بخشی از مقاله

چکیده

سیب زمینی بعد از گندم و برنج مهترین غذای اصلی مردم محسوب می شود. سطح زیر کشت سیب زمینی در ایران در سالهای اخیرحدود150000هکتار با عملکرد متوسط حدود 7/20 تن در هکتار می باشد، که در منطقه جیرفت سطح زیر کشت آن سه هزار هکتار است. از اینرو مدیریت مبارزه با آفات آن از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین فاکتورهای اقتصادی ،اجتماعی و مسائل فنی را می توان در قالب مدیریت بیان کرد.

در این تحقیق، با استفاده از اطلاعات بدست آمده از طریق پرسشنامه و مصاحبه با کشاورزان نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی در تصمیم کشاورز به روش تحلیل تابعی تولید و آنالیز آماری مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی کشش تولید نهاده های مختلف، معنی دار بودن نهاده های سموم حشره کش، قارچ کش و علف کش و همچنین منفی بودن آن حکایت از این دارد که کشاورزان از نهاده ها ی سموم حشره کش، قارچ کش و علف کش بیش از حد بهینه خود استفاده می کنند.

مصرف بی رویه سموم نشان می دهد که کشاورزان شاخص پایداری را برای حفظ و سلامت محصول و محیط زیست رعایت نکرده اند و این خود کاهش عملکرد را سبب خواهد شد. مصرف کود شیمیایی توسط کشاورزان نیز به گونه ای است که اثر مثبت و معنی داری بر عملکرد داشته است. در بررسی تاثیر عواملی نظیر سن، سابقه کشاورزی، دفعات شرکت در کلاسهای آموزشی، اعتبارات بانکی و درآمد شغل دوم بر مصرف سموم شیمیایی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد و همچنین بین میزان تحصیلات و دسترسی به سموم با مصرف سموم شیمیایی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد.

.1 مقدمه

جیرفت با داشتن شرایط آب و هوایی مناسب و مدیترانه ای - گرم و مرطوب - ، بهترین مکان برای کشت محصولات کشاورزی در استان کرمان می باشد. این منطقه در هر فصلی سرسبز بوده و دارای کشاورزی پر رونق می باشد. شهرستان جیرفت با وسعت حدود 13799 کیلومتر مربع در جنوب استان کرمان وجنوب شرقی ایران واقع شده است. دارای 4 بخش و 13 دهستان است.

اکنون سالانه بیش از چهار میلیون تن محصولات متعدد باغی و سیفی در این منطقه تولید می شود و بهره گیری از این پتانسیل نیاز به حمایت دارد. کشت سیب زمینی، پیاز و خیار معمولا رونق زیادی دارد. بر اساس آمار فائو، سطح زیر کشت سیب زمینی در ایران در سالهای اخیرحدود150000هکتار با عملکرد متوسط حدود 7/20 تن در هکتار می باشد، که در منطقه جیرفت سطح زیر کشت آن سه هزار هکتار است و سیب زمینی جزء غذای اصلی مردم محسوب می شود.

روند رو به رشد جمعیت جهان باعث شده است تا تقاضا برای غذا به طور چشمگیری افزایش یابد. با توجه به اینکه مساحت اراضی مستعد جهت کشاورزی محدود می باشد، امکان افزایش سطح زیر کشت آن مقدور نیست و با در نظر گرفتن این واقعیت که مواد خام همواره رو به کاهش می باشند، لذا ضرورت دارد تا روش های مؤثرتری برای تولید بوجود آید .

تولید و حفظ محصولات کشاورزی، پیوسته به موازات یکدیگر پیش می روند لذا اتخاذ راهکارهای کارآمد برای حفظ محصولات کشاورزی که نقش عمده ای در رژیم غذایی انسان ها دارند، همواره وجود داشته است. به منظور حفظ محصولات کشاورزی از گزند آفات، در طول تاریخ روش های مختلفی طراحی و اجرا شده است که برخی موفق و بعضی از روش ها نیز از موفقیت چندانی برخوردار نبوده اند

یکی از نیازهای منطقه برای رسیدن به وضعیت مطلوب در بخش کشاورزی مدیریت کشت و کنترل آفات کشاورزی است، لذا باید آموزش های لازم به کشاورزان و تولید کنندگان داده شود. امروزه مدیریت بعنوان فاکتوری مهم در تمامی بخش های اقتصادی بالاخص کشاورزی قلمداد می شود بطوریکه به سه فاکتور تولید یعنی زمین، کار، سرمایه عامل چهارمی تحت عنوان مدیریت اضافه گردیده است

مدیریت تلفیقی آفات - IPM - که خود بخشی از نگرش جامع مدیریت محصول - ICM - است شامل به کارگیری مجموعهای از روشهایی است که ضمن دستیابی به کنترل اقتصادی و پایدار آفت، استفاده از مواد شیمیایی و در نتیجه خطرات زیست محیطی را به حداقل میرساند. از آنجایی که جمعیت آفت و روش های کنترل آن تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر نوع رقم، نوع خاک، توپوگرافی، پیشینه کشت، شرایط آب و هوایی و … قرار میگیرد، لذا برای هر منطقه ارائه یک برنامه مدیریتی بر مبنای یافتههای تحقیقاتی امری ضروری است

در زمینه مدیریت گیاهپزشکی مزرعه مطالعات متعددی انجام شده است که برخی از آنها عبارتند از، انطباق نسبی اقتصادی- زراعی متدهای مختلف کنترل علف های هرز برای تولیدکنندگان کوچک درشمال شرقی برزیل که توسط Shenk و همکارانش در سال 1986 انجام شد .[18] این تحقیق نشان می دهد که استفاده از تکنیک های شیمیایی و مکانیکی کنترل علفهای هرز جهت جایگزینی با روش وجین دستی منافع کمتری به لحاظ اقتصادی می دهد که دلایل عمده آن نیروی کار ارزان،عدم وجود موقعیت های شغلی دیگر در این منطقه، سطح زیر کشت خیلی پایین، تحصیلات پایین و وضعیت آب و هوایی منطقه دلایل مهم مزیت استفاده از وجین در مقایسه با روشهای جایگزین بوده اند.

حسنی مقدم و دلیری - 1383 - در تحقیقی تحت عنوان مدیریت کنترل عوامل خسارت زای سویا نشان دادند، در بهره وری نهائی محاسبه شده در گروههای مختلف تحصیلی؛ کشاورزان بی سواد نسبت به باسوادان از بهره وری بالاتری برخوردار می باشند که نشان می دهد عامل آموزش کلاسیک در نظام کشت مورد مطالعه، تاثیر معنی داری ندارد . ترکیب هزینه در بخش های مختلف مدیریت مزرعه نشانگر آنست که هزینه مدیریت مبارزه با آفات بعد از هزینه آبیاری و ماشینی رتبه سوم را با 12/8 درصد از کل هزینه تولید دارا می باشد و نسبت هزینه های غیر شیمیائی به شیمیایی 35 درصد است

در این تحقیق، میزان مصرف بهینه عوامل تولید در کشاورزی، مانند سموم شیمیایی تعیین گردید و همچنین توابع تولید برآورد و کششهای تولیدی محاسبه شد. در نهایت تاثیر عوامل مختلف مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی بر مصرف سموم کشاورزی بررسی شد.

.2 مواد و روشها

جهت دست یابی به هدفهای تحقیق، آمار و اطلاعات مورد نظر از طریق پرسشنامه و مصاحبه با کشاورزان جمع آوری گردید. به منظور جمع آوری، ابتدا لیست کشاورزان هر روستا از مرکز خدمات روستایی منطقه اخذ شد. سپس با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای تعدادی روستا انتخاب و در داخل آنها تعدادی نمونه بصورت تصادفی برگزیده شد. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید و به منظور رفع مشکلات احتمالی تکمیل پرسشنامه، ابتدا 6 پرسشنامه در منطقه مطالعاتی تکمیل گردید و سپس با بررسیهای انجام شده نواقص موجود رفع گردید که در نهایت 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب و مورد پرسشگری قرار گرفتند.

پس از استخراج اطلاعات، جهت بدست آوردن تعیین کارآئی اقتصادی استفاده از سموم شیمیایی در کنترل آفات و بیماریهای سیب زمینی با استفاده از نسبت ارزش تولید نهایی سموم بکار رفته و متوسط قیمت استفاده شده و تخمین تابع تولید استفاده شد.کارآئی به صورت ساده، ارزش ستاده به ارزش نهاده تعریف می شود .[14] بنابراین مفهوم نسبت کارآیی موجود، دو نگرش متفاوت جهت محاسبه آن خواهد داشت.

الف - نگرش ستاده محور که بیان می دارد که تا چه اندازه به طور نسبی می توان محصول را افزایش داد بدون آنکه مقدار نهاده های بکار رفته شده تغییر کند.

ب - نگرش نهاده محور که مشخص می کند که تا چه اندازه می توان به طور نسبی مقادیر نهاده ها را کاهش داد بدون آنکه محصول تولید شده تغییر یابد .

در تجزیه و تحلیل تابعی، این شرط در ناحیه دوم تولید تامین می شود. در رابطه داوان- بنزان -   - هدف نقطه بهینه حداکثر سود است. سود حاصل از یک فرایند تولید موقعی حداکثر خود را دارد که ارزش محصول نهایی هر نهاده مساوی هزینه یک واحد آن نهاده باشد. به عبارتی هزینه نهاییMc باید مساوی درآمد نهاییMp باشد. بنابراین نقطه ای کارا است که در آن نهاده های متغیر به همان اندازه که هزینه ایجاد می کنند، درآمد نیز ایجاد کنند

 اگر این نسبت که کارآئی اقتصادی را نشان می دهد، برابر با یک باشد از لحاظ اقتصادی مصرف در حد کارا می باشد. لذا این نسبت دلالت بر این می کند که کاربرد هر عامل بکار رفته می تواند تا جایی افزایش یابد که ارزش تولید نهایی آن بیشتر از هزینه اش باشد. بنابراین مقدار بهینه نهاده متغیر از حداکثر کردن تابع سود بدست می آید. سود به صورت رابطه - 1 - بیان می شود.

که در آن TRدر آمد کل و TC هزینه کل بوده و لذا بیانگر سود اقتصادی است. اکنون رابطه سود بصورت - 2 - ارائه می شود.

برای پیدا کردن مناسب ترین مقدار نهاده کافی است که معادله 2 نسبت به مقدار نهاده متغیر مورد نظر مشتق گرفته و نتیجه - ارزش تولید نهایی - را برابر صفر قرار داد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید