بخشی از مقاله
چکیده
آنچه شخصیت آدمی را شکل میدهد، بی شک متاثراز فضایی می باشد که در آن پرورش یافته است. بنابراین، ایجاد محیطی آرام و دوست داشتنی ، موجب جلب توجه و تمایل دانش آموزان برای حضور در مدرسه و ارتقای سلامت روانی آنان میشود. در این تحقیق به دنبال این خواهیم بود که آیا رابطه ی معنا داری بین فضای شخصی و حس تعلق کودکان در مقطع تحصیلی پیش دبستانی وجود دارد یا خیر؟ هدف این پژوهش پرداختن به بررسی تاثیر فضای شخصی بر حس تعلق کودکان پیش دبستانی و ارائه ی الگوی معماری مناسب مبتنی بر رضایت دانش آموزان در فضای آموزشی می باشد.
در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و تحقیق کمی به صورت پرسش نامه، در پیش دبستانی فرشتگان شهرستان لنگرود انجام شد، و نتایج به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از طریق بررسی پاسخ کودکان دریافت شد که دانش آموزان به فضای آموزشی خود علاقه دارند، ولی این حس تعلق از عواملی غیر از فضای شخصی ایجاد می شود. از طریق سوالات مرتبط مشخص شد که دانش آموزان به داشتن فضای شخصی مثل : داشتن نیمکت اختصاصی، داشتن قفسه ی شخصی و فضاها و مبلمان های شخصی دیگر تمایل دارند.
در نهایت این نتیجه حاصل شد که طراحی فضاهایی خصوصی و نیمه خصوصی می تواند بر احساس مثبت و رضایت دانش آموزان از فضای آموزشی خود تاثیر مثبت داشته باشد. این پژوهش می تواند در طراحی مناسب فضای آموزشی کودکان، مورد توجه طراحان معماری قرار گیرد و در انتخاب مدرسه ی مناسب به خانواده ها کمک کند.
کلمات کلیدی:فضای شخصی؛ حس تعلق؛ شهرستان لنگرود؛ کودکان؛ پیش دبستانی فرشتگان
مقدمه
حس تعلق یکی از علائم و عوامل مهم در ارزیابی ارتباط انسان – محیط و ایجاد محیط های انسانی با کیفیت می باشد. این سطح از معنای محیطی بیانگر نوعی ارتباط عمیق فرد با محیط بوده و در این سطح فرد نوعی هم ذات پنداری بین خود و مکان احساس می نماید محیط کالبدی و تاثیرات آن در زندگی روزمره مردم از مسائلی است که در سالهای اخیر از طرف متخصصین بسیاری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
یادگیری، بخش مرکزی زندگی هر فرد است. حتی زمانی که به آن فکر نمی کنیم نیز اتفاق می افتد؛ با این تفکر که رفتار در خلأ رخ نمی دهد؛ لذا راه های گوناگون رفتار، مرتبط با محیط کالبدی است. محیط های یادگیری از عناصری تشکیل خواهند شد که در کنار هم معنادار می شوند. ویژگی ها و کیفیت های هر کدام از این عناصر در شکل گیری رفتارهای مختلف مؤثر می باشند اشخاص، امکنه و اشیا می توانند هم به صورت نیروی بازدارنده و هم به صورت عامل تسهیل کننده در مرحله یادگیری عمل کنند. مدرسه و فضای آموزشی، فقط دیوار، اتاق و اشیای بی روح نیستند؛ بلکه فضا عرصه ای است که هر بخش آن برای کودک پیامی دارد و آداب و عاداتی را بر آنان تحمیل می کند.
آنچه شخصیت آدمی را شکل میدهد، بی شک متاثراز فضایی می باشد که در آن پرورش یافته است. آنچه می پسندد نشات از آن چیزی می گیرد که در گذشته اش مشاهده نموده و آنچه می داند همانی است که در کودکی و نوجوانی آموخته است. بنابراین، ایجاد محیطی آرام، دوست داشتنی و لذت بخش، موجب جلب توجه وتمایل دانش آموزان برای حضور در مدرسه و ارتقای سلامت روانی آنان میشود .
مدرسه در کنار دارا بودن شرایط فوق، مکانی است که با هدف "آموزش" و "پرورش" شکل گرفته است. ازاین رو به جهت دارا بودن هدف عالی پرورش و تاثیر اجتناب ناپذیر فضا بر فرد، نیازمند طراحی ویژه است. بدین معنی که فعالیت های آموزشی و پرورشی مدرسه بایستی در فضاهای مناسب و دارای ابعاد استاندارد و بر اساس نیازها و علایق دانش آموزان انجام پذیرد تا معلم در تدریس و شاگرد در یادگیری احساس رغبت و انگیزه نموده و از فعالیت خود لذت ببرند.
رضایت کاربران از فضای آموزشی باعث رشد و شکوفایی استعدادهای آنها و همچنین بازدهی هرچه بیشتر مدرسه میشود. چگونگی معماری این فضاها در کنار سایر عوامل آموزشی و پرورشی اثرات قابل توجهی بر فراگیران و دانشآموزان باقی می گذارد در این تحقیق به دنبال این خواهیم بود که آیا رابطه ی معنا داری بین فضای شخصی و حس تعلق کودکان در مقطع تحصیلی پیش دبستانی وجود دارد یا خیر؟هدف این پژوهش پرداختن به بررسی تاثیر فضای شخصی بر حس تعلق کودکان پیش دبستانی و ارائه ی الگوی معماری مناسب مبتنی بر رضایت دانش آموزان در فضای آموزشی می باشد.ما در این پژوهش فرض می کنیم که بین میزان رضایت دانش آموزان و فضای شخصی آنها رابطه معنادار وجود دارد و ایجاد فضاهای شخصی میتواند در رضایت مندی دانش آموزان موثر باشد.
حس مکان از دیدگاه روان شناسی محیط
اصطلاح حس مکان از ترکیب دو واژه حس و مکان تشکیل شده است واژه حس در فرهنگ لغات آکسفورد سه معنای اصلی دارد : نخست یکی از حواس پنج گانه ؛ دوم احساس، عاطفه و محبت و سوم، توانایی در قضاوت درباره یک چیز و در نهایت حس به معنای شناخت تام یا کلی یک شئ توسط انسان می باشد . اما واژه حس در این اصطلاح بیشتر به مفهوم عاطفه، محبت، قضاوت و تجربه کلی مکان یا توانایی فضا درایجاد حس خاص یا تعلق در افراد است. از دیدگاه روان شناسی محیطی انسان ها به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیط زندگی نیاز دارند.
این نیازها از طریق تعامل صمیمی و نوعی همذات پنداری با مکانی که در آن سکونت دارد قابل تحقق است . این تعامل صمیمی و همذات پنداری، روح یا حس مکان نامیده می شود. تعلق مکانی به این معنا است که مردم خود را به واسطه مکانی که در آن به دنیا آمده و رشد کرده اند، تعریف می کنند. در واقع احساس تعلق و دلبستگی به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که درهرموقعیت و فضا به منظور بهره مندی و تداوم حضور انسان درمکان نقش تعیین کننده ای می یابد .
این حس به گونه ای به پیوند فرد با مکان منجر می شود که انسان خود را جزئی از مکان می داند و بر اساس تجربه های خود از نشانه ها، معانی، عملکردها، شخصیت و نقشی برای مکان در ذهن خود متصور می سازد. این نقش نزد او منحصر به فرد ومتفاوت می باشد و در نتیجه مکان برای او مهم و قابل احترام می شود. از نظر سیتالو تعلق مکانی از جنبه های روان شناسی وهویتی قابل تفسیر است.در روانشناسی، تعلق مکانی به رابطه شناختی فرد با یک محیط یا یک فضای خاص اطلاق می شود و از لحاظ هویتی، تعلق مکانی رابطه تعلقی و هویتی فرد به محیط اجتماعی است که در آن زندگی می کند. در واقع دلبستگی به مکان رابطه نمادین ایجاد شده توسط افراد به مکان است.