بخشی از مقاله

تحليل سلسله مراتب بر هويت معماري مسکوني سنتي و تاثير آن بر معماري مسکوني امروزي(نمونه موردي خانه زينت الملک شيراز)
چکيده :
خانه به زبان کارکردگرايانه و با منطق مالينوسکي، خانه نوعي «نياز زيستي» است که «فرهنگ خانه» براي پاسخگويي به اين نياز شکل گرفته است و در کليت نظام اجتماعي و فرهنگ انساني ادغام و سازگار شده است . هويت ، واژهاي بسيار ساده اما با مفهومي بسيار پيچيده است .بحث درباره هويت در شاخه هاي مختلف علمي مورد توجه قرارگرفته است .اهداف اين مقاله،مفهوم خانه و مسکن و شناسايي مؤلفه هاي هويت سازي در معماري سنتي خانه هاي ايراني وبررسي چگونگي ظهور مؤلفه هاي هويت ساز در عناصر معماري سنتي خانه هاي ايراني و همچنين بررسي تاثير هويت معماري مسکوني سنتي بر هويت معماري مسکوني مدرن . روش تحقيق مقاله مبني بر مطالعات اسنادي براساس مرور و مستندات مربوط به نظريه هاي مرتبط با موضوع خانه و مسکن و هويت آن صورت گرفته است .در جريان يک بررسي کتابخانه اي ،مقالات پژوهشي و کاربردي و بررسي مقاله ها و گزارشات در زمينه خانه و مسکن و هويت سنتي آن همچنين نتايج بررسي موردي و يا گزارشات چاپ شده در مجلات علمي پژوهشي داخلي و خارجي در زمينه تعريفي از خانه ومسکن هويت و هويت سازي در معماري داده شده و سپس نمونه اي از اين خانه هاي سنتي به نام خانه ي زينت الملک شيراز، مورد مطالعه قرار گرفته است و نتيجه ي حاصل از اين بررسي نشان مي دهد که در طراحي خانه هاي سنتي ايران ، معمار آشنايي کامل با مؤلفه ها ي هويت ساز يعني ارزشها ي ملي و ديني و...دارد شيوه هايي را در معماري وارد نموده است و در نهايت به بررسي تاثير هويت معماري سنتي بر معماري امروز پرداخته ايم .

کليد واژه :
تعريف و مفهوم هويت ، خانه،مفهوم سلسله مراتب ،عناصر هويت ساز خانه سنتي،خانه زينت الملک شيراز،تاثير خانه سنتي بر مسکن امروز

