بخشی از مقاله

چکیده
چنان که بر اهل نظر پوشیده نیست در حال حاضر در معماری برخی نابسامانی ها و آشفتگی ها بوجود آمده است .حقیقت این است که نوعی معماری رواج گرفته است که پیشرو هیچ سبکی نیست و از همه مهم تر هیچگونه توجهی به هویت اصیل ایرانی و اسلامی ما ندارد و بیشتر از عدم بی توجهی به معماری گذشته ما درون مایه می گیرید .

موضوع تجلی هویت اسلامی و ایرانی در معماری مسکونی از مباحث مطرح دوره معاصر ایران به خصوص تهران پایتخت کشورمان هست که در این زمینه اختلاف نظر زیادی میان معماران و اندیشمندان وجود دارد . برخی گسترش انعکاس محتوای اسلامی در آثار معماری را جزء ارکان مهم تلقی کرده و برخی آن را نفی می کنند. در این مقاله کلیه نظریه ها با رویکرد به فرهنگ ایرانی و اسلامی و سنتهای مردمی کشورمان مورده بررسی قرار گرفته است و بر این اساس تحقیقاتی میدانی در نظر گرفته شده است .

در این مقاله با فرض بر تجلی نسبی محتوا و هویت اسلامی و ایرانی در کالبد معماری دوره معاصر به عنوان اصل منطقی تاثر فضاها و نحوه ارتباط فضاها با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است .در این خصوص مصادیق و الگوهای معماری و ارتباط فضاها و مفهوم سکونت در فرهنگ اسلامی و ایرانی وماهیت فرم و فضا در فرایند طراحی مسکن ایرانی و تجلی سبک زندگی ایرانی و اسلامی در مسکن و مجتمع های زیستی شهر تهران ارکان مهم و اساسی پژوهش به شمار می روند .

همچنین عنوان های مانند امنیت و مفهوم محرمیت در ارتباط فضاها و خلق مسکن ایرانی اهمیت بخصوصی دارند. این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده است و سعی دارد ضمن اتخاذ رویکردی فرهنگی و اسلامی با در نظر گرفتن اصل منطقی معماری معاصر به ارائه راهکارهای معمارانه و خلاقانه در خصوص چگونگی ارتباط فضاها و در نتیجه تجلی کالبد معمارانه برای خلق مسکن ایرانی بپردازد .

مقدمه
معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران ما بیش از هر جای دیگر . چنانکه آرایش معماری همواره به دست زندگی بوده است ودر هر زمان ،روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است . معمار ایرانی افراز درگاه را به اتدازه بالای مردم می گرفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای آورد و... به همین خاطر است که معماران کارآزموده ایرانی موعتقد بودند معماری ایرانی باید مردم وار باشد .می دانید که سابقه معماری ایران به حدود هزاره هفتم قبل از میلاد میرسد.

از آن زمان تا کنون پیوسته این هنر در ارتباط با مسائل گوناگون، بویژه علل مذهبی، توسعه و تکامل یافتهاست. فضای معماری نمیتواند تنها با توجه به فضایی ریاضی طرح شده باشد، بلکه لازم است طرح فضا به ترتیبی باشد که تمامی ارتباطات اجتماعی روانی انسانها تقویت شوند و این شایان گفتن است که گوهر معماری ایرانی منطق ریاضی و عرفانی آن است.لذا مفهوم »هویت اسلامی و ایرانی « و ارتباط آن با فضا در معماری اساس طراحی مسکن ایرانی است .

خانه، مکانی است که اولین تجربه های بیواسطه با فضا، در انزوا و جمع در آن صورت می گیرد و خلوت با خود، با همسر و فرزندان، با والدین و خواهر و برادر و دیگران همه و همه بی تعرض غیر در آن ممکن می گردد.عنوانهایی چون محرمیت خلوت آسایش و آرامش آرمانهای فرهنگی واسلامی درطراحی مسکن ایرانی از ضروریات به شمار می رود.

