بخشی از مقاله
چکیده:
مقدمه، سندرم آسپر گر یا اختلال آسپر گر3 نوعی اختلال زیستی -عصبی است که با تاخیر در انجام مهارنهای حرکتی تظاهر می یابد هدف : این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر آموزش نشانه های فارسی با حرکات دست بر روی دقت و تمرکز دیداری در کاهش نقایص پردازش دیداری و یکپارچگی حسی و حرکتی در دانش آموزان آسپرگر روش : این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل نامتعال می باشد.
یافته ها
بین نمرات دقت و تمرکز دیداری در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. لذا این فرض که آموزش نشانه های فارسی با حرکات دست در افزایش دقت و تمرکز دیداری تأثیر دارد، تأئید می شود. میزان این تأثیر در مرحله پس آزمون 0/35 می باشد. و همچنین بین نمرات نقایص پردازش دیداری در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. لذا این فرض که آموزش نشانه های فارسی با حرکات دست در کاهش نقایص پردازش دیداری تأثیر دارد، تأئید می شود. میزان این تأثیر در مرحله پس آزمون 0/51 می باشد.
و بین نمرات افزایش یکپارچه ای حسی و حرکتی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. لذا این فرض که آموزش نشانه های فارسی با حرکات دست در افزایش یکپارچه ای حسی و حرکتی تأثیر دارد، تأئید می شود. میزان این تأثیر در مرحله پس آزمون 0/40 می باشد.
نتیجه گیری
نتایج حاصل از پژوهش این می باشد که با آموزش نشانه های فارسی با حرکات دست بر این گروه از دانش آموزان اسپرگر می تواند باعث بالا رفتن دقت و تمکر دیداری و کاهش نقایص دیداری و ایجاد یکپارچگی حسی و حجرکتی در این گروه از دانش آموزان گردد
کلید واژهها
آموزش نشانه های فارسی با حرکت دست ، دقت و تمرکز دیداری ، پردازش دیداری ، یک پارچگی حسی حرکتی ، دانش آموز آسپرگر
مقدمه
سندرم آسپرگر یک نوع اختﻻل رشد عصبیمیباشد که با مشکلات قابل توجه در ارتباط بین فردی و ارتباط غیرکلامی، مشخص میشود، که معمولا به همراه علایق و رفتارهای وسواسی و تکراری میباشد. اولین بار در سال 1944 دکتر اتریشی به نام هانس آسپرگر با انتشار مقالهای آن را توصیف کرد. سندرم آسپرگر به صورت شکل ملایمی از طیف اوتیسم شمرده میشود، و وجه تمایز آن، حفظ مهارتهای تکلمی و هوش معمولی است؛ هرچند بعضی از پژوهشها نشان دهنده تفاوت اساسی بین سندرم آسپرگر و اوتیسم با عملکرد بالا است.
افرادی با این سندرم ممکن است دارای یک یا چند مورد از ویژگیها باشند: روابط اجتماعی ضعیف، رفتارهای وسواسی و تکراری، خویشتن-محوری، تفکر منطقی و غیرعاطفی، علایق متمرکز، یادگیری آسانتر زبانهای ثانوی و کمبود در تواناییهای حرکتی. ممکن است تواناییهای حرکتی به طور محدودی کامل نشود و در طرز راه رفتن یا انجام فعالیتهای حرکتی پیچیدهتر مثل راندن دوچرخه یا توپ بازی مشخص شود. افرادی که دچار سندرم آسپرگر هستند ممکن است به مشکلات فراوان در تعاملات اجتماعی برخورد کنند و دارای خصوصیات رفتاری کلیشهای در رفتارها و علایق هستند. افراد مبتلا به این سندرم، در روابط اجتماعی بسیار ضعیف هستند اما معمولاً اختلال یادگیری ندارند.
کودکان مبتلا به آسپرگر تنها به یک موضوع علاقه نشان میدهند و تمایل دارند همه چیز را در ارتباط با آن موضوع واحد بدانند و راجع به دیگر مباحث کمتر صحبت میکنند؛ بنابراین این کودکان به دلیل مهارتهای اجتماعی ضعیف و دامنه محدود علایق از دیگران جدا می شوند و برقراری ارتباط با سایرین را با رفتار غیر متعارف و نامناسب خود و یا در خواست صحبت کردن، تنها راجع به یک موضوع خاص، غیرممکن میسازند . سندرم آسپرگرمعمولاً دیرتر از اوتیسم دیده میشود و معمولاً بعدتر مشخص می گردد.
تشخیص این اختلال به ضعف عملکرد کودک در فعالیتهای مستلزم هماهنگی - فعالیتهای متناسب با سن و سطح هوش وی - بستگی دارد. به منظور غربالگری غیر رسمی این اختلال میتوان برای کودک تکالیفی معین کرد که مستلزم هماهنگی حرکات درشت - نظیر پریدن، جهش و ایستادن روی یک پا - ، هماهنگی حرکات ظریف - مثل ضرب انگشتان، بستن بند کفش - و هماهنگی چشم و دست - نظیر گرفتن یک توپ و کپی کردن حروف - است.
در دوران شیرخواری و کودکی اختلال ممکن است بصورت تاخیر در شاخص های طبیعی رشد نظیر غلطیدن، خزیدن، نشستن، ایستادن، راه رفتن، بستن دکمه های پیراهن و باز و بسته کردن زیپ شلوار تظاهر کند. بین 2 تا 4 سالگی دست و پا چلفتی بودن تقریبا در تمام فعالیتهای مستلزم هماهنگی حرکتی ظاهر میشود. کودکان مبتلا قادر به نگهداری اشیا نبوده و آن را روی زمین میاندازند. راهرفتن آنها نامتعادل است و اغلب موقع راه رفتن تلوتلو میخورند و وقتی میخواهند به طرف کودکان دیگر بروند به آنها برخورد میکنند. در کودکان بزرگتر اختلال هماهنگی حرکتی ممکن است در بازیهای روی میز، نظیر مرتب کردن قطعات پازل یا روی هم چیدن مکعب ها و هر نوع توپ بازی تظاهر نماید. بسیاری کودکان مبتلا به این اختلال دچار اختلال تکلم نیز هستند. ناشیگری حرکتی معمولا با اختلال عملکرد در تکالیف شناختی دیداری- فضایی همراه است.
در این راستا بوشنه ، مهوش ورنوسفادرانی ، در تحقیقی با عنوان اثر بخشی توان بخشی یکپارچگی حسی حرکتی بر بهبود علائم کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری غیر کلامی که این پژوهش با یک طرح شبه تجربی، با روش طرحهای تک آزمودنی A-B با گروه کنترل و دسته درون سریها انجام شد. از بین دانشآموزان پایه دوم تا پنجم مدارس شهر ری، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای 8 دانشآموز مبتلا به ناتوانی یادگیری غیرکلامی انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند.
گروه آزمایش 12 جلسه مداخله توان بخشی حسی حرکتی با تاکید بر حس های عمقی و دهلیزی دریافت و به منظور بررسی تأثیر مداخلات از آزمون دیداری - فضایی آندره ری و آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اُزرتسکی استفاده شد . تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش، هم در سطح بین فردی و زوجهای همتا و هم بهصورت گروهی با استفاده از محاسبه درصد بهبودی و اندازه اثر صورت گرفت. تحلیلهای آماری نشان داد که آزمودنیهای گروه آزمایش، نسبت به خط پایه، در نمرهها تغییر و بهبودی نشان دادند.
این یافتهها حاکی از این است که توانبخشی یکپارچگی حسی- حرکتی بر بهبود نشانههای ناتوانی یادگیری غیرکلامی کودکان تأثیر دارد اختلالات یکپارچگی حسی در بین کودکان و بزرگسالان با اختلالات یادگیری، اوتیسم و اسکیزوفرنی دیده شده است. تخمین زده شده که تقریباً در حدود %70 از کودکان دارای اختلالات یادگیری در یکپارچگی حسی اختلال دارند. نقص در پردازش حس لمس و دهلیزی در اغلب کودکان با اختلال یادگیری و ناهماهنگی حرکتی و کودکان اتیستیک و افراد اسکیزوفرنی دیده شده است.
