بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. هدف این است که آیا با بهبود سازوکارهای حاکمیت شرکتی میتوان مدیریت سود را کاهش داد؟ روش پژوهش فوق از نظر هدف کاربردی و نوع توصیفی- تحلیلی است، جامعه تحقیق شامل تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و نمونه پژوهش شامل 71 شرکت درطی سالهای 1389 تا 1393 است.
در این پژوهش برای اندازهگیری متغیرهای مدیریت سود از مدل دیچاو و حاکمیت شرکتی از سازوکارهای داخلی و خارجی استفاده شده است. همچنین متغیر کنترلی شامل اهرم مالی است. فرضیه اصلی تأثیر حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود و فرضیه فرعی1 تاثیر مالکیت نهادی بر مدیریت سود، فرضیه فرعی 2 تاثیر نسبت اعضا غیر موظف هیات مدیره بر مدیریت سود، فرضیه فرعی 3 تاثیر دوگانگی وظیفه مدیر عامل بر مدیریت سود و فرضیه فرعی 4 تاثیر تمرکز مالکیت بر مدیریت سود بررسی شده است.
مدل مربوط به فرضیهها از روش دادههای تلفیقی تخمین زده شدند. بر مبنای نتایج پژوهش حاضر فرضیه های فرعی 3،1 و 4 تایید شدند و رابطه معناداری بین متغیرها وجود دارد ولی فرضیه فرعی 2 تایید نشد ؛ بنابراین با توجه به نتایج فوق، حاکمیت شرکتی بر عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود دارای تأثیر معناداری است.
.1 مقدمه و بیان مساله
پژوهشهای متعددی در زمینه تاثیر حاکمیت شرکتی1 بر مدیریت سود2 انجام شده است، در بسیاری از پژوهشها برای اندازهگیری مدیریت سود ازتعدیل شده جونز استفاده شده است ولی در این پژوهش از مدل دیچاو3 استفاده شده است.
ویژگی جدایی مدیریت از مالکیت به عنوان یکی از ویژگیهای بارز شرکتهای سهامی، سبب قدرت انحصاری بخشیدن به مدیر در تهیه و ارائه گزارشات حسابداری، بحث تضاد منافع بین ذینفعان مختلف واحد اقتصادی را مطرح نموده و لزوم توجه به نظارت و کنترل مدیران توسط تمامی سهامداران را عمق بخشیده است؛ زیرا طبق همین ویژگی است که مدیران امکان دسترسی بی قید و شرط به بخش مهمی از اطلاعات مالی سازمان را به دست میآورند
از مهمترین ویژگیهای شرکتهای سهامی تفکیک مالکیت از مدیریت آنها است. بر این اساس برای مدیران امکان دسترسی انحصاری به بخشی از اطلاعات و نیز تهیه و ارائه اطلاعاتی همچون اطلاعات مالی به وجود آمده است. همچنین این تفکیک احتمال رفتارهای فرصتطلبانهی مدیران را افزایش میدهدکه مدیریت سود نمونهای از این رفتارها است.
بدین منظور از سازوکارهای حاکمیت شرکتی استفاده میشود تا بتوان از منافع سهامداران در مقابل مدیریت سازمان حفاظت کرد. بنابراین حاکمیت شرکتی با حفظ تعادل میان اهداف - اقتصادی، اجتماعی، فردی و جمعی - موجب ارتقاء شفافیت اطلاعات و در نهایت سبب رشد و توسعه اقتصادی میگردد.
حاکمیت شرکتی پلی مناسب به منظور پر کردن شکاف بین منافع سهامداران ومدیران و توازن بین آزادی عمل مدیریت، پاسخگویی به سهامداران که منجر به افزایش اطمینان سهامداران میشود
وجود حاکمیت شرکتی به نفع همه ذینفعان مالی شرکت شامل سرمایهگذاران، اعتباردهندگان، اعضای هیئتمدیره، مدیریت و کارکنان و همچنین صنایع مختلف و بخشهای مختلف اقتصادی است. حاکمیت شرکتی مطلوب، نقش مهمی در بهبود کارایی و رشد اقتصادی و درعینحال افزایش اعتماد سرمایهگذاران دارد. شرکتها نیز از یک سیستم حاکمیت صحیح و کارا منتفع میشوند. درصورتیکه شرکت سود ده باشد انگیزه بیشتری برای اعمال حاکمیت شرکتی دارد و منافع آنچه بهطور مستقیم - از طریق دسترسی راحتتر به منابع مالی و هزینه پایین سرمایه - و چه بهطور غیرمستقیم - کسب شهرت کافی و فرصتهای تجاری بهتر - عایدش شود
تحقیق حاضر به دنبال پاسخ این سوال که آیا حاکمیت شرکتی بر عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود تاثیر گذار است یا خیر؟ و اینکه میتواند و همچنین به سرمایهگذاران درتقسیم ارزش ذاتی سهام با توجه به سازوکارهای مناسب حاکمیت شرکتی کمک کند.
.2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش
مکانیزمهای حاکمیت شرکتی
نظام راهبری شرکتی مفهومی وسیع، پیچیده و مشکل ساز است و به دلیل ابعاد مختلف، نمیتوان تعریف واحدی از آن ارائه نمود - روکا4، . - 2007 حاکمیت شرکتی مجموعه سازوکارهای هدایت و کنترل شرکتهاست.
میتوان بیان کرد که حاکمیت شرکتی مجموعه ای از مکانیزمهای درون شرکتی و برون شرکتی میباشد که تعادل مناسب میان حقوق صاحبان سهام از یکسو نیازها و اختیارات هیئتمدیره را از سوی دیگر برقرار مینماید و درنهایت این مکانیزمها اطمینان معقولی را برای صاحبان سهام و تهیهکنندگان منابع مالی و سایر گروههای ذینفع مبنی بر اینکه سرمایهگذاری آنها با سود معقولی برگشت شده، فراهم مینماید و مکانیزم ارزشآفرینی لحاظ خواهد شد
سازوکارهای نظارت خارجی شامل بازار کارایی مدیریتی، نظارت بازار سرمایه از طریق تحلیلگران مالی، سهامداران نهادی، سهامداران عمده و بازار کنترل شرکت است. سازوکار نظارت داخلی نیز فرآیند طبیعی نظارت مدیران ارشد بر مدیران سطوح پایینتر، نظارت متقابل در بین مدیران سطوح مختلف وظایف نظارتی اعضای هیئتمدیره اشاره دارد
مدیریت سود
فلسفه مدیریت سود، بهرهگیری از روش های استاندارد و اصول پذیرفتهشده حسابداری است. البته تفسیرهای گوناگونی که میتوان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد دلیل اصلی تنوع موجود در روشهای حسابداری منعتف بودن اصول حسابداری است. درزمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطافپذیر است، یکپارچگی دادهها ارائهشده در صورتهای مالی کمتر میشود. اصول تطابق و محافظهکاری نیز میتواند باعث مدیریت سود شود. به اعتقاد دیوید سون5 فرآیند انجام گامهای عمده در چارچوب اصول پذیرفتهشده حسابداری که مدیران را قادر میسازد تا سود گزارششده را به سطح مطلوب خود برسانند مدیریت سود میگویند.
مدیریت سود، فرآیند انجام اقدامات عمومی در محدوده اصول عمومی پذیرفتهشده حسابداری است که سبب رسیدن به سطح سود موردنظر میشود
پژوهشهای خارجی
عبداله - 2006 - در پژوهشی با بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی و پاداش وحقالزحمه هیئتمدیره در شرکتهای ورشکسته مالزی به نتیجه رسید که سودآوری با پاداش هیئتمدیره رابطه ای ندارد، استقلال هیئتمدیره و گسترش منافع غیر اجرایی یک رابطه منفی با سطح پاداش هیئتمدیره دارد، رشد و اندازه شرکت بهطور مثبت در سطح پاداش مدیران تأثیرگذار است. و از آنجایی که سود حسابداری یکی از مهمترین مبناهای تصمیمگیری سرمایهگذاران میباشد.
لذا مدیرانعمدتاً سود شرکت تحت مدیریت خود را بهگونهای دستکاری می نمایند که یکنواخت به نظر بیاید از اینرو میتوان مدیریت سود را تلاش مدیر برای کاهش نوسانات غیر عادی سود تا آن اندازه که اصول مستدل و منطقی حسابداری و مدیریت اجازه داده باشند، تعریف کرد؛ که سرمایهگذاری نهادی در شرکتهای کازینو ممکن است به سرمایهگذاران این صنعت کمک کند تا مسائل نمایندگی حاصله از تفکیک مدیریت و مالکیت را کاهش دهند
کی. - 2007 - 6فرنانز - 2007 - در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و پرداختی به مدیران اجرایی رده بالا دربورس اوراق بهادار پرتغال »به این نتیجه رسید که اعضای غیراجرایی هیئتمدیره نقش نظارتی قوی ندارند. همچنین شرکتهای با اعضای غیراجرایی صفر، تنظیم و بالانس بهتری بین منافع سهامداران و مدیران داشته و در این شرکتها مشکلات نمایندگی کمتری وجود دارد.