بخشی از مقاله

چکیده:

در ع صر کنونی شاهد آن ه ستیم که بنیادگرایی در سرا سر جهان جانی تازه گرفته و علاقه به معنویت و مذهب افزایش یافته ا ست. این نو شتار بر ا ساس یافته های تحقیقاتی بد ست آمده در پژوهش های مختلف ق صد دارد تا به برر سی رابطه معنویت و مذهب با سلامت روان و وضعیت روانشناختی بپردازد. برخورداری از معنویت و مذهب در زندگی می تواند تاثیری مثبت بر خلق، روابط بین فردی و بطور کلی بر بهزیستی افراد داشته باشد. در این مقاله، ابتدا به لزوم توجه به معنویت و مذهب پرداخته می شود و سپس تعامل و تقابل آنها مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه گزارشی از تحقیقات مرتبط بین متغیر های ذکر شده با مولفه های سلامت روان و وضعیت روانشناختی ارایه می گردد و در پایان نیز بر اساس فراتحلیل تحقیقات انجام گرفته بحث و نتیجه گیری می شود.

مقدمه

در برهه ای از تاریخ ، به گمان بسیاری دین بر اثر سیطرهی علم و عقلانیت، در سراشیب افول قرار گرفت - وولف، 1386، به نقل از دهقانی - و از زمان گالیله تا فروید پستی ها و بلندی های بسیاری را پست سر گذاشت

در قرن بیستم اعتقاد غالب دانشمندان بالینی بر این بود که دین عاملی منفی در بهداشت روانی و یا حداکثر عاملی خنثی است. این اعتقاد ریشه در افکار فروید داشت که معتقد بود اعتقادات مذهبی نوعی مکانیسم دفاعی هستند که زاییدهی نیاز فرد به تحمل پذیر کردن تنهائی اوست

بنابراین، در تمام طول قرن بیستم اصول و مقولههای معنوی به عنوان موضوعاتی ممنوعه در بیشتر انواع درمانها مطرح بودند - کامرٌ، . - 2005 اریک فروم 1950 - ، به نقل از میلرٍ، - 2003 نیز بر این باور بود که مذهب مستبدانه و بیانعطاف در فرد حالت نوروز ایجاد میکند، اما دین انسانگرایانه و خوش بینانه باعث رشد استعدادهای فرد و ارتقای سطح سلامتی وی میگردد.

اما در حال حاضر شاهد آن هستیم که از یکسو بنیادگرایی در سراسر جهان جانی تازه گرفته و از دیگر سو علاقه به معنویتَ به یکباره افزایش یافته ا ست، تا جائی که سلیگمن قرن 21 را قرن آ شتی دین و روان شنا سی میداند و به طرح م سایل معنوی در چهارچوب روانشناسی مثبت میپردازد

اهمیت معنویت

اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان توجه متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده و سازمان جهانی بهداشت در تعریف ابعاد وجودی ان سان، به ابعاد ج سمانی، روانی، اجتماعی و معنوی ا شاره میکند و بعد چهارم، یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح میسازد - وستُ، 2000، هیل و هودِ، . - 1999 در چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSMV -TRّ - 2000 - بخش جدیدی تحت عنوان v62 /89 به نام مشکلات مذهبی یا معنوی وجود دارد.

معنویت شمولی جهانی دارد، اگر چه محتوای خا صی از انواع عقاید معنوی موجود ا ست، اما همهی فرهنگها مفهومی از نیروی غایی، متعالی و مقدس و الهی را در خود دارند
 
تعریف معنویت و مذهب

الکینزُ و همکارانش - 1988 - معتقدند که معنویت از واژه لاتین اسپیریتوسًٌ به معنای »نفس زندگی« یا »روشی برای بودن« و »تجربه کردن است« که با آگاهی یافتن از یک بعد غیر مادی بوجود میآید و ارزشهای قابل مشخص، آن را معین می سازد. این ارز شها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوطند و به هر چیزی که فرد به عنوان غایت قلمداد میکند اطلاق میشوند.

بیکرٌٌ - 2003 - مینویسد: معنویت آن چیزی است که به همه مسایل زندگی معنا میبخشد. اومعتقد است معنویت، تمرکز بر یک باور یا رابطه با یک نیروی متعالی است. معنویت جنبهای از زندگی است که به آن هدف، معنا و شیوه عملکرد میدهد. یونگٌٍ 1933 - ، به نقل از شریفی و همکاران، - 1386 بر اصیل و درونی بودن معنویت تأکید میکند و این گرایشات را اصیلترین تجربیاتی میداند که در ذات هر انسانی نهفته است.

اما تعریفی که با رویکرد حاضر همخوانی دارد متعلق به پترسون و سلیگمن - 2004 - میباشد که معنویت را ارتباط خصوصی و صمیمی بین انسانها و خدا میدانند و معتقدند که دامنهای از فضیلتها نشانه معنویت میباشد.

معنویت جدا از مذهب، تاریخچه کوتاهی دارد و این امر به علت مقابله با مادیگری مطرح شده است

به هر حال، مطالعات اخیر نشان میدهد که بعضی از افراد تفاوت ذاتی بین معنویت و مذهبی بودن قایل می شوند در حالیکه کولی گسٍُ 1997 - ، به نقل از چراغی و مولوی، - 1385، ماتیس - 2000 - و پتر سون و سلیگمن - 2004 - معتقدند که هر دو کلمه معنویت و مذهبی بودن بر باوری ن سبت به وجود یک جنبهی متعالی از زندگی دلالت می کنند و تفاوتی بین آن دو نمیتوان قایل شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید