بخشی از مقاله
چکیده :
با توجه به اینکه پرخاشگری پیامدهای زیا نباری برای خود کودک پرخاشگر و اطرافیان وی دارد ، این پژوهش با هدف تاثیر بازی درمانی گروهی بر کاهش پرخاشگری پسران پیش دبستانی انجام شد. بر اساس توافق بسیاری از صاحب نظران، خشم یکی از هیجان های اصلی بشر است که تعاریف متعددی برای آن ارایه شده است ولی در تمامی آن ها می توان دو نکته مشترک را مشاهده نمود.
عامل اصلی بروز خشم تهدید ها، ناکامی ها و موانعی است که سر راه افراد قرار می گیرد و هدف خشم که اغلب دفاع، جنگ و تخریب است. از نگاه روانشناختی، یافتن فرصت هایی برای تخلیه اعمال پرخاشگرانه، گرایشهای پرخاشگرانه را کاهش می دهد.
یکی از راه حل های تخلیه هیجانی بازی است که کودک از آن طریق احساسات آزاردهنده و مشکلات درونی خود را بروز می دهد و به نمایش می گذارد. تحقیق حاضر درصدد است تا اثر بخشی بازی درمانی گروهی را برکاهش پرخاشگری پسران پیش دبستانی مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش این تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده و با جمع آوری اطلاعات از مقالات معتبر خارجی و داخلی و کتابخانه ای و سایت های معتبر پژوهشی استفاده شده است.
مقدمه :
بازی، وسیله طبیعی کودک برای بیان و اظهار » خود« است. گری لندرث اظهار می دارد که بازی کردن برای کودک، مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال و بدین لحاظ بازی و اسباب بازی، کلمات کودکان هستند. متأسفانه هیچ تعریف واحد و جامعی در مورد بازی وجود ندارد. تنها تعریفی که اغلب بدان استناد می شود از اریکسون است که می گوید: بازی عملکرد خود است، کوششی جهت هماهنگ کردن فرایندهای جسمی و اجتماعی خویشتن. اغلب کودکان پرخاشگر، ناسازگار، دارای اختلال یادگیری، بیش فعال و ... همانند بچه های دیگر بازی نمی کنند، بازی آنها فقط به صورت حرکات تکراری، دویدن بی هدف، خراب کردن وسایل و آزار و اذیت دیگران می باشد. علی رغم اصرار والدین برای بازی کردن با اسباب بازی ها یا کودکانی دیگر، اختلال در نحوه شروع ادامه و پایان بازی دیده می شود
بازی پنج ویژگی اساسی دارد: از درون برانگیخته می شود، آزادنه انتخاب می شود، لذت بخش است، واقعیت گریز است و بازیکنان به طور فعال در آن شرکت دارند. برای درک بیشتر دنیای کودکان می باید آنها را در هنگام بازی مورد مشاهده قرار داد. بازی برای کودکان همانند کلام برای بزرگسالان است - محمد اسماعیل، . - 1389 نظر به این توضیحات، بازی وسیله خوبی برای درک و کمک رسانی به کودکان است.
بازی درمانی، روشی است که به یاری کودکان دارای مشکل میشتابد تا بتوانند مسائل خود را به دست خویشتن حل کنند و در عین حال، نشان دهندهی این واقعیت است که بازی برای کودک همانند یک وسیله ارتباطی طبیعی است. بازی درمانی با این هدف انجام می گیرد که کودک بتواند خویشتن و همچنین ویژگی های درون خود را شناخته و بر آن اساس عمل کند.
در این نوع درمان، به کودک فرصت داده می شود تا احساسات آزار دهنده و مشکلات درون خود را از طریق بازی بروز داده و آنها را به نمایش بگذارد تا شانس درک شدن از سوی دیگران را داشته باشد. آنگونه از درمان هایی که افراد بزرگسال از طریق آن با »سخن گفتن« مشکلات خود را بیان می کنند
بازی درمانی گروهی پیوند طبیعی دو درمان موثر است. این رویکرد درمانی برای کودکان فرایند روان اجتماعی برای رشد و یادگیری خودشان و دیگران فراهم می آورد. ترکیب بازی درمانی و گروه درمانی یک فرایند روان شناختی و اجتماعی است که درآن کودکان از طریق ارتباط با یکدیگر دراتاق بازی چیزهایی را در مورد خودشان یاد می گیرند.بازی درمانی گروهی برای درمانگر فرصتیرا فراهم می کند که به کودکان کمک کنند تا تعارضات را حل نمایند
پیشینه بازی درمانی به زمانی باز می گردد که امیل کراپلین در سال 1912 و یوجین بلویر در سال 1918 پیشنهاد کردند که نقاشی بیماران روانی باید در تشخیص بازی آنها مورد توجه قرار گیرد. هنر درمانی به هر صورت از تئوریهای فروید، یونگ و سایرین نشأت یافته و به خصوص تحت تأثیر روان-تحلیلگری است. در اواخر قرن نوزدهم فعالیت ژان پیاژه، ماریا مونته سوری و جان دیوئی تأثیرات جالبی را در روانشناسی رشد به جا گذاشت. استفاده از بازی در درمان نیز اولین بار توسط پیشگامان روانشناسی کودک مطرح شد.
مارگارت لئون فلد 1970 - ، - 1935 و ملانی کلاین 1961 - ، - 1987، مفروضات تئوریکی را جهت استفاده از بازی ثابت کردندمثلاً. کلاین، بازی خودبخودی کودکان را به عنوان جایگزین تداعی آزاد در روان تحلیل گری بزرگسالان مطرح نموده است. میتوان گفت در نتیجه کارهای ملانی کلاین بود که روشی به نام »بازی درمانی« شکل گرفت و هنوز هم به طور وسیعی در روان درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. بیش از پنجاه سال است که بازی درمانی در امریکا رواج داشته و روز به روز در حال گسترش است، تاکنون این روش توسط تعداد کمی از درمانگران همچون: موستاکز - 1992 - و اسکافر - 1993 - ، کسی باعت ترقی و پیشرفت قواعد اصلی اکساید شد و میان مدل مدلهای خانواده درمانی سیستماتیک، قصه درمانی و درمانی شناختی - رفتاری تفاوت قائل گردید، هدایت شده است
در بازی درمانی، درمانگر به گونهای با کودک ارتباط برقرار میکند که بتواند احساسات او را درک نماید، کودک در چه مرحلهای از بازی قرار دارد و چه عوامل مشکل زا وجود دارد و بدین ترتیب درمانی از همان مرحله شروع میگردد، هدف فقط آموزش بازی به کودک جهت سرگرمی نیست بلکه راهی برای پیشبرد شناختهای ذهنی کودک و رشد تواناییهای درکی حرکتی اوست که کودک، انجام فعالیتهای مختلف بازی میتواند از نظر ارتباط و تخلیه روانی خود پیشرفت نموده و به صورت سمبولیک از بازی جهت ارضاء نیازهای عاطفی و روانی خود استفاده نماید، نیازهای آگاهانه، تمارض های درونی کودک، ترس و نکات منفی و مثبت کودک آشکار می شود و بدین شکل بازی درمانی می تواند کودک را جهت رسیدن به درک رفتارهای خود و دیگران، بهبود روابط و تمرین مهارت های اجتماعی یاری دهد
اختلالاتی که با روش بازی درمانی می توانند درمان شوند: انواع اختلالاتی را که ریشه در احساسات و هیجانات کودک، سازگاری او با محیط و... دارند، می توان با این روش درمان کرد. افسردگی کودکان، ترس های کودکان، مشکلات رفتاری که ریشه اضطرابی دارند مانند شب اداری، ناخن جویدن، دروغ گفتن، پرخاشگری و ... را می توان با استفاده از این روش حل کرد
یکی از هدفهای نظام تعلیم و تربیت افزایش اخلاق و اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان و مهار رفتارهای پرخاشگرانه و ناسازگاری این کودکان است و این از طریق فرایند اجتماعی شدن توسط مربیان و به خصوص مدارس است تا کودکان بتوانند در سازش یافتن با موقعیت ها بدون نظارت و راهبری دیگران با کمترین مقدار اضطراب درونی با موقعیت ها سازش کنند
کودکان دبستانی که مشکلات عاطفی و رفتاری دارند اغلب در محیط های آموزشی و کلاس ها از خود رفتارهایی نشان می دهند، این مشکلات دباره ی کودکانی که به مراکز بالینی معرفی می شوند متداول است. آنها یک بار یا بیشتر غیرقابل کنترل از کلاس اخراج شدهاند. این رفتارها شامل: رفتارهای پرخاشگرانه، قشقرق راه انداختن، دشنام، گاز گرفتن و... میباشد که بعد از مدتی بر چسب »بد« به آنها زده می شود و این عامل منجر به افزایش خشم در آنها شده و رفتارهای غیرقابل کنترل از آنها سر می زند
بازی درمانی، برای این منظور طراحی شده است که کودکان بتوانند نگرانی های درونی خود را در طول بازی نشان دهند. این نشان دادنها ممکن است از طریق صداهایی که آنها از جانب عروسک ها در می آورند و نیز تعاملاتی که با اسباب بازی های دیگر مثل خمیر بازی ها برقرار می کنند، انجام شود. علاوه بر آن، درمانگر به طور دایم فضایی را به وجود می آورد که کودکان در آن احساس امنیت و صمیمت کنند تا بتوانند در احساسات خود کند و کاو داشته باشند. و این از اهداف نظام های تعلیم و تربیت است