وجود هویت در محیط زندگی، می تواند به ایجاد زمینه مناسب در ابعاد فردی و اجتماعی بیانجامد. علاوه بر آن، آسایش خانواده و فراهم آمدن امکان ارتباط مناسب اعضای آن با یکدیگر و حتی با سایر نزدیکان، نیازمند توجه معمار به ابعاد معنوی و عرفانی با در نظر گرفتن هویت اسلامی و ایرانی درطراحی فضا مناسب درمسکن است؛ چرا که مسکن به معنای جایی که آسایش و آرامش در آن جاری است، نیازمند نوعی طراحی خاص است. ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است که به وسیله عناصر کالبدی و در بستر فردی و اجتماعی هر جامعه ای و مبتنی بر ارزش های فرهنگی آن میسر می شود.

بعد از عوامل اقلیمی و شرایط محیطی که منجر به گونه از طراحی مسکن می شود عوامل فرهنگی-اجتماعی نقش مهمی در طراحی معماری دارند که نشانه ای از هویت معماری آن فضای انسان ساخت دارد . اگرچه نمی توان نقش طبیعت و نیازهای فیزیولوژیکی انسان و منابع اقتصادی را در تولید معماری بی تاثیر دانست .در عین حال نقش عوامل زیرمجموعه فرهنگ مانند ایدئولوژی ، اعتقادات ، آداب و سنت ها ، روشهای زندگی ، نیازهای روحی وروانی اجتماعی و فردی مردم در شکل دهی به فضای زیستی و مسکن و در نهایت مسکن ایرانی به خصوص پس از رفع نیاز به سرپناه بسیار پر رنگ خواهد بود

.وظیفه هر بنا به عنوان جزیی از فرهنگ معماری عینیت بخشیدن به یک اندیشه به وسیله هویت خاص آن است .لذا هر ساختمان با هویت خود یک شاهد فرهنگی است.

فضا در معماری
هر طرح معماری - و به تبع آن یک محله مسکونی - مجموعه ای است از کالبد های ساختمانی و انسان های استفاده کننده از آن ها .آن چه مسلم است ، این فضا ها وهر فضای دیگری که توسط معماری خلق می شود برای حضور و استفاده ی انسان می باشد و بدون حضور وی در واقع یکی از اجزا و عناصر تشکیل دهنده فضا و البته بخش بسیار مهم آن وجود نداشته و فضای حاصله فضایی ناقص است .

انسان ها بر اساس نیازهایشان در زندگی خود در این فضاها به فعالیت می پردازند و بر حسب شرایط گوناگون ، رفتارهای گوناگونی را از خود بروز می دهند . بنابراین می توان چنین بیان نمود که یک فضای معماری در هر مقیاسی به عنوان ظرفی است که فعالیت ها و رفتارهای انسانی در درون آن شکل می گیرد و آن چیزی که بیش از همه در روابط میان ظرف و مظروف اهمیت پیدا می کند انطباق آن ها با یک دیگر است .

البته مسئله دیگری که باید در این جا به آن اشاره نمود ، تناسب میان خود فعالیت های جاری در یک فضاست ، به این معنی که بروز دو یا چند فعالیت که دارای تفاوت های اساسی در ویژگی هایشان می باشند در یک فضا باعث بروز آشفتگی و عدم پاسخگویی مناسب به هر کدام از آنها می گردد ، مگر آن که جایگاه هر کدام از فعالیت ها به دقت مشخص گردد.

به عنوان مثال حرکت پیاده و سواره ، دو فعالیت با ویژگی های کاملاٌ متفاوت می باشند که کنار هم قرار گرفتن آنها بدون توجه به این تفاوت ها و جایگاه هر کدامشان ،در هر فضایی باعث بروز آشفتگی می گردد که امروزه در شهرهای ایران بهتر از هر جای دیگری قابل مشاهده می باشد. بنا بر آنچه گفته شد می توان چنین بیان نمود که فضای مطلوب فضایی است که توانایی ایجاد بستر مناسب برای بروز فعالیت ها و رفتارهای مورد نیاز به شکلی مناسب را در خود داشته باشد .

