. معماری مدرن با ارائه الگوی شهرهای مدرن در پی ایجاد فضایی با سیمای ثابت بود که برای همه مردم جهان قابل درک باشد، اما در عمل، تقلید شکلی از ظواهر و الگوهای مدرن نه تنها نتوانست کثرت را به وحدت تبدیل کند بلکه مساله بحران درهویت های منطقه ای و بومی را در بسیاری از جوامع تشدید کرد و این بحر ان در کشور ما نیز خودنمایی می کند.[7]
جریان مدرن شدن از جزء به کل ساختار شهرها و خانه ها را متحول ساخت و تغییرات سطحی و گاه عمیقی در شیوه زندگی ایرانیان پدید آورد.آنچه کاملا مشهود است این است که جامعه ما حتی در حال حاضر هم جریان مدرن را به خوبی در لایه های مختلف خود درک نکرده است، زیرا مدرن شدن حالتی است که بدون اغراق وجودش به فناوری و صنعت وابسته است. معماری مدرن نیز با فناوری های ساخت مرتبط است که از جمله آن ها می توان به پیش ساختگی اشاره کرد. در جدول شماره 1 گذار از سنت به مدرنیته، فرصتها و تهدیدهای آن برای جامعه و محیط و تاثیرات آن بر معماری مورد بررسی قرار گرفته است.