یکی از نشانه های اختلال پردازش حسی که در سال های اولیه زندگی بروز می یابد، مشکلات خود تنظیمی است - مشکلاتی از قبیل مشکلات خواب، ضعف در خودآرامی، فعالیتهای خیلی آهسته یا خشن، تن عضلانی پایین همراه با کندی در نقاط عطف رشد حرکتی - نشستن، استادن، راه رفتن، ... - و پاسخ زیاد یا کم به تحریکات حسی است. در بین کودکانی که مشکلات خود تنظیمی دارند حسیاسیت زیاد به حس لمس، حرکات، تحریکات بینایی و شنیداری رایج است.
در این کودکان با استمرار این مشکل، اختلالات رشدی در سال های پیش دبستانی بروز می کند. - ریسمن این کودکان هنگام پا گذاشتن به سنین مدرسه، در فعالیت یا مهارت حرکتی، تعادل، برنامه ریزی و توالی فعالیتهای حرکتی و هماهنگی آن مشکل دارند. همچنین، ممکن است حواس پرتی، حساسیت به تحریکات حس لمس و حرکت و تاخیر زبان و مشکلات بینایی و فضایی داشته باشند. در این سالها مشکلات نوشتن، اختلال در خواندن، نقص توجه، دیده می شود.
حس لمس توانایی دریافت و تفسیر حس ها و تحریکات از طریق تماس با سطح پوست است. از آنجایکه دریافت هایی که از طریق حس لمس بدست می آید معمولاً با حرکت اندام ها همراه است، سیستم عمقی و لمسی در مغز دارای نقاط مشترکی هستند و گیرنده های حسی از طریق لمس، فشار، درد، درجه حرارت فعال می شوند. حساس ترین بخشهای بدن صورت، زبان، لب ها، کف دست و کف پا هستند. کم ترین حساسیت نیز در پشت بدن وجود دارد.
به عنوان مثال اگر پشت شخصی را خارش دهیم تعیین محل دقیق آن برای فرد دشوار است در حالیکه اگر کف دست کسی را خارش دهیم به راحتی می تواند در مورد جزئیات آن نیز صحبت کند. سیسمتم حس لمس یک سیستم حفاظتی و تمییزی است که سیستم حفاظتی حس لمس توسط تغییرات درجه حرارت پوست، حس لمس سبک و تماس عمومی پوست فعال می شود. حس لمس سبک مانند خارش صورت یا یک ضربه ی سبک به شانه زدن است. حس لمس سبک بعنوان یک مکانیسم حفاظتی برای سیستم عصبی مرکزی عمل می کند.
همچنین در تحقیقی که عتیق ، اکبرفهیمی ، علیزاده ، محمودی راد بررسی تاثیر فعالیت های حرکتی موسیقایی بر عملکرد تعادلی کودکان مبتلا به اوتیسم با سطح عملکردی پایین 7 تا14ساله که در این در این مطالعه 22 کودک -14 7سالهی مبتلا به اوتیسم با سطح عملکردی پایین شرکت داشتند که به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدهاند. مداخلات در گروه آزمایش شامل تمرینات حرکتی متناسب با ریتم موسیقی و در گروه کنترل همان تمرینات بدون موسیقی بود.
تاثیر موسیقی بر عملکرد تعادلی کودکان قبل از مداخله، بعد از 12 و 24 جلسه درمان با استفاده از تست ارزیابی کفایت حرکتی برونینکزBاوزرتسکی بطور دوسویه کور اندازهگیری شد. یافتهها توسط آزمون آماری ANOVAبا اندازهگیری متواتر و نرم افزارSPSS نسخهی 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.