١- مقدمه:
سالهاست که سخن از حفظ ، احياء و باز زنده سازي ارزشهاي گذشته است و همه صاحبنظران متفق القولند که حفظ ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي موجب هويت ملي است . .از اين گستره ، معماري که از پر اهميت ترين عناصر ارزشي هر ملت است ، سهم بسزائي دارد و غور در اين معنا در حيطه معماري بعهده معماران اين عصر گذاشته مي شود .
با بررسي و تحليل الگوهاي تاريخ معماري ايران و عناصر اصلي تشکيل دهنده آنها اين نتيجه حاصل مي شود که اين عناصر و الگوها اگر چه هر ميعک مادرري داويرن ه سمرعزيمنيي ن اخزلق تاشرديه اند لکن با حضور ممتد در دوره هاي بعدي ، تکامل و پالايش يافته و داراي هويتي مستقل از زمان شده اند .
مفهوم عامي را از يک الگو و يا يک عنصر در معماري ارائه مي کنند که شأن تجريدي يافته و داراي تصوير ذهني و حامل بار خاطره عاطفي است .
بر اين اساس عنصري هويت بخش در ساختار فرهنگي شمرده شود، چنانچه همگوني فرهنگ و معماري در آثار معماري جهان مشاهده مي شود .اما اينکه در معماري سنتي، چگونه مؤلفه هاي هويتي جامعه سنتي در عناصر معماري آن تجلي يافته است ؛در اين راستا در ابتدا، لزوم يافتن معناي هويت و مؤلفه ها ي آن کاملاً محسوس است .
١- تعاريف خانه از ديدگاه فيلسوفان :
واژه نامه معين :١- اتاق ، بيت ٢- سراي ،دار ٣- جائي که در آن زيست کنند ، منزل ، مأوي .خانه درزبان لاتين از واژه HOME گرفته شده و به معنا ي خانه ، محل سکونت ،خلوت ،پناهندگي و استراحت است ودر اين راستا لوکوربوزيه خانه را چنين تعريف کرده است : خانه پوششي است که در تطابق با برخي شرايط رابطه صحيحي را بين محيط خارج و پديده هاي زيستي انسان بر قرار مي کند .
٢- مفهوم خانه ،
مسکن ، منزل :
در زمينه مفهوم خانه،کوپر مارکوس (١٩٩٥) با بيان تجربه ها و نمونه هاي مختلف به بررسي مفهوم نمادين خانه پرداخته است و بيان مي دارد که گونه اي از ارتباطي نمادين ميان خود و خانه در ذهن بشر وجود دارد( & Marcus ١٩٨٦, Sarkissian).مسکن در لغت فارسي به معني محل سکونت و آرامش است (معين ،١٣٦٢،٤١١٤) . جائي است که در مقابل فضاهاي متنوع و پر سر و صدا قرار دارد ، محلي است که مردم پس از تلاش روزانه دور از هياهوي ناشي از کار و فعاليت براي استراحت و زيست سالم به آنجا پناه مي آورند . معني منزل نيز يعني محل فرود و نزول (معين ،١٣٦٢،٤٣٩٠) . منزل يعني محلي که مردم براي فراغت از کار ، براي خواب ، استراحت و زندگي در کنار خانواده برآن فرود مي آيند .
٣- سلسله مراتب :
از اصول معماري ايران ، وجود نظام ترتيب و توالي در جايگيري فضاها و عملکردها و وقوع فعاليت ها، ديدها و حرکتهاست ، ترتيب و توالي فضاها از اين باور نشئت مي - گيرد که در سير تدريجي فضاها تا رسيدن به فضاي مقصد درک و احساس در يک جريان پيوسته رشد و کمال و آماده سازي براي نيل به شاهد مقصود قرار ميگيرند.
وجود سلسله مراتب در معماري، به نحو بارزي در ارتباط با مفهوم محرميت در فرهنگ ايرانيان ميباشد.
محرميت در اين معماري، فضاهايي با روحيه و کارکردهاي گوناگون ميآفريند و آنها را به بخش هاي عمومي، نيمهعمومي، خصوصي و نيمه خصوصي تقسيم ميکند.
پــس از گذشــتن از سلســله مراتب شهر و رسيدن به خا نه ورود به آن نيز داراي سلسله مراتبي است . در خانه ايراني شــخص پــس از گــذر از در بــه فضاي هشتي ميرسـد کـه نيمـه ع مومي ا ست و ني مه اي ستا، سپس از دالان مـيگـذرد و بـه حياط خانه ميرسد. حيـاط بـه عنــوان يــک فضــاي واســط بــه ف ضاهاي پيرا مون خويش مع ني داده و روابـــط عملکـــردي و مراتب بعدي دسترسي را سامان ميبخشد. ايوان نيمه خصوصـي، نيمه باز و سپس اتاق (خصوصي – بســته) در لايــههــاي بعــدي بدنه حياط قرار ميگيرند. در خانه ايراني نيز شخص گذر از کل به جزء را در ارتباط با فضا و زمان در مـييابـد. در تعريف سلسله مراتب فضا، نور نيز نقش عمده اي دارد. حيـاط کاملاً رو شن و ف ضاي حر کت و فعاليت است . ايوان سايه است و ف ضايي ني مه پو يا و ني مه ايستا ست و براي سکون موقتي به کـار مـيرود و در نهايـت ا تاق که تار يک ا ست و نق طه نهايي مسير حرکت است .
٤- مفهوم هويت :
مفهوم هويت از منظر برخي صاحب نظران نيز قابل توجه خواهد بود .اريکسون ( جامعه شناس )مفهوم هويت را قائل به دو بخش مي داند؛ اول يکي شدن با خود و ديگري مشارکت با ديگران در بعضي از اجزاي ذاتي .احمد اشرف از جمله صاحب نظران اسلامي هويت را به معناي هستي و وجود ميداند، چيزي که وسيله شناسايي فرد باشد، يعني مجموعه ويژگي هاي فردي و خصوصيات رفتاري که از روي آن فرد به عنوان يک گروه اجتماعي شناخته شود و از ديگران متمايز شود .
جامعه شناسان هويت ملي را نوعي احساس خود بودن جمعي دانسته اند ؛يعني با ديگران تفاوت داشتن و در عين پيونديا حتي آميختگي، جدايي و فاصله را نگه داشتن است . .با توجه به ماهيت وحدت بخشي هويت ملي، در ادامه به بررسي مؤلفه هاي مفهوم ساختمان هويت معماري مسکوني سنتي و تاثير آن در جوامع امروزي خواهيم پرداخت .
٥- هويت ملي ايراني- اسلامي و
نمود آن در معماري سنتي:
هويت ايراني اسلامي پيش از مشروطه را مي توان ترکيبي از فرهنگ ايراني و اسلامي دانست .به همين سبب از جمله مولفه هاي هويت ( ملي )ايراني-اسلامي ارز ش ها و هنجارهاي ملي مثل مهمان نوازي و جوانمردي، ميراث فرهنگي مثلهنرهاي سنتي،اسطوره هاي ملي مثل رستم ، نما دها ي ملي مثل پرچم ، ويژگي هاي جغرافيايي مثل اقليم ، بعد ديني و باورهاي مذهبي مثل عقايد، مناسک و آيي نها ي مذهبي خواهد بود ٤. در اين قسمت اين سوال مطرح است که عوامل شکل دهنده هويت چگونه در معماري نمود مي يابند .گاه هنرمند براي هويت بخشيدن به اثر هنري خود، از الگوهاي اصيل گذشته بهره مي برد .با اين گسترش ، مفهوم سبک که در آغاز براي تحليل تاريخ هنر و تعيين هويت اثر هنري به کار گرفته شده بود، نقشي فعال در آفر١ينش اثر هنري بر عهده مي گيرد .
شيوه ديگري که در هويت سازي اثرمعماريکاربرد دارد استفاده از نمادهاست .مردم هر فرهنگي با توجه به گذشته و تاريخ خود، نمادها و سمبل هاي گاه هويت سازي دارند . ٢ که از جمله اين نمادها مي توان به نمادهاي ملي و ديني اشاره کرد.


طبق نظر «دکتر پيرنيا »ويژگي هاي معماري ايراني شامل پنج اصل مردم واري( که شامل توجه به تناسبات و ...است نمودي از عوامل روانشناسانه در معماري است )، پرهيز از بيهودگي، نيارش ، درو نگرايي و خودبسندگي است ،که در همه بناهاي سنتي به نوعي قابل مشاهده است .
نمودهاي هويت در معماري را مي توان به صورت زير مرتبط با ابعاد هويت ملي دانست .تکرار الگوهاي گذشته مي تواند نمودي از بعد ميراث فرهنگي ملي، اسطور ههاي ملي و حتي نمادهاي ملي باشد، استفاده از نمادها را مي توان مرتبط با بعد ارزش هاي ملي، بعد اسطوره ها و نمادها ي ملي و در نهايت بعد ديني و باورها ي مذهبي دانست .

٦- عناصر هويت ساز معماري ايراني در خانه زينت الملک شيراز
خانه قاجاري زينت الملک تنها خانه اي در شيراز است که کل سطحش زيرزمين دارد.
در سال ٥٩ و درهنگام جنگ تحميلي اين خانه براي مدتي جايگاه نگه داري جنگ زده هاي خوزستاني بوده است که در همين مدت بخشي از يکي اتاق ها دچار سوختگي مي شود که اکنون بهسازي شده است .در محله ي قديمي بالا کفت شيراز که امروزه خيابان لطفعلي خان زند از کنار آن مي گذرد و درضلع غربي نارنجستان قوام ، کاخ و بنايي زيبا قرار دارد که متعلق به خاندان قوام المک بوده و به خانه زينت الملک نامور است .اين بناي با شکوه به فاصله ي يک کوچه از نارنجستان قوام قرار گرفته و به وسيله ي يک راه زيرزميني بدان مرتبط بوده است .
درباره معماري اين بنا توضيجاتي ارائه داد: "پس از درب ورودي اين خانه به يک هشتي پا مي گذاريم ؛ هشت ضلعي از ويژگي هاي معماري ايراني است . در سمت چپ اين هشتي درگاه ورودي به حيات خانه قرار دارد. در حيات اين بنا افزون بر ازاره هاي سنگي حجاري شده و مشبک کاري شده ، دو باغچه زيبا روبروي هم و قرينه، که از ويژه گي هاي باغ هاي ايراني است ، يک حوض بزرگ از شش قطعه سنگ يک پارچه و يک حوض کوچک ، بازهم روبروي هم ، تشکيل شده است ."

الف - نماي بيروني :
درکوچه هاي قديمي شيراز
،يکساني نماي خانه ها توجه را بيش از هر چيز به خود جلب مي کند و آ نچه ما را به سوي خود دعوت مي کند؛ همان سر درهاي ورودي است .
از لحاظ بعد ديني اين مسئله ناشي از اعتقاد به محرميت بوده و مانع از اين شده که معمار، روزني براي ارتباط با بيرون ايجاد نمايد .همچنين عدم تزيين نما درجه اهميت به باطن در اسلام را در مقابل توجه به ظاهر آشکار مي سازد و نشان از اين است که در زندگي فرد مسلمان ، تأکيد بيشتر بر ابعاد دروني و معنوي در مقايسه با ابعاد بيروني و مادي است ٣. همچنين مقرنس کاري که در سقف ورودي قرار دارد به بعد ديني و اسطوره اي سلام شاره مي کند.


