بخشی از مقاله
چکیده
هیچ چیز زیباتر از این نیست که انسان به حقیقت نزدیک شود و پرتو آنرا بوسیله هنر به نوع انسان بتاباند. انسان آفرید از آنچه به او الهام شده بود. اثر هنری حقیقت جاودانه است . در این نگرش جایی بس تامل وجود دارد که نیاز آفرینش گری انسان هنرمند از هزار توی ذهن در انجام امورهنری ،دست به خلق می زند که زمان و مکان ندارد. زیبایی طبیعی زاییده هنر خوب دیدن و درک شهودانه طبیعت و نظام زیبایی طبیعت را دارد و ترکیب ذهن خلاق انسان به زیبایی هنری نمود پیدا می کند. تنها وجه اشتراکی که در انواع هنرها وجود دارد این است که بوسیله آنها می توان با دیگران ارتباط برقرار کرد .
توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان و سطح رشد هریک از آنان ، یکی از ویژگیهای تربیت هنری است که شیوه ی برخورد با دانش آموزان را تبین می کند . تربیت هنری علاوه برابعاد روحی، عاطفی و روانی ، از منظر آموزشی و تربیتی هم مورد توجه است. خواه این ارتباط صورتی مشخص داشته باشد و خواه انتزاعی. دراین مقاله ضمن بررسی این رویکردها ونظرات اندیشمندان، به معرفی تربیت هنری پرداخته شده است.این پژوهش به بررسی تأثیراین روش برفعالیتهای معلمان آموزش ابتدایی وبالابردن دانستنی های آنها ورسیدن به تدریس خلاق وکاربرد مهارتهای معلمی دربالا بردن خلاقیت دانش آموزان دریادگیری دروس پایه ایی با توجه به کار برد هنر در دروس دیگر پرداخته است .
مقدمه
فتبارک االله الحسن الخالقین - خداوند آفرید و به آفریدن خود تبریک گفت - وبه زیبایی این آفرینش ،هنری شد که در نهان انسان قرار گرفت .به انسان هنررا اعطا کرد واز روح خود حس زیبایی به او نصیب نمود. ان االله جمیل و یحب الجمال - خدا زیباست و زیباییها را دوست دارد - . سرمنشا تحولات فکری و مهارتی انسان به مراتب شکل گرفت . هنر از زایش زیبایی ذات مقدس است که انسان آن را به شکل دوباره ایی به اعیان درآورد .هنرفرم زیبایی و شکل متفاوت تری در ساخت و پرداخت اشیا به خود گرفت . خاستگاه هنر از انسان نخستین در انواع متفاوت و پیوسته و تکامل یافته تر از هزاران سال پیش از میلاد دست آویز انسان با شعور به زیبایی در بیان ، عواطف و احساسات هنری در نقاشی ، معماری ، موسیقی ، مجسمه سازی ، شعر و ادبیات ، نمایش ، سینما و به ظهور و ثبوت رسید .
به گفته ی بتهوون » هیچ چیز زیباتر از این نیست که انسان به حقیقت نزدیک شود و پرتو آنرا بوسیله هنر به نوع انسان بتاباند.« انسان آفرید از آنچه به او الهام شده بود ، تا حالا در مورد آن بحث هایی زیادی به میان آمده ، از حیث فلسفه هنر ، زیبایی هنر، تاریخ هنر و روانشناسی هنری به آن پرداخته شده است . در این گفتمان ما نیم نگاهی به خلق و آفرینش هنری ، تربیت هنری و زیبایی شناسی دربین دانش آموزان و معلمان درمقطع ابتدایی هستند، به آن می پردازیم . این نگرش پیش ازاین ازطرف صاحب نظرانی،همچون:آیزنر، برودی، هانتر، گاردنر، روسو، گیج ، هاپسمن و دیگران درحوزه تعلیم وتربیت وهمچنین اندشه هایی درتکمل وبررسی این فرایند در ایران مورد بررسی قرارگرفته است.
فراتر از نگاه واقعگرایانه
در روح مطلق یعنی در بالاترین مرحله ی خود آگاهی روح ، سه همبسته ی هنر ، دین و فلسفه قرار گرفته اند . به هر رو نکته ی مهم و اصلی این است که فلسفه ، هنر و دین سه جلوه مطلق هستند. هنر بعنوان یکی از سه لحظه با زیبایی همبسته است. که چیزی نیست جز جلوه یا تحقق ایده یا مطلق .کانت ، زیبایی راهم در طبیعت می دید وهم در هنر. شلینگ نیزبا او همراه بود ، او طبیعت را نیز چون هنر ملهم از ایده یا روح می دانست . اما می گفت که زیبایی طبیعی پایین تر از زیبایی هنری جای دارد . زیرا هنر ، ذهن و طبیعت را یکی می کند - احمدی، . - 99 : 1374
تجربه بصری انسان نخست به ظاهر یادگیری فهم و واکنش او نسبت به محیط اوست : قدیم ترین مطلب ثبت شده بوسیله انسان به صورت تصویر است و نزدیک به سی هزار سال پیش ترسیم شده است . از این رو لازم است به کار ویژه این جریان یعنی تصویرگری و نیز خود تصویرگر یا پدید آورنده تصویر در جامعه وآموزش توجه کنیم . ولی مانع بزرگی در این راه وجود دارد . این مانع همان تفکیک هنرهای بصری به دو گروه است که با نام هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی آنها را از یکدیگر جدا می کنند . مهمترین عامل جدا نگاه داشتن آنها از یکدیگر جنبه مفید بودن و جنبه صرفاً هنری و زیبا شناسانه آنها بوده است.
انگیزه خلق آثار هنری از دو نوع زیبا و کاربردی آن ،عملکرد است که می تواند برای انسان و محیط جامعه خود مفید باشد یا صرفاً در حد زیبایی رخ نمایاند. زیبایی طبیعی زاییده هنر خوب دیدن و درک شهودانه طبیعت و نظام زیبایی طبیعت را دارد و ترکیب ذهن خلاق انسان به زیبایی هنری نمود پیدا می کند . در هنرهای بصری اعم از نوع مذهبی و اجتماعی و خانگی ، همواره با تغییر هدف تولید ، موضوع نیز تغییر می کند .
تنها وجه اشتراکی که در تمام انواع هنرها وجود دارد این است که بوسیله آنها می توان با دیگران ارتباط برقرار کرد . خواه این ارتباط صورتی مشخص داشته باشد و خواه انتزاعی . هانری برگسون در این باره می نویسد :"هنر صرفاً مشاهده مستقیم تر واقعیت است ." از این عبارت می توان نتیجه گرفت که هنرهای بصری حتی در شکل عالی خود نیز کار ویژه ای دارند و از این رو دارای فایده هستند - همان:. - 21 هر اثر هنری فرزند زمان خویش است و اغلب مادر احساس های ماست .
چنین است که هر دوران فرهنگی ، هنر خاص خود را پدیدار می سازد که آن را تکرار نمی توان کرد . تلاش برای احیا ی اصول سپری شده هنری حداکثر آثار هنری را به دنبال تواند داشت که به کودکی مرده زاد می ماند . - کاندینسکی ، 9 : 1375 - برای بالابردن بینش زایش هنری در قالب های خاص ، هنر محتوایی ، هنری موضوع دار از دین ، فلسفه ، ادبیات و اندیشه، نشات گرفته است و زایندگی آن در نزد مردمانی است که ، خوب می بینند ، درک می کنند و در بیان آن از طریق هنر به زیبایی عواطف میرسند و احساسات را با بیان تجسمی و خلاق، هنرمندانه آنرا در قالب های هنری نمایش می دهند . درک یک اثر هنری در میان عناصر بصری آن نهفته است . عناصر بصری مواد مشاهده مخاطب را در رویارویی با طبیعت از خودبه نمایش می گذارد .
برای هرکدام از رشته های هنری و بیان هنرها یک عامل ارتباطی وجود دارد ، عناصر تصویری ، عناصر آوایی و شیوه های فنون بازیگری در فرم بدن وفن بیان نمود عینی و نمایش هنرها را معرفی می کنند . هر کدام از عناصر شکل گیری یک اثر همچون یک جزء از یک کل و کلیت اثر هنری است . هر کدام از عناصر مانند یک اثر تاثیر گذار از بطن طبیعت جدا شده و در قالب یک فرم و یا یک رنگ و هر چیزی که باشد زنده و پویا همچنان از عالم مثالی و ملکوتی خود جدا شده و در یک عالم ناسوتی نمایش نمادین و سمبلیک وار نشانه هایی هستند که درک و شهودیت آن قابل تکرار می باشد.
تربیت هنری و زیبایی شناسی
برای رسیدن به این مقام هنری تربیت از جنس خانواده و بعد روانشناسی نیست . تربیت از جنس زمان و مکان و درک عناصر هنری است، که کشف و بیان آن منتج به ارتباط با عوامل این جهانی هنر و آن جهانی هنر است .ازجمله چیزهایی که توجه بیننده رابه خودمعطوف می داردجلوه ظاهری اشیاء ومحیط مادی است.همه اشیایی که درمعرض دیدمردم قرارمی گیرندممکن است ازنظرزیبایی شناسی لذت بخش وبیان گر باشند یا برعکس.به نظربرودی»اگرفرد،عقل وفهمی داشته باشدبه زبان های دیگری نیاز داردو این زبان ها،رسانه هنرهای زیباهستند:شعر،موسیقی،نمایش،مجسمه سازی،وهمه صنایع دستی. این رسانه ها توان بالایی برای بیان خویشتن ما و روشی که جهان وزندگی برماظاهر و آشکار می شوند؛دارند. - رضایی،. - 65 :1389
آیزنر نیز درکتا بها و مقالات خود به طور مفصل به بررسی نقش و جایگاه تربیت هنری درنظام آموزشی پرداخته است .او که امروزه به تعبیری سردمدار به رسمیت شناختن جایگاه هنر دربرنامه های درسی مدارس است، ضمن نقادی وضعیت موجود ، تصریح میکند که هنر و آموزش آن در مدارس به جد گرفته نمی شود. وی می گوید :مهم ترین اهداف و کارکردهای تربیت هنری در چهار مقوله تولید هنری،نقادی هنری، تاریخ هنر و زیبایی شناسی خلاصه شده است او یادآوری میکند، که تدریس نظا م یافته و متوالی این چهار مقوله، که انسان ها در زمینه هنر با آن سروکار دارند، دارای اهمیت و ارزش است.