بخشی از مقاله
چکیده
هنر پدیده ای است پیچیده و در عین حال روحانی ، که از ابتدا با بشر همزاد بوده است. بر اساس همین است که هنر به عنوان یکی از موضوعات قابل آموزش در تمامی نظام های آموزشی مطرح می باشد. یکی از این رویکردها که بیانگر پرورش قابلیت های زیبایی شناختی دانش آموزان می باشد ، رویکرد تربیت هنری است.
امروزه در مدارس و مراکز آموزشی کشورمان تربیت هنری به جد گرفته نمی شود و در برنامه های درسی، هنر از جایگاه مناسب و شایسته ای برخوردار نیست. دراین مقاله با استفاده از روش توصیفی ضمن بررسی این موضوع به تعاریفی از هنر و مناسبات آن با تعلیم و تربیت و نقش بنیادی آموزش و پرورش در توسعه ی هنر تأکید و به ارزیابی آموزش هنر در مدارس پرداخته شده است تا بتوان به الگویی برای تحول درآموزش هنر در مدارس دست یافت؛ تحولی ساختاری و محتوایی که می باید از مدارس ابتدایی با رویکرد تربیت هنری، برای پرورش و توسعه ی قوه خلاقیت دانش آموزان آغاز شود.
مقدمه
آموزش و پرورش در هر جامعه یکی از نهادهای تأثیر گذاری است که انتظار می رود به طور متوازن و متعادل به جنبه های مختلف وجودی انسان توجه داشته و زمینه ها و اسباب لازم را برای رشد همه جانبه دانش آموزان فراهم سازد. بر خلاف این انتظار، اکثر نظام های آموزشی با محدود نگری بر جنبه های شناختی تأکید کرده، سایر ابعاد وجودی انسان را نادیده گرفته و یا کمتر به آن ها پرداخته اند.
تأکید بر بعد شناختی و بی توجهی یا کم توجهی نسبت به سایر ابعاد وجودی انسان، مانع از پرورش انسان کامل، یعنی انسانی که در زمینه های اعتقادی، ارزشی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اخلاقی و ... پرورش یافته و فرهیخته شده باشد؛ می شود. مهم ترین هدف آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت دانش آموزان فراهم کردن شرایط و امکانات لازم برای بالا بردن سطح شناخت، تقویت، خلاقیت و قدرت بررسی نقد و تحلیل در آن ها است.
یکی از راه های تحقق این امر آموزش صحیح هنر به دانش آموزان است . مفاهیم هنر به رقم غوطه وری مان در کشوری هنر آفرین و هنر پرور چندان شناخته شده نیست و در حال حاضر قابلیت های هنر در زندگی روزمره و نظام آموزشی چندان شناخته شده نیست. با تعریف صحیح هنر و آشنا شدن به قوت های آن پی می بریم که تا چه حد از این نیروی نهفته در اصالت های فرهنگی و ملی مان غافل بوده ایم و نتوانسته ایم بهره چندانی در تربیت و تعلیم دانش آموزان داشته باشیم.
بیان مسئله
فرایند حرکت از مسیر دل و ذهن به دست و چشم در جریان فعالیت هنری نوعی تحول و تغییر به وجود می آورد که می توان آن را تربیت هنری نامید. هنر تربیتی هنری است که بتوانداحساسات پاک ،فطری و اصیل انسان را برای رسیدن به کمال معنوی از طریق زیبایی و زیبندگی دنبال کند و با نفوذ از طریق احساس و چشم سر به چشم دل و از آن طریق به بصیرت و معرفت نزدیک شود.
ماکسین گرین - - 1994 اظهار میکند منظور از آموزش زیبایی شناختی، "تواناساختن کودکان و نوجوانان به بیان ادراکات، احساسات، و ایدهها خود از راه شکلدهی تأملی رسانههایی، نظیر: نقاشی، سفال، نگارش، موسیقی، و حرکات بدنی است".
هدف آموزش زیباییشناسی به جز رشد شخصی و توسعه انسانی با برنامههای تربیتی، اجتماعی و سیاسی کلانی هم در پیوندی مستقیم است. یک سر خط آموزش زیبایی شناختی، در ارتباط نزدیک با یاری جستن از هنر برای رقابتپذیر کردن بین المللی نیروی کار در جهان توسعه مبتنی زمینهایِ انسجام اجتماعی، سلامت و رفاه، تربیت و یادگیری داشته است.