انسان در فضا نیازهای مادی و معنوی خود را تأمین میکند. جوهر اصلی معماری فضا هست و در فضای معماری انسان حرکت و زندگی میکند. همه زندگی انسان در فضا میگذرد و در هیچ یک از فعالیتهای انسانی از جمله هنرها، نمیتوان از فضا غفلت کرد. توجه به معنا و مفهوم فضا که در دوران اخیر جانشین واژه مکان شده است، نیازی انکار ناپذیر است. عدهای کمیت و وجوه مادی در ماهیت فضا، غالباً "شکل" را مهمترین مشخصه فضا میدانند. ولی در واقع معنایی که آدمی در عناصر کالبدی در مییابد به زمینه فرهنگی و اعتقادی و حتی اقلیمی بستگی دارد.

حکمای اسلامی به اصالت عوامل کیفی در فضا معتقد بودند. بعنوان مثال ابن سینا معتقد است مکان عبارت از چیزی است که چیزی دیگر در آن نهاده باشد یا بر آن تکیه کند، او میگوید: پس جایگاه جسم نه هیولاست و نه صورت و نه بعد و نه خلاء.فضا را دست کم در دو وجه و با دو ویژگی میتوان بررسی کرد: یکی فضای مادی و کمی، و دیگری فضای معنوی و کیفی.

نظام فضایی همان واقعیت روحانی، نقشه پنهان و زیر نقشی بود، که در نسبت با آنچه » جا« می خواندیم »همه جا« بود. نظامی که به جای آنکه »قرار گیرد«، »قرار می داد« و »استقرار می بخشید.« کاربردی بودن هنر معماری، تصور خیالی و »صورت« آن را بدون توجه به وجه ملموس و کارکردش ابترا می نمایاند.

نظام فضایی به عنوان حلقه واسط وجه ملموس و غیره ملموس معماری، سازمان یافتگی والگوی فضایی بود، که واقعه و عملکردهایی که »هست بودن« در آنها تحقق می یافت، را قابل حصول می کرد. نظامی که بایدها و نبایدهای الگوهای حرکت و زندگی را نیز فراهم می ساخت. این نظام چیزی فراتر از عملکرد گرایی را به ذهن متبا در می سازد.

از آنجا که فضا، تمامی جنبههای زندگی فرد را از جمله تعاملات، الگو و سبک زندگی، هویت، نحوه برخورد با زمان را در بر میگیرد و در آن تأثیر گذار هست. حتی در تفکرات و چگونه اندیشیدن نیز، فضا دخیل میشود لذا، پرداختن به مبحث فضا در معماری اهمیت زیادی دارد.

فضای خصوصی

فضاهایی که تنها عدهای خاص، حق استفاده از آن فضا را دارند، فضاهای خصوصی نامیده میشوند. بدیهی است که فعالیتهایی که در فضای خصوصی رخ میدهد قطعاً با فعالیتهایی که در فضاهای عمومی و یا نیمه خصوصی شکل میگیرد، متفاوت استو کاملاٌ جنبه خصوصی دارند .

مهمترین این فضاهایی که در سطح شهر وجود دارد، منازل مسکونی هستند که از جمله فضاهای خصوصی هستند.البته همان طور که گفته شد خصوصی بودن از درجات مختلفی برخوردار است به عنوان مثال در خانه ها اتاق خواب از درجه خصوصی بودن بیشتری نسبت به نشیمن و پزیرایی برخوردار است .

خانه ، مسکن ایرانی
خانه به عنوان اصلی ترین فضای زیستی یکی از مباحث مهم در معماری ما می باشد .اما مهمترین اصل در طراحی خانه وجود هویتی مطابق با روحیات ، اعتقادات و نیازهای مادی و معنوی صاحب خانه و در نهایت آسایش و آرامش فرد در فضایی با طراحی خاص و شرایط مطلوب برای فرد و جامعه است . واژه خانه که امروزه مطلح است در گذشته به اتاق اطلاق می شده و از واژه سرا به جای کلمه خانه در اصطلاح امروز آن استفاده می کردند .

در جنوب ایران اصطلاح خانه سرا مرسوم بوده است . با بررسی خانه های باستانی به این نتیجه می رسیم که طرح معماری خانه ها نشان دهنده هماهنگی کامل آن با نیازهای مردم آن زمان بوده است .این خانه ها ویژگی درونگرا داشته و نشان می دهد این ویژگی تا چه اندازه در معماری ما ریشه داشته است . مردمی که در این خانه های سنتی زتدگی می کردند ، از هر بابت آسوده بوده اند.که این امر در اثر سازماندهی فضایی خاص و ارتباط فضاها با یکدیگر بوده است به طور مثال آنها در اندرونی همه چیز را اماده می کردند واین بخش را بسیار دلنواز و خوشایند می ساختند تا در آن خستکی حس نکنند .

شاید امروزه به چنین سازماندهی فضایی خورده گیری شود . هنگامی که سخن از مسکن و خانه به میان می آید ، هایدگر به ذهن می رسد که می گوید : انسان با غم غربت به جهان پرتاب شد و به دنبال پیدا کردن خانه ای است که آن را مومن خویش قرار دهد . با این نگاه ، خانه تنها مکانی برای آرامیدن نیست بلکه نشانه ای است که معنایی در خود نهفته دارد . 

توجه به انسان در معماری خانه
 مهمترین موضوعی که در ارتباط با مسکن باید مورد توجه قرار گیرد انسان است . انسان به تبع طبیعت ثلاثه خویش - متشکل از بدن ، نفس و روح - نیازهاس سگانه ای نیز دارد که هر یک از این نیازها به قلمرو خاصی از حیات تعلق دارد و فراهم آوردن زمینه پاسخگویی به هر کدام ، به تناسب اهمیتشان ، برای ایجاد زمینه تحصیل زندگی و حیاتی طیب به سازگار با طبیعت و فطرت انسان ضرورت دارد .لذا این وظیفه ی معماران و برنامه ریزان است که پاسخگویی به جنبه های مختلف را هماهنگ و همراه نموده ، جامعه را از تمرکز صرف بر جنبه های مادی حیات بر حزر داشته بالعکس مردم را به توجه توام به جنبه های مختلف حیات خویش ترغیب و هدایت نمایند.

از جمله مواردی که معماران باید به آن توجه داشته باشند می توان به نکات زیر اشاره کرد :

امنیت و ایمن ، محرمیت ، آرامش ، خلوت ، امکان ارتباط با طبیعت ، میانه روی ، احترام به حقوق دیگران ، وحدت جامه و احترام به خانواده است.

هویت اسلامی و ایرانی در معماری
عالیترین هنر ایرانی به معنی حقیقی هنر همیشه معماری آن بوده است . این برتری نه تنها در دوره حخامنشیان ، پارتیان و ساسانیان که آثار ساختمانی اش را می شناسیم ، محقق است ، بلکه در مورد دوره اسلامی ایران هم صادق است .معماری ایرانی که معنا و مفهوم الهی ، مذهبی و معنوی دارد دارای سابقه دیرپایی است و از لااقل حدود پنج هزار سال ق.م تا عصر حاضر نمونه های مشخص این معماری بر پهنه گسترده ای از سوریه تا هندوستان شمالی به کناره های چین ، از قفقاز تا زنگبار پراکنده است که دارای تنوع خاصی هم هست . به گونه ای که - پروفسر آرثر اپهام پوپ - ایران شناس آمریکایی می نویسد: بنا های ایرانی گوناگون است از کلبه های دهقانی و قهوه خانه ها و کوشک ها گرفته ، تا زیباترین و با شکوهترین ساختمان هایی که جهان تا کنون به چشم خود دیده است .

هویت گرایی و تلاش برای برای دست یابی به یک معماری با هویت جریانی کلیدی در معماری معاصر کشورهای اسلامی به شمار می رود

. هویت اسلامی یکی از آرمان هایی است که اغلب کشورهای اسلامی به خصوص کشورمان بیش از هر زمان دیگر بر روی آن تمرکز کرده است .مطالعه و توجه معماران بر روی هویت اسلامی و ایرانی و گرایش به هویت در معماری معاصر زمینه ساز شناخت دقیق تر و صحیح تر از نیاز مردم و جامعه کشورمان خواهد بود.      

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید