بخشی از مقاله
چکیده:
یکی ازروشهای تربیتی زندگی، داشتن الگواست.وجود الگوی خوب به عنوان راهنما، انسان را بر سر دوراهیهای زندگی در انتخاب درست یاری میرساند.
و از آنجایی که جوانان، بالاخص دختران، تحت تاثیر انگیزههای روانی نیازمند سرمشقاند، لذا خداوند ضمن توجه ویژه به دختران و رشد وتعالی شان، به جهت اینکه مادران آینده و مربیان تاثیرگذار بر جامعه بشریاند، با ارائه الگوها و شاخصهای متعالی انسانیت، زنان و دختران را به پیروی از سیره عملی و نظری این الگوها دعوت مینماید تا از هدایت فکری و مراقبتهای ویژه برخوردار باشند. در این پژوهش ضمن بررسی ضرورت وجود الگوها برای دختران در نظام تربیتی اسلام، کارکردهای مثبت و منفی الگوهای خوب و بد در تربیت دختران بررسی و شاخصه های شناسایی شان از منظرآموزه های دینی، بررسی و ارائه شده است.
از این روپژوهش حاضر، در این راستا، به بررسی اهمیت وجود الگو برای دختران، تبیین تاثیر الگوهای خوب و پیامدهای پیروی از الگوهای بد در نظام تربیتی اسلام با تکیه بر آموزه های دینی پرداخته است.
فرضیه پژوهش حاضر این است که نمایش الگوهای انسانی صالح، در پیشگیری ازانحرافات بسیار موثر، و از هر حیث سودمند میباشد وتا زمانی که الگوهای ناشایست به ترویج فساد در جامعه مشغولند، نمیتوان انتظار داشت تا افراد آن جامعه به سعادت وفلاح دست یابند.
نتیجه حاصل از این پژوهش، ضمن تایید فرضیات فوق، گویای آن است که الگوهای برتر،با ایجاد تحول در گرایشات و روند فکری، و با ایجاد جو ایمانی و صلاح، مانع از تباهی افراد جامعه میشوند.در مقابل الگوهای بد با ایجاد چالشهای فکری و شکستن قبح گناه، به ترویج فساد و انحراف افراد و باتبع دختران در جوامع پرداخته، زمینههای عقبگرد جوامع را فراهم میآوند.
مقدمه:
یکی از راههای سازندگی در مراحل مختلف زندگی، داشتن الگو است.الگو به معنای »سرمشق - «صدری افشار, غلام حسین; » - 136 طرح و نمونه « - معین, محمد; - 242 آمده است. همچنین معانی روبر، مدل، مقتدی، اسوه و مثال نیز برای آن ذکر شده است - دهخدا, علی اکبر; . - 112 قدر مشترک همه این معانی همان طرح و نمونه است زیرا در سرمشق نیز از روی یک طرح و نمونه تقلید میشود. همچنین در مدل و روبر و مثال نیز مسئله تقلید از یک نمونه و طرح مطرح است. در واژه مقتدی هم پیروی کننده از رفتار مقتدای خود نمونه برداری و تقلید میکند. بنابراین در همه معانی مذکور، معنای طرح و نمونه مطرح است. پس الگو در حقیقت همان طرح و نمونه از پیش تعیین شده است.
وجود الگوی خوب به نوعی نقش راهنما را در زندگی انسان بازی میکند و انسان را بر سر دوراهی های زندگی در انتخاب درست یاری میرساند و از آنجایی که زنان، مربیان جامعه بشری هستند، خداوند ضمن توجه ویژه به زن و رشد و تعالی او، با ارائه الگوها و شاخصهای متعالی انسانیت، زنان و دختران را به پیروی از سیره عملی و نظری این الگوها دعوت مینماید. در این پژوهش ضمن بررسی ضرورت و اهمیت وجود الگو برای دختران در نظام تربیتی اسلام، تاثیر الگوهای خوب در تربیت دختران بررسی و پیامدهای پیروی از الگوهای بد در نظام تربیتی اسلامی از منظر قرآن بررسی و ارائه شده است.
.1 اهمیت وجود الگو برای دختران در نظام تربیتی اسلامی
الگوها محل توجه و اعتنای فراوان افرادند، و با توجه به درجات و مراتبی که هر یک از آنها دارند، از اهمیت بیشتر یا کمتری نسبت به یکدیگر برخوردارند. الگوی تربیتی، به فردی گفته میشود که در یک مورد خاصی از رفتار و یا در زمینههای متعدد رفتاری، نمونه و سرمشق دیگران باشد. دختران نیز تحت تاثیر انگیزههای روانی - تربیت پذیری، قهرمان جویی و تقلید - نیازمند الگو و سرمشقاند، لذا هر کس و هر چیز را که قدری شایسته الگو بودن باشد و یا چنین نشان دهد، به الگویی برمیگزینند.
نکته دیگر در اهمیت وجود الگوها اینکه در جامعه، وجود افراد و انسانهایی به عنوان وزنهها و شخصیتهای ممتاز برای دختران ضروری است، یعنی اگر این ها نباشند، جامعه اگر به گمراهی و قهقرا کشیده نشود، قطعاً به پیشرفت و صلاحی دست نخواهد یافت. صرف وجود و حضور الگوها و انسانهای برتر و ممتاز در جامعه از یک سو و ارشادات و راهبریهایشان از سوی دیگر موجبات پیشرفت و ترقی جامعه از هر حیث و دوری از انحرافات را فراهم کرده، عوامل عقبگرد جامعه را تا حد امکان از میان میبرد
1,1 میزان و ترازوی سنجش رفتار
الگوها و اسوهها میزان و ترازوی سنجش رفتار دیگراناند، همان طور که اگر وسایلی همچون متر، ترازو، عدد، ساعت و دماسنج را از اجتماع انسانها بگیرند، زندگی دشوار و رنجآور و پربها به آنها روی خواهدآورد و در عادیترین مسائل زندگی سرگردان خواهند شد، چنانچه الگوهای انسانی مناسب نیز برای افراد وجود نداشته باشد، جامعه در ابهام و سرگردانی به سر خواهد برد و در تشخیص صفات عالی و ذاتی انسان گرفتار سردرگمی و تحیر خواهد شد.
الگوها، میزانهای سنجش صفات پاک و پلید انسانها هستند و در ارزیابی، اندازهگیری و بازبینی اخلاق انسان دیگر متر، ترازو، دماسنج و ساعت بکار نمیآید. ناچار باید به تناسب، میزانهای انسانی و ترازوهای ویژه سنجش امور انسانی و معنوی را بکار گرفت این میزانها همان الگوها و قهرمانان هستند.
بنابراین الگوهای انسانی و مدلهای بشری برای سنجش و اندازهگیری و تمیز خوب و بد رفتارهای انسانی ضروری و مهم هستند.
1,2 هدایت و راهیابی از طریق الگوها
وجود الگوهای برتر و کاملتر در اختیار تربیت یافتگان مکاتب دینی، یکی از اساسیترین علل و عواملی است که با جرأت میتوان گفت: در امر هدایت و تربیت بشر، نقش اول را بعهده دارد. در همین راستا، یکی از جنبههای ضرورت و نقش بارز الگوها در امور تربیتی، رهنمونی و روشنگری مسیر و شناساندن مقصد کمال آدمیان است. نقش الگوها در هدایت و راهنمایی انسانها به مثابه نقش سرمشق برای آموزش و نقش قطبنما برای پیمودن راه است.
اسوههای شایسته عامل پیشگیری از انحرافها و خطاهاهستند و با حضور چشمگیر و موثر خود جوّی از ایمان و صلاح و پاکی پدید میآورند که خود به خود، اجازه ظهور جلوههای تباهی و انحراف را در جامعه نمیدهند.
خداوند متعال پس از خلقت سنجیده و حساب شده انسانها و خلایق دیگر، همه را مشمول هدایت و راهنمایی خویش قرار داده، و این راهنمایی را در میان انسانها به واسطه الگوهای شایسته صورت بخشید و آنان را به سوی خیر و سعادت، هدایت کرده و به اخلاق و صفات پسندیده و نیکو متخلق ساخت تا انسانها با هدایت و راهنمایی ایشان و با امید افزونتر به راهیابی حرکت تکاملی خویش استمرار بخشند.
1,3 سنجش، رسایی و نواقص با کمک الگوها
درک میزان موفقیت در کسب فضایل و شناخت نارساییها و سنجش کمبودها در امر تربیت حائز اهمیت فراوان است. الگوها در این زمینه میزانهای سنجش از بد رفتار و درک رسایی و نارسایی اندیشهها و اعمال سایر انسانها هستند. وقتی که یک فرد، عکسالعمل الگوی خویش را در برابر محرّک یا پدیدهای که برای خودش نیز رخ دادهمینگرد و تفاوت فاحشی میان عکسالعمل او عکسالعمل خودش مییابد، در این حال به نارسایی رفتار یا برخورد خود پیمیبرد و از آن پس سعی در اصلاح رفتار خویش و تطبیق آن با رفتار الگویش میکند.
چه بسا اتفاق افتاده است که شخصیتهای برتر و الگوهای برتر و الگوهایانسانی، دینی و اجتماعی به ارزیابی رفتار و عمل انسان ها پرداخته و به طریقی - با گفتار یا با عمل - نارسایی و یا خطای آنان را گوشزد نمودهاند و آنگاه راه صحیح و رفتار نیکو را به آنان آموختهاند.