به سخن دیگر، آموزش هنر سبب شده است، به میزان قابل توجهی، آموختههای نظری و مهارتی به دنیای کار انتقال داده شود - رویز،. - 2004 آموزش زیبایی شناختی در کنار پرورش ادراک و حساسیت هنر، به پرورش برخی ویژگیهای شخصیتی معینی، نظیر خلاقیت، تخیل، اعتماد به نفس، پشتکار و روح نقاد میپردازد.
سواد هنری و زیباشناختی در قالب هر یک از تجلیات هنری، نظیر آثار بصری، موسیقایی، نمایشی ،ادبی و ... باشد بر نیاز دانشآموزان به شناخت، فهم، تفسیر تجلیات و فهم تاریخی و میهنی انواع هنر تأکید میورزد. همچنین، سواد هنری و زیباشناختی به میزان و درجه آشنایی یادگیرنده با مفاهیمی و مسائل هنری و زیباییشناسی که در یک جامعه مهم و برجسته تلقی می شود، اشاره می کند. حفظ و توسعه میراث فرهنگی، بنیه ملی و توجه به فرهنگ ماندار جهانی در سواد هنری و زیباشناختی حایز اهمیت شناخته میشود.
اهمیت و ضرورت پژوهش
در فرآیند آفرینندگی دانش آموز با لذت بردن از کشفی که از درون خود کرده است نه تنها به اهداف آموزشی درس هنر می رسد که در صورت توجه بیشتر با خلق آثار هنری که ناشی از نیروی بدست آمده اش در درس هنر می باشد زمینه خلاقیتش برای کشف و آفرینش در حوزه های دیگر علوم نیز فراهم می شود. پژوهشهایی که آمرینو - - 2009 انجام داده است نشان میدهد که آموزش هنر نه فقط بر شکلگیری بنیه هنری-زیبایی- شناختی کودکان و نوجوانان میانجامد، بلکه به انسجام شخصیتی آنان نیز کمک میکند.
آمرینو - - 2009 بر آن است که تجلی انسجام شخصیتی برآمده از آموزش هنر، پیوندی است که دانشآموزان بین واقعیتهای مربوط به خانواده، جامعه و مدرسه ایجاد میکنند. به نظر او، چنین رویدادی به نوبه خود سبب میشود دانشآموزان توان تحول شخصی و اجتماعی را به دست آورند.
آموزش هنر دارای کارکردهای بسیار مهم است که می تواند شخصیت فرد را برای اجتماعی زیستن و دردمند بودن و دقیق و حساس بودن پرورش دهد . آشنا کردن دانش آموزان با تجربیات هنری ، تفکرات و اصول بصری ، زیبایی شناسی و تأثیرآن در فرآیند یاددهی ، یادگیری در مدرسه ها ضروری می نماید، لذا مربیان باید از طریق هنر دانش آموزان دوره ابتدایی را با میراث گذشتگان و هنرمندان ایرانی آشنا سازند. برنامه های هنری را می توان زمینه ساز ایجاد سواد بصری ، بی تکلفی ، سادگی ، صداقت و ژرف نگری دانست.
آموزش هنرهای کاربردی نیز برای کشف توانایی های فردی و احتماعی دانش آموزان در زندگی و تحصیل نقش مهمی ایفا می کند. - کریمی،. - 1387 هنرها ادراک و اشتراک فرهنگ را ارتقا می دهند. هنرها مهارتهای اجتماعی را ارتقاء داده و پذیرش تفاوتها را مقدور می-سازند. هنرها وحدت و هماهنگی را ارتقا میدهند. مهارت های شناختی وادراکی را ارتقا میدهند.
هنرها چونان محملی برای پرورش هویت فرهنگی و آزادی بیان یادگیرندگان عمل میکنند. دردانشگاه کلمبیا مطالعه برتون بر روی بیش از 2000 کودک نشان داد که کسانی که فراگیرندگان هنر در تفکّر خلاّق، خودشناسی، حل مسئله، ابراز وجود، خطرپذیری و همیاری بسیار بهتر از کودکانی بودند که چنین یادگیریهایی را نداشتند
از همین رو آموزش هنر به کودکان و آشنانمودن آنان به انواع هنرهای رایج که برپایه طبیعت درونی پاک آنها و طبیعت بیرونی متنوع اطراف ایشان بنا شده است دارای اهمیت و ضرورت تام است . بچه ها غالبا پند وتاکیدهای گفتاری را نمی پذیرند و احساس ناشی از این تحکم نامقبول است این نوع تربیت که شبیه فرماندهی و فرمانبری است جز خستگی روحی حاصلی ندارد. به عبارت دیگر تعلیم تربیت بدون واسطه ممکن نیست .
هنر ،ادبیات و بازی یا فعالیتهای بدنی،بهترین واسطه ها برای تعلیم وتربیت کودکان است و از طریق این واسطه ها توجه ،آشنایی ،انس رغبت ،علاقه و عشق پیدا می کنند تا به عواطف که سرچشمه محبت و دیانت است راه یابند.علاقمندی درونی بچه ها به بازی ،هنر و ادبیات بهانه خوبی برای آغاز کار تربیتی و برای ورورد به باطن آنها است مربی این امکان را می یابد که با اینها بر جان و دل آنها اثر گذار باشد به خاطر درونی بودن پایگاه این گونه اثرگذاری ها پایدار خواهد بود.این سه واسطه در صورت کاربرد صحیح موجب افزایش معرفت و بصیرت در دانش آمنوزان می شود.ارزش هر فعالیت هنری وابسته به هدف و نحوه ی اجرای آن است مربی برای این فعالیت برنامه ریزی کند و در خدمت اهداف تربیتی خود بگیرد.
روش پژوهش
این تحقیق از نظر ماهیت وهدف از نوع کاربردی است و از نوع تحقیقات توصیفی است واز طریق جمع آوری اطلاعات، به دنبال توصیف آنهاست .روش انجام این پژوهش، بررسی کتابخانهای، اسناد و مدارک، سایتها و مجلات الکترونیکی موجود میباشد.
هدف پژوهش
هدف از انجام این پژوهش شناخت مفهوم زیبایی شناختی و هنر و تاثیر این مفهوم در تعلیم و تربیت دانش آموزان می باشد.همچنین شناخت و بررسی موانع بر سر این موضوع و پیشنهاداتی برای رفع این موانع می باشد.
نقش هنر درتعلیم و تربیت
هنر یکی از مقوله های جدی فرهنگی هر جامعه ای است و دانشمندان آن را عالی ترین شکل فعالیت معنوی انسان دانسته اند. طبیعی است که وقتی این فعالیت معنوی انسان امکان رشد بیابد در غنا بخشیدن به فرهنگ اجتماعی کاربردی عظیم خواهد داشت. از سوی دیگر ، هنر در رشد ، بالندگی و شکوفایی انسان، در درک و شناخت جهان پیرامون در راه یابی به ژرفای درون آدم ها، در آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ و اعتقادات اقوام گوناگون جهان، در ایجاد فضای تفاهم و همبستگی میان ملل، درتبادل اطلاعات و غیره یازیگری است شایسته وبایسته
هنر در فرایند خلاقیت هنری شخصیت را پرورش داده و آنچه را به زبان نمی آید بیان می کند زیرا هنر وسیله بیان خویشتن است و به عنوان صمیمانه ترین زبان احساسات محسوب می شود. زبان هنر، اصیل ترین، خالص ترین و رساترین زبانهاست که به کمک آن می توان افراد جامعه را بسوی پیشرفت و تعالی سوق داد.
هنر به زندگی تحرک می بخشد و عاملی برای رشد تفکر و ایجاد فلسفه خاصی برای زندگی می شود و در جنبه های مختلف اجتماعی ارزشمند واقع شده وابعاد معنوی وجود انسان را تقویت می کند.یاددهی و یادگیری هنر به پرورش شخصیت انسان می انجامد مهم ترین وسیله برای توسعه فعالیتهای امور تربیتی زبان هنر است با فراگیری این وسیله ارتباطی جهانی، هم می توان پرورش جنبه های مختلف شخصیت انسان را تضمین کرد .هنر در زمینه تعلیم و تربیت و کشف استعدادهای خلاقه دانش آموزان نقش حیاتی داشته و قادر است یک انسان کوچک را به سوی جهان نوآوریها و خلاقیتها رهنمون ساخته و او را با گنجهای گرانبهای فرهنگ و هنر آشنا سازد