یکی از مواردی که برای به کمال رساندن رفتارها و مهار خشم کاربرد دارد بازی است. بازی علاوه بر سرگرمی به عنوان ابزار قدرتمندی برای درمان بکار می رود. بازی ها برای یاری رساندن به کودکان برای دستیابی به تحول روحی و روانی و رسیدن به وضعیتی بهتر، مورد استفاده قرار می گیرند. هابینگتن،در بازی درمانی می توان به افراد کمک کرد تا برای رسیدن به یک زندگی سالم و پربار، از دیدگاه سخاوت به مشکلات خود بنگرند
بازی همواره و در همیشه تاریخ وجود داشته است. بازی همزاد و همنشین نوزادان، کودکان و نوجوانان بوده است. بازی آینه بیزنگاری است که هزار توی وجود بازیکنان به روشنایی باز می نمایاند و دنیایی بدون کودکان و کودکانی بدون بازی، اگر نگوییم ناممکن، دست کم بسیار دشوار است. شاید بتوان بازی را کنشی لذت بخشی نامید که انسان را از دنیای کار دور، و او را سرگرم می کند بازی نامید
هنگامی که بازی با مقدار زیادی پرخاشگری ساختگی همراه است، باز هم فرصت هایی را برای تماس پرشور، صمیمی و طولانی با همسالان فراهم می سازد. این امر در حالیست که در برنامه های آموزش و پرورش رسمی و مدرسه ای، بازی هرگز به عنوان برنامه پذیرفته شده تلقی نمی شود. بازی در نظام آموزش فعلی ما، یک فعالیت فوق برنامه و خود برانگیخته از سوی معلمین و دانش آموزان است که در زمان های اضافه انجام گرفته نتایج آن جزئی از نتایج آموزش تلقی نمی گردد
نکات فوق الذکر صرفنظر از خاصیت درمانی بازی است. از طریق بازی می توان دنیای پنهان کودک را شناخت زیرا، وی ناخودآگاه خود را بروز می دهد او ضمن بازی به تعادل می رسد زیرا، بسیاری از نگرانیها و ترسها و اضطرابهای او بر طرف می شود و اطمینان خاطر می یابد
پرداختن به مسأله خشم کار دشواری است و کنترل این حس عمیق که طی سالها شکل می گیرد به زمان زیادی نیاز دارد. خوشبخاتنه از بازیها میتوان به عنوان ابزار قدرتمندی در فعالیتهای مربوط به مهار خشم استفاده کرد و از این طریق به افراد کمک کرد به علل بروز چنین رفتاری در خود پی ببرند
ارائه تعریف دقیق از پرخاشگری دشوار و در زبان معمول این اصطلاح به طرق مختلف به کار رفته است. اگرچه ساختار خشم مشترکاتی با پرخاشگری و خصومت دارد اما این اصطلاحات با هم مترادف نیستند. خشم یک هیجان، خصومت یک نگرش و پرخاشگری به رفتار قابل مشاهده و به قصد آسیب رسانی اطلاق می گردد و یک رفتار است
در نظریه روانکاوی فروید تأکید بر ذاتی بودن پرخاشگری است و میل به آسیب زدن به دیگران از غریزه مرگ و تخلیه انرژی آن به درون و بیرون ناشی میشود. برخی دیگر از روان کاوان رفتار پرخاشگرانه را نوعی بازگشت به دورههای اولیه کودکی می دانند . در نظریه رفتار شناسی لورنز نیز بر غریزی و ذاتی بودن پرخاشگری تأکید شده و هدف اصلی پرخاشگری تأمین فضای زیستی کافی برای بقای موجود زنده است و سائقی در جهت نگهداری و بقاء خود می باشد. در نظریه یادگیری اجتماعی تلاش برای یافتن عوامل بیرونی رفتار پرخاشگرانه است.
در دیدگاه زیستشناختی توجه به نظام عصبی - هورمونی و اختلالات مربوط به آن است. سیستم عصبی مرکزی به خصوص مناطقی که در عمق بخشهای گیجگاهی و دستگاه لمبیک قرار دارند مانند تالاموس، هیپوتالاموس، هیپوکامپ و آمیگدال نقش مهمی در تحریک و کنترل رفتار پرخاشگرانه بر عهده دارند