ب - ورودي خانه :
عقب نشيني ورودي از گذر، از بعد ديني نمايانگر اعتقاد مردم به عدم تجاوز به حقوق ديگران است .قرارگيري دو سکو در طرفين ورودي،از نظر ارزش ها وهنجارهاي ملي نمود ارزش گذاري به برقراري ارتباط با همسايگان و توجه به حقوق شهروندي جهت ايجاد محل هاي استراحت در مسير حرکتي و در نهايت به لحاظ بعد اعتقادي ايجاد فضاي مناسبي براي بدرقه وپيشواز مهمان و تازه واردان مدنظر بوده است .اين سنت از لحاظ مذهب نيز نيکوست .در ورودي، در حقيقت ، کنترل کننده ارتباط داخل و خارج بناست .اين مسئله سبب شده که در طراحي ورودي تمهيداتي انديشيده شود، از جمله مي توان به ايجاد اختلاف سطحي بين آستانه در و سطح گذر اشاره کرد که جهت تمايز بين دو فضا به بهترين شکل و انتقال افراد ازيک فضا به فضاي ديگر با تأني است از اين مسئله در بعد هنجارهاي ملي و بعد ديني (مردم واري )جاي مي گيرد . ٤ نکته جالب توجه در طراحي درهاي خانه ها ي سنتي، مشخص شدن جنسيت مراجع از طريق قرارگيري دو کوبه با صد اهاي متفاوت بم
(مردانه به نام کوبه -کلون سمت چپ ) و زير( زنانه به نام حلقه- کلون سمت راست ) که اين مسئله نشانگر اهميت محرميت از بعد ديني بوده است .
پ - هشتي :
در طراحي اين فضا، به عنوان پيش فضاي ورودي، تمهيداتي انديشيده شده است ، از جمله مي توان به لحاظ بعد ديني( اصل محرميت )با باز شدن در منزل ديد مستقيم به داخل فضاي خصوصي وجود ندارد .اما از نظر بعد ارزش ها و هنجارهاي ملي( مهمان نوازي و احترام به دريافت فرد از محيط )، به وجود سکوهايي اطراف هشتي جهت ايجاد فضايي مناسب براي روشن کردن شمع ، استراحت و انتظار«آيندگان » اشاره کرد ،همچنين اين فضا براي ايجاد آمادگي ذهني آيندگان براي ورود به فضاي اصلي است .درحقيقت ، معمار در اين مرحله با کاستن روشنايي فضا نسبت به گذر و افزايش مرحله به مرحله نور در مسير حرکت به سمت حياط شخص را براي ديدن فضايي جديدکنجکاو کرده و آماده مي نمايد همچنين وجود کاربندي در سقف اين فضا، علاوه براين که شخص مرحله به مرحله با تزيينات منزل آشنا مي شود، ارتفاع محيط را به ارتفاع انساني نزديک مي کند و شخص وارد شونده احساس حقارت نمي کند( مردم واري و بعد ديني )و در همين مرحله فرد فرصتي براي تصميم گيري مي يابد .
ت - دالان ورودي حياط اصلي :
اين خانه از يک حياط اصلي ، حياط اندروني(حياط بزرگ )تشکيل شده است .دالاني که بين هشتي و حياط وجود دارد نيز مانند بخش هاي قبلي داراي عناصر هويت سازي به شرح زير است از بعد ديني دالان ورودي به حياط اندروني، با پيچشي پيش از دالان حياط بيروني طراحي شده است .اين امر ناشي از اعتقاد به محرميت و عدم ديد مستقيم از ورودي به فضاي خصوصي است .
همچنين بر اساس بعد ديني و هنجارهاي ملي(احترام به دريافت فرد از محيط )، معمار براي کاهش طول دالان حياط بيروني( عامل جداکننده دوحياط ) که راهرويي مستقيم و طولاني است - از نظر بصري -در دو محل از آن دو گشودگي ايجاد نموده که سبب ورود نور به راهرو شده و در حقيقت عاملي در کشش شخص بيگانه، به سمت بيروني مي باشد .معمار با هوشمندي شخص را از فضاي نسبتاً تاريک هشتي به سمت حياط بيروني مي برد، سلسله مراتبي در نور پردازي ايجاد مي کند و او را براي ورود به فضاي پرنور حياط آماده مي کند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید