بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای مفاهیم یونگ در منظومه خسرو و شیرین نظامی است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و برای گردآوریاطّلاعات از روش کتابخانه ای و بیشتر از نوع متن خوانی استفاده شده است. این پژوهش میان رشته ای به بررسی مضامین و تصاویر کهن الگویی در نهاد انسان ها می پردازد و نشان دهنده جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون نظامی است.
مقدمه
یونگ - 1875 - 1961 - 2 در ابتدا از شاگردان فروید 3بود، اما بعدها راهش را از او جدا کرد و نظریه شخصیتی جدیدی بنیان نهاد که با روانکاوی مرسوم آن زمان تفاوت بارزی داشت یونگ فرضیه های اساسی را در روان شناسی تحلیلی پایه گذاری و اثبات کرد. از نظر یونگ شخصیت از چندین سیستم مجزا تشکیل شده است که می توانند بر یکدیگر اثر بگذارند. سیستم های اصلی خود4، ناهشیار شخصی 5 و ناهشیار جمعی6 هستند - شولتز7، ترجمه سید محمدی، . - 1389 یونگ معتقد است که خود مرکز هشیاری بوده و ناهشیار شخصی مخزن موادی است که زمانی هشیار اما به تدریج سرکوب یا فراموش شده اند و همه ی انسان ها علاوه بر این ها یک ناهشیار جمعی نیز دارند که مربوط به تجربیات گونه انسان می باشد.
به باور یونگ این لایه از روح از حیطه شخصی جداست و در حاشیه آن قرار دارد و خصوصیاتشکاملاً کلی و عمومی است و محتوای آن را در همه ی افراد می توان یافت - یونگ، 1385؛ به نقل از محمدی و همکاران، 1391 - . یونگ تجربیات باستانی به شکل الگوهای تکرار شونده در ناهشیار جمعی را کهن الگوها1 نامید که سمبل ها و اسطوره ها به عنوان نمود این کهن الگوها مطرح می شود. مهمترین کهن الگوها عبارتند از "من، خود، سایه، آنیما، آنیموس، پرسونا، پیردانا، خدا و مادر. "
یکی از شاعران بزرگی که در این میان می توان به اشعار او از دید مباحث بلاغی، عرفانی، هستی شناسی، روانشناسی و غیره نگریست بی گمان خواجه نظامی گنجوی است در این میان منظومه خسرو و شیرین او یکی از آثار دلنشین و زیبای اوست که عمق روان شناختی آن نیز زیاد است. اقبالی و همکاران - - 1383 معتقدند که شخصیتنظامی کاملاً با مکتب یونگ سازگار است چرا که وی از اواخر جوانی به شخصیتی خلاق بدل شده و کار نگارش مخزن الاسرار را که تبلور اندیشه های دینی و مذهبی است آغاز می کند و این زمانی است که خود به وحدت بخشی می پردازد و بین ناخودآگاه فردی و جمعی سازش مثبت ایجاد می کند.
تحلیل نگارش آثار نظامی مؤید این موضوع است که او اول خود را کشف - مرحلهی شهود - و سپس به مرور ویژگی های مثبت و منفی شخصیت خود و آدمیان در منظومه های خویش می پردازد. عشق شیرین برای شاعر ذهنی و ناملموس نبود و در همان زمان ها شهد عشق واقعی یک همسر قپچاقی به نام آفاق که دارای دربند برایش فرستاده بود، کام جانش را شیرین کرده بود و داستان با زندگی خود او شباهت هایی داشت. همه این عوامل او را به سرودن داستانی که در آن عشقی والا و پاک تجلی یابد، بر می انگیخت - احمد نژاد، 1375؛ به نقل از یوسف قنبری، . - 1389
در این پژوهش هر شخص یا حیوانی که به من کهن الگویی کمک و او را از بحران نجات می دهد نمود بارز کهن الگوی قهرمان است. مانند هرمز، پیران، شاپور، شبدیز، وزیران و خردمندان، دانای بزرگ، فرزانه پیران. کار قهرمان کشف خویشتن و آگاهی دادن به فرد نسبت به ضعف ها و توانمندی های خویش است تا بتواند با مشکلات مواجه شود و هنگامی که فرد به پختگی اولیه می رسد نقش قهرمان با مرگ نمادین او پایان می یابد - هال و نوربادی؛ به نقل از اقبالی و قمری گیوی و مرادی، . - 1386 هرکه قهرمان یا من خودآگاه با آن روبرو شده و در پیشبرد روند فردیت تأثیر داشته آنیما محسوب می شود
نظیر شیرین. شاپور ندیم خاص خسرو که در بسیاری از کارها از جمله نقاشی مهارت دارد و همواره در پی حمایت و کمک به خسرو اما بعدها در ظاهر در خدمت شیرین - بخش آنیمایی وجود خسرو - قرار می گیرد، نمود کهن الگوی مادر است زیرا شاپور ازدواج نکرده و آن چنان در خدمت شیرین قرار دارد که گویی مرد نیست. اسب بیانگر جنبه جادویی و درک اشراق آدمی است - شمیسا؛ به نقل از اقبالی و همکاران، . - 1386 در اینجا شبدیز نیز این جنبه جادویی را دارد و آگاهی خسرو است که از طرف شیرین به خسرو هدیه می شود و فقط به خسرو سواری می دهد.
داستان خسرو و شیرین
داستان این گونه آغاز می شود هنگامی که هرمز بر تخت پادشاهی می نشیند پادشاهی دادگر و همانند پدر خویش دیندار بود و به کار آبادانی و رسیدگی به مردم می پرداخت.
جهان افروز هرمز داد می کرد به داد خود جهان آباد می کرد
همان رسم پدر بر جای می داشت دهش بر دست و دین بر پای می داشت
- ابیات 3و4، خسرو شیرین، ص - 40
البته پادشاه فرزندی ندارد، شاید ایزد تمایلی به آفرینش چنین شخصی نداشته باشد مگر به اصرار والدین، زیرا آفرینش پرویز از طریق راز و نیاز و نذر و قربانی بوده است. به چندین نذر و قربانش خداوند نرینه داد فرزندی چه فرزند - همان، ص40، بیت - 5 پادشاه به تربیت و پرورش فرزند خود همت گماشت. به اندک عمر شد دریا درونی به هر فنی که گفتی ذو فنونی - همان، ص42، بیت - 3 و برای طول عمر پسر به عدل و داد پرداخت و منادی فرمود که هر کس آسیبی به دیگری برساند یا اسبش در کشتزاری بچرد سزاوار سیاست خواهد بود. در جوانی که پرویز به نخجیر می رود و صید می افکند در آن حوالی خانه ای را برای اقامت شبانه ستانده و به عیش و نوش می پردازد.
شب از درویش بستد جای تنگش به نامحرم رسید آواز چنگش