بخشی از مقاله

چکیده

در حال حاضر، در ادبیات رشد اقتصادی، کار آفرینی اهمیت ویژه ای یافته است، به طوری که از آن به عنوان موتور توسعه اقتصادی یاد می شود. هدف پژوهش حاضر ، بررسی اثر فعالیت های کار آفرینی بر شاخص توسعه انسانی برای کشورهای منتخب توسعه یافته می باشد. علاوه بر فعالیت های کارآفرینی، سایر متغیرهای ابزاری نظیر فناوری تعداد کاربران اینترنت، هزینه های آموزشی دولت و هزینه های بهداشتی دولت نیز وارد مدل گردیده است.

برای دستیابی به این هدف ، از شاخص کل فعالیت های کار افرینی برای سنجش شاخص کارافرینی استفاده شده است. بدین منظور ، به دلیل محدودیت اماری، مدل معرفی شده برای 17 کشور منتخب توسعه یافته در بازه زمانی 2005 - 2014 به روش GMM برآورد گردیده است. نتایج بیانگر تاثیر مثبت فعالیت های کارآفرینی بر شاخص توسعه انسانی بوده است. همچنین ضرایب برآوردی برای سایر متغیرها هم معنی دار و منطبق با مبانی نظری بوده است.

مقدمه

افزایش جمعیت در کشورهای در حال رشد، کاهش منابع و امکانات موجود در این کشورها و پیدایش نیازهای اجتماعی و اقتصادی جدید همگی سبب توجه نهادها و مقامات مسئول در این کشورها به این نیازها و چاره اندیشی بنیادین یا مقطعی برای آنها شده است. بنا بر بررسی های به عمل آمده و بر اساس آمارهای موجود، یکی از مهمترین مشکلات فرا روی جوامع در حال توسعه و حتی کشورهای صنعتی مشکل بیکاری است. مجموعه راه حل هایی که برای رفع این مشکل جهانی ارائه شده است،اصطلاحاً " کار آفرینی " خوانده می شود.

در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزی که با تغییرات و تحولات سریع بین المللی همراه شده و فرایند گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی را سبب ساز گریده است، از کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی یاد می شود که می تواند در رشد اقتصادی کشورها، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی نقش مهمی را بر عهده داشته باشد. امروزه دیگر اقتصاد ملی جای خود را به اقتصاد جهانی داده است و در این عرصه کشورهایی موفق خواهند بود که فرصت های شغلی را تنها به چارچوب جغرافیایی خود محدود نسازند، بلکه فضای کاری وسیعی به وسعت جهان در ذهن خود داشته باشند.

تابع تولید یک مفهوم کاملاً فیزیکی است و به طور ساده رابطه بین ستانده و نهاده های تولید را نشان می دهد. درواقع، تابع تولید بیانگر حداکثر محصولی است که از ترکیبات مختلف نهاده های تولید به دست می آید. ماهیت تابع تولید از نظر برنامه ریزی و توسعه اقتصادی، مهم و جزء لاینفک برنامه ریزی اقتصادی است. برآورد تابع تولید این امکان را فراهم می آورد که نقش و اهمیت هریک از نهاده های تولید، به تفکیک مشخص شود. بدین ترتیب هرگونه تصمیم گیری و سیاست گذاری در زمینه میزان به کارگیری نهاده ها، محاسبه بهره وری جزئی و کل نهاده های تولید، قیمت گذاری نهاده ها و به طور کلی برنامه ریزی تولید و تدوین استراتژیهای توسعه امکان پذیر خواهد بود 

یکی از عواملی، که اقتصاددانان بزرگی مانند شومپیتر معتقدند نقش بسیار مهمی در ارتقای کیفیت جریان تولید دارد و در واقع، آن را موتور رشد و توسعه اقتصادی می دانند، کارآفرینی است. کارآفرینی از منابع مهم و پایان ناپذیر همه جوامع بشری است. منبعی است که به توان خلاقیت انسانها برمی گردد. از یکسو ارزان و از سوی دیگر بسیار ارزشمند و پایان ناپذیر است. از جمله اثرات کارآفرینی؛ گسترش جریان تولید ناخالص داخلی است، که مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. بطوریکه، بسیاری از اقتصاددانان و سیاست مداران بر این عقیده اند، که کارآفرینی بر جریان تولید ناخالص داخلی اثر مثبت دارد

کارآفرینی فرایند شناسایی فرصت های اقتصادی، ایجاد کسب و کار جدید، نوآور و رشد یابنده برای بهره برداری از فرصت های شناسایی شده دانسته شده است که در نتیجه آن، کالاها و خدمات جدیدی به جامعه عرضه می شود. کارآفرینی می تواند ویژگی های مثبتی مانند بارور شدن خلاقیت ها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه فناوری، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی را همراه خود داشته باشد - بامول، . - 1990 به عقیده آدرچ وتوریک سه مسیر برای اثرگذاری کارآفرینی بر رشد اقتصادی وجوددارد .

کانال اول:ایجاد سرریز دانش درنظریه های نوین رشد زمانی که اقتصادبه حالت پایداردست یابد رشد درآمد سرانه تنها از طریق رشد دانش میسر خواهد بود و این امر منجر به ظهور تکنولوژی های تولید کاراتر و بهره وری بیشترمی گردد. کانال دوم:افزایش رقابت افزایش تعداد بنگاه ها نه تنها موجب افزایش رقابت دراتخاذ ایده های جدید می شود بلکه رقابت بیشتر بین بنگاه ها سبب تسهیل ورود بنگاه های جدیدی می شود که در زمینه تولید محصول خاص جدیدی تخصص دارند.

کانال سوم:ارائه تنوع ونوآوری براساس دیدگاه دیویدسون - - 2003و تعریف کریزنر از کارآفرینی هر فعالیت اقتصادی جدید در بازار یک نمونه از کارآفرینی است به این ترتیب کارآفرینی نه تنها با ورود به بازار بنگاه های جدید تجلی یافته بلکه توسط ورود نوآورانه و تقلیدی بنگاه ها به بازار نیز بیان شده است از این چشم انداز نوآوری های تکنولوژی یک شکل از کارافرینی است 

مطالعاتی که در زمینه کارافرینی انجام شده نشان می دهد که اثرات کارافرینی بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله نرخ بیکاری منفی است به عبارتی افزایش نرخ کارافرینی نرخ بیماری را کاهش می دهد - صالح قوی دل و همکاران - 2011 و بر سایر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تولید ناخالص داخلی این اثر پیچیده است و برای بررسی این اثر باید تاثیر انواع کارافرینی به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرد.

با همه تفاسیر بالا رشد ، پیشرفت کمی و توسعه ، پیشرفت کیفی کشور است و لازمه ی توسعه ، توسعه انسانی می باشد. اغلب تولید ناخالص داخلی سرانه به عنوان معیاری برای اندازه گیری خوب بودن نقش دولت در اقتصاد مورد توجه بوده است. ناکافی بودن معیار درآمد سرانه و رشد اقتصادی در تعیین رفاه شهروندان موجب شد که برخی اقتصاددانان توجه خود را به شاخص هایی معطوف سازند که علاوه بر متغیرهای اقتصادی، در برگیرنده مطلوبیت اجتماعی و انسانی نیز باشد.

یکی از مهمترین این شاخص ها " شاخص توسعه انسانی - HDI - است - دیویس 1 ، 2009 و فطرس و ترکمنی . - 1391 شاخص توسعه انسانی ، به صورت میانگین ریاضی ساده ی سه شاخص امید به زندگی در بدو تولد ، شاخص تحصیل و شاخص GDP می باشد - ساغر و نجم 2 ، 1988 ، UNDO، - 2008 که شامل تاثیرات متغیر های اجتماعی مثل تاثیرات سلامت ، حقوق سیاسی ، آزادی های مدنی ، سطح تحصیل و ... می باشد. این شاخص ، ضمن این که معیاری برای اندازه گیری رفاه شهروندان به دست می دهد، اثر سیاست های اقتصادی بر کیفیت زندگی شهروندان را اندازه گیری می کند. این شاخص ، کشورها را بر حسب کیفیت زندگی شهروندان و نهصرفاً بر اساس ارقام سنتی درآمد سرانه آن ها رتبه بندی می کند

اگر چه انتظار می رود که کشورهای با درآمد سرانه بالاتر ، از شاخص توسعه انسانی بالاتری برخوردار باشند ولیلزوماً چنین نیست. در واقع مقایسه رتبه شاخص توسعه انسانی و رتبه درآمد سرانه کشورها نشان می دهد که تا چه حد ثروت و درآمد کل کشور، صرف بهبود کیفیت زندگی شهروندان شده است. پایین تر بودن شاخص توسعه انسانی در مقایسه با درامد سرانه کشور نشان می دهد که متغیرهای توسعه انسانی متناسب با رشد و درآمد کشور، توسعه نمی یابند و لذا کیفیت زندگی شهروندان ، متناسب با رشد درآمد سرانه کشور بهبود نمی یابد 

توسعه انسانی ، هدف نهایی توسعه اقتصادی و بهترین وسیله ممکن برای پیشبرد توسعه می باشد. بنابراین، باید در تنظیم سیاست ها، طرح ها و برنامه های توسعه ، انسان در درجه اول اهمیت قرار بگیرد و هدف گذاری در جهت قابلیت های انسان باشد. هرچه هدف های چنین برنامه ها و سیاست هایی روشن تر و تفکیک شده تر باشد ، به نتیجه ی بهتری می توان رسید. سرمایه انسانی ، یکی از ابعاد توسعه کشور است و کیفیت نیروی کار، کیفیت خدمات و عملکرد های اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد.

سرمایه انسانی از راه های گوناگونی به دست می آید : از راه فراگیری در جریان کار ، نظام آموزشی ، برنامه های آموزشی و سواد آموزی. بنابراین نهادی بنام دولت باید نقش رهبری را به عهده گیرد و فرآیند توسعه را هدایت نماید و هر جا که لازم است مداخله نماید تا اطمینان حاصل یابد که نتایج مورد انتظار توسعه انسانی به دست آمده اند. این نقش دولت، به معنی گستردگی تشکیلات دولتی نیست و از طرف دیگر نباید چنین استنباط شود که دولت بایدنسبتاً کوچک باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید