بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله ما به بررسی مفاهیم و تعاریف کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی می پردازیم . همچنین به بررسی عوامل موثر بر کارفرینی فردی و عامل مهم کارآفرینی سازمانی اشاره خواهیم کرد. و خصوصیات و ویژگی های شخصیتی کارآفرین را مشخص می نماییم و به مقایسه بین کارآفرینی مستقل و کارآفرینی سازمانی تفاوت ها و شباهت های آنها در ساختار مدیریت نوین و مدیریت سنتی می پردازیم و با کمک گرفتن از مدل های مختلف کارآفرینی نظیر (مدل OSIM، مدل استراتژیکی کارآفرینی سازمانی، مدل تعاملی کارآفرینی سازمانی، مدل اقتضایی کارآفرینی سازمانی دیورینگ، مدل الزامات ارتباطی، مدل سه بعدی بسترهای کارآفرینی) به تشریح عوامل و شرایط و متغیر های موثر بر کارآفرینی سازمانی و فردی می پردازیم.
کلید واژه- کارآفرینی فردی، کارآفرینی سازمانی، فاکتور های شخصیتی کارآفرین، عوامل موثر کارآفرینی .
-1مقدمه
واژه کارآفرینی در اصل از زبان فرانسه "اینترپرینیورشیپ" گرفته شده و به سایر زبان ها راه یافته است. انگلیسی ها سه اصطلاح متفاوت را در خصوص کارآفرینی بکار گرفته اند: ماجراجو، متعهد و کارفرما. تعاریف دیگری نیز ارائه شده که برخی از آنها عبارتند از :
کارآفرینی فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی یا تقاضای تازه می شود.
کارآفرینی عبارتست از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه های منحصر به فرد از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها است.
کارآفرینی فرایندی از ارائه اندیشه های تازه و نو، بهره گیری از امکانات و فرصت های موجود با تکیه بر دانش، پیشه و کار مربوط به آن و پذیرش خطر است.
کارآفرینی فرآیندی است که فرد کارآفرین به ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصت های تازه و با بسیج منابع، مبادرت به
ایجاد پیشه و کار و شرکت های نو، سازمان های جدید و نوآور و رشد یابنده می کند. این فرآیند که مستلزم پذیرش خطر و ریسک است، منجر به عرضه محصول یا خدمت تازه به جامعه می شود.
کارآفرین کسی است که گذشته از اشتغالزایی، بهره وری را توسعه می دهد.
هربرت و لینک دوازده ویژگی را برای کارآفرینی بر شمرده اند که عبارتند از: مخاطره را با عدم قطعیت ارتباط میدهد، عرضه کننده سرمایه مالی است، مبتکر است، تصمیم گیرنده است، رهبر صنعتی است، مدیر یا رئیس است، پیمانکار است، سازمان دهنده یا هماهنگ کننده منابع اقتصادی است، مالک شرکت تجاری است، بکار گیرنده عوامل تولیدی است، حاکم و کارفرما است و فردی است که منابع را جهت مقاصد مختلف بکار می گیرد.
چنانچه شومپیتر معتقد است کارآفرین کسی است که نوآوری خاصی داشته باشد. در نتیجه مدیران با تکیه بر نظرات نو و خلاق کارآفرینان، میتوانند در شخصیت و ماهیت سازمان تغییراتی به وجود آورند که عملکرد سازمان را متحول کرده و موجب بهسازی ونوسازی سازمان شود.
1
کنفرانس ملی حسابداری و مدیریت
14 شهریور ماه 1392، شیراز- ایران
بنابراین ایجاد ساختار سازمانی مدرن و نوین که در آن بستری برای رشد و پرورش کارآفرینی فراهم آید، عاملی در جهت توسعه خواهد بود به طوری که به قول هنری فایول کارآفرینان به عنوان پل ارتباطی موجبات دسترسی سریع سازمان به توسعه پایدار را فراهم خواهند کرد. امروزه تأثیرات مثبت کارآفرینی بر روند رشد و توسعه کشورها بر کسی پوشیده نیست. کسب و کارهای کوچک و متوسط((SME، بیش از نیمی از GDP، اشتغالزایی، مشاغل جدید و نوآوری های مهم را در بسیاری از کشورها به خود اختصاص داده اند.
بنابراین اگر قرار است اقتصادی موفق داشته باشیم نیاز به شرکتهای موفق در محیطهای رقابتی داریم و این امر مستلزم داشتن نیروی انسانی پرتوان و خود اتکا است. پرسنلی که دارای روحیه خلاق و کارآفرین باشد. چرا که آنها دارای ایده و فکر جدیدی هستند و همیشه در حال خلق روشهای نوین کار میباشند. در نیتجه کارآفرینی، خلاقیت، نوآوری و کسبوکارهای مخاطرهآمیز، سوخت موتور اقتصاد و مدرن را فراهم میکنند. یعنی در هر سازمان اگر بستر کارآفرینی فراهم آید، اشتغالزایی ایجاد میشود و عامل انتقال فناوری خواهد شد. کارآفرینان عامل شناخت و ایجاد و گسترش بازارهای جدید هستند. آنها توان دیدن خلاء بازارها را دارند و فرصتها را خوب شناسایی می کنند. به عبارتی کارآفرینی چیزی جز شناخت فرصت و استفاده بهینه از آن نیست.
-2 پیشینه تحقیق
مطالعاتی که در رابطه با موضوع مورد تحقیق انجام شد، بیانگر آن میباشد که در میان طرحهای پژوهشی انجام شده تا به امروز، طرحهای اندکی در این زمینه انجام شده است . این مطلب خود نشان دهنده و مؤید تازه و بدیع بودن پژوهش حاضر می-باشد. در عین حال، پژوهشهای دیگری وجود دارند که به نحوی به یکی از جنبههای موضوع مورد تحقیق و آن هم بطور غیرمستقیم پرداختهاند. تعدادی از این تحقیقات بدین شرح آمده است:
مطالعهای با عنوان »کارآفرینی در بخش دولتی« توسط زربیناتی و سوتاریس در سال 2004 انجام شد. هدف این تحقیق، توسعه نقش بالقوه کارآفرینی در سازمانهای دولتی بود که نشان میداد که چگونه چارچوب استیونسون درباره فرایند کارآفرینی
2
میتواند در یک سازمان دولتی اروپایی بکار رفته و ابتکاراتی را برای بهرهگیری از سرمایههای ساختاری اتحادیه اروپا، ارائه دهد. مبنای پژوهش شامل ده مطالعه موردی از سازمانهای دولتی بود که پنج تا در انگلستان و پنج تای دیگر در ایتالیا مستقر بودند. در نهایت نتایج بدست آمده، حاکی از مناسب بودن مدل استیونسون در سنجش فرایند کارآفرینی در بخش دولتی بود.
در تحقیقی دیگر که توسط گورول و آستان (2006) با هدف گسترش مقوله کارآفرینی دانشجویان ترکیه انجام شد، شش
متغیر با عناوین نیاز به پیشرفت، کانون کنترل، ریسکپذیری، تحمل ابهام، نوآوری و اطمینان به خود برای تعریف کارآفرینی دانشجویان استفاده شد. به همین منظور پرسشنامه 40 گویهای با سؤالاتی در رابطه با متغیرهای جمعیتشناختی، تمایل به کارآفرینی و شش متغیر نامبرده استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که به جز تحمل ابهام و اطمینان به خود، تمام متغیرهای در دانشجویان متمایل به کارآفرینی، بالاست. این امر نشان میدهد که این دانشجویان از ریسکپذیری بالا، کانون کنترل درونی، نیاز به موفقیت زیاد و نوآوری بالایی برخوردارند. بنابراین تحقیق نشان داد که کارآفرینان، ویژگیها، نگرشها و ارزشهای منحصربفردی دارند که محرکی برای آنان بوده و آنها را از دیگران مجزا میکند.
آقای اسمیت و همکاران در سال 2006 تحقیقی دیگر را با هدف درک چالشها و چگونگی برنامههای آموزش کارآفرینی در مؤسسات آموزش عالی انجام دادند. پژوهش، رویکردی عملی نسبت به ارائه دیدگاههایی در آموزش کارآفرینی و ارزیابی موفقیت چنین برنامههایی و همچنین بحث در مورد نقاط ضعف و چالشهای موجود فراروی اجرای چنین برنامههایی در دانشگاه داشت. نتایج مطالعه، حاکی از اثربخش بودن برنامههای کارآفرینانه دارد. اما مبین این واقعیت بود که اجرای چنین برنامههایی در دانشگاه به دلیل محدودیت منابع، فقدان آموزش و یافتن کارآفرینان شایسته، کاری مشکل است.
در تحقیق دیگری که در سال 2012 توسط زو هونگ و همکارانش انجام شد، عوامل تأثیرگذار در ایجاد یک فرد کارآفرین بررسی شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ویژگی های کارآفرینی در افراد در انگیزه و تصمیمگیری های آنها تأثیر به سزایی دارد. همچنین ذکر کرده، کارآفرینی قابل آموزش به افراد
کنفرانس ملی حسابداری و مدیریت
14 شهریور ماه 1392، شیراز- ایران
است و با این روش میتوان به افزایش بهره مندی کمک بسیاری کرد.
از نظر موریس و جونز ( (1999، نقش کارآفرینی در سازمان-های دولتی هنوز دوره طفولیت خود را میگذراند. مفهوم »کارآفرینی دولتی«تنها اخیراً در ادبیات کارآفرینی ظاهر شده و به عنوان »فرایند خلقکننده ارزش« برای شهروندان از طریق ترکیب منابع دولتی و خصوصی به منظور بهرهبرداری از فرصت-های اجتماعی است.
از دیدگاه مون، محققان به مدلهای کارآفرینی به عنوان ابزاری برای دستیابی به کارایی در سازمانهای غیرانتفاعی و دولتی توجه میکنند.
بویت، اولین نویسندهای بود که تلاش کرد فرایند کارآفرینی را در بخش دولتی توسعه داده و مفهوم کارآفرینی دولتی را در ادبیات بازرگانی معرفی کند. از نظر او محیط نامعین، تحول قدرت و تخصیص دوباره منابع به سطوح مدیریت، زمینههای موفقیت کارآفرین دولتی است.
-3 مفاهیم کارآفرینی
در مورد تعریف کارآفرینی دیدگاه های مختلفی وجود دارد و درک کامل مفهوم و موضوع " کارآفرینی" نیازمند اطلاع از دیدگاه های بین رشته ای می باشد . کارآفرینی برحسب ماهیت خود و توجه محققان رشته های مختلف از نظر روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، صنعت و حتی تاریخی تعریف شده است. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی "Entrepreneurs" به معنای "متعهد شدن" نشأت گرفته است.
کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن 16 میلادی تا کنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خویش تشریح نموده اند. کارآفرینی یکی از مفاهیم مطرح در حوزه علوم انسانی است و از آنجا که مفاهیم علوم انسانی همانند مفاهیم علوم تجربی قطعی و واحد نیست، ارائه یک تعریف مشخص برای واژه های آن که مورد تأئید همگان باشد، کاری بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است. اغراق نیست اگر بگوییم که به تعداد صاحبنظران این حوزه، برای کارآفرینی تعریف وجود دارد (احمدپور، .(1378 مفهوم و واقعیت اصلی کارآفرینی هنوز شناخته شده نیست و نمیتوان تعریف جامع و مانعی از آن ارائه کرد. مفهوم کارآفرینی از مکاتب
3
اقتصادی شروع شده و به مکاتب رواشناسی، جامعهشناسی و مدیریت راه یافته است. برای مثال، کانتیلون 1725) )، جین باتیست سی – (1803) اقتصاددان مشهور فرانسوی- و ژوزف شومپیتر -(1934) اقتصاددان نابغه قرن بیستم- همه درباره کارآفرینی و اثر آن بر توسعه اقتصادی مطالبی نوشتهاند. در حقیقت از دهه 1950 ، اکثر تعاریف و منابع کارآفرینی از اقتصاددانان بوده است. به طور کلی، فرض اصلی در برخورد اقتصادی با کارآفرینی، رفتار عقلایی انسان با منابع کمیاب است. کارآفرینی در این باره سازوکاری به شمار میرود که تخصیص بهینه منابع را با استفاده از فرصتهای آتی همراه با مخاطره میسر میسازد. در این نگرش اقتصادی، دو محدودیت بارز به چشم میخورند که عبارت از محدودیتهای شناختی- ادراکی انسان و تأثیر قوی عوامل اجتماعی بر ادراک وی و پردازش اطلاعات هستند. این دو محدودیت مهم صاحبنظران را برآن داشتند که برای تحلیل کارآفرینی پا را از حیطه علم اقتصاد فراتر نهند و ناشناختههای خود در این زمینه را در مقولههایی دیگر، جستجو نمایند.
در تعریف کلی، کارآفرینی به مثابه تأسیس یک شرکت یا کسب و کار جدید تلقی شده است. اما به طور خاص، کارآفرینی فرآیند کسب سود از طریق ترکیب ارزشمند، جدید و منحصر به فرد منابع در یک محیط مبهم توأم با عدم قطعیت یا راهاندازی و رشد کسب و کار سرمایه گذاری از طریق استفاده از نوآوری و تقبل ریسک و یا فرآیند ریسکپذیری، نوآوری و پیشدستی در ایجاد یا کنترل وقایع تعریف شده است.
واژه کارآفرین از سه جزء تشکیل شده است (فرهنگی، صفرزاده، 1386، ص:(17
=Enter وارد شدن:Entre =Before پیش، قبل:Pre
=Nerve Center هسته و کانون جسارت:Neur محققان تصدیق میکنند که کارآفرینی از منطق و روش خاص خودش استفاده میکند.و هیچ چارچوب نظری مشترکی برای ترکیب دیدگاههای مختلف وجود ندارد. به کارآفرینی میتوان به عنوان اقدامی پویا توجه کرد نه یک حادثه ایستا. به عبارت دیگر، کارآفرینی در برگیرنده اقدامات ضروری برای تجزیه و تحلیل فرصتها، راهاندازی یا گسترش کسب و کار، تأمین مالی و بهره-
کنفرانس ملی حسابداری و مدیریت
14 شهریور ماه 1392، شیراز- ایران
برداری از آن است. کارآفرینی پدیدهای راهبردی، موقتی و منطقهای است که مطابق با محیط فعالیتش ظاهر میشود کارآفرینی محصول محیط خود است و مشخصات زمانی و مکانی را که کارآفرینان در آن زندگی میکنند، منعکس میسازد. کارآفرینی ممکن است یک یا چند مورد از عوامل (عناصر) زیر را شامل شود:
راه اندازی کسب و کار:
داشتن خلاقیت و نوآوری در توسعه محصولات یا خدمات جدید. اداره کسب و کار موجود به طریقی که رشد سریع و پیوسته داشته باشد.
جستجوی منابع مالی و دیگر منابع برای دستیابی به توان زیاد به منظور رشد در کسب و کار و پذیرش خطر (ریسک) در توسعه یا
رشد کسب و کار:
این عوامل، جنبههای مهم فرایند کارآفرینانه است، هر چند که وجود تمام عوامل ارائه شده در هر موقعیت کارآفرینانه ضروری نیست.
جدول شماره :(1) دیدگاه های صاحبنظران در مورد کارآفرینی و فرد کارآفرین
نام صاحب دیدگاهها
نظر
دیوید مک کارآفرین فردی است فعال که
کله ریسکهای معمول را میپذیرد.
لند((1961
برنارد دو خریداری نیروی کار و مواد اولیه به
بلیدور بهایی نامعین و به فروش رساندن
(اقتصاددان محصولات به بهایی طبق قرارداد .
فرانسوی)
جان تامپسون فرایندی که در آن بتوان با استفاده از
(2000) خلاقیت، عنصر جدیدی را همراه با
ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع،
ریسک و به کارگیری دیگر عوامل، به
وجود آورد، را کارآفرینی گویند.
کارآفرینی فقط فردی نیست، سازمانی
هم میتواند باشد.
آرتورکول فعالیتی هدفمند که شامل یک سری
تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از
افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد
اقتصادی است.
روبرت نشتات قبول مخاطره، تعقیب فرصتها،
ارضای نیازها از طریق نوآوری و
تأسیس یک کسب و کار
جان باپتیست کارآفرین فردی است که مسئولیت
سی تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را
(1803) بر عهده می گیرد و کارآفرینی یعنی
ارتقاء بازده منابع از سطحی به
سطحی بالاتر.
شومپیتر کارآفرین نیروی محرکه اصلی در
(1934) توسعه اقتصادی است و نقش وی
عبارت است از نو آوری یا ایجاد
ترکیب های تازه مواد.
ریچارد کارآفرین فردی است که ابزار تولید را
کانتیلون به منظور ادغام آنها برای تولید
(1725) محصولاتی قابل عرضه به بازار ارائه
میکند.
استیونسون و فرایندی که فرصت ها بوسیله افراد (یا
همکارانش برای خودشان یا برای سازمانی که در
آن کار می کنند)، بدون توجه به
منابعی که در اختیار دارند تعقیب می
شوند.
تیمونز توانایی خلق و ساخت چیزی ارزشمند
(1999) از هیچ چیز می داند. این مفهوم یعنی
شروع انجام دستیابی و ایجاد یک
شرکت یا سازمان ( مقیمی، .(1383
-4 تعریف کارآفرین
ریچارد کانتیلون((1730 اولین کسی بود که این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و آن را اینچنین تعریف نمود : کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت
4
کنفرانس ملی حسابداری و مدیریت
14 شهریور ماه 1392، شیراز- ایران
محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری میکند. کارآفرین در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد.
کارآفرین کسی است که موسسه اقتصادی، خصوصاً کسب و کاری را که معمولاً مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره میکند.
طبق نظر کاسون (1982) کارآفرین فردی است که تخصص وی " تصمیم گیری عقلایی و منطقی در مورد ایجاد هماهنگی در منابع کمیاب" میباشد. وی "داشتن توان داوری و قضاوت" را عنصری مشترک در تمامی کار آفرینان تشخیص داده است. از دیدگاه کارلند (1984) کارآفرین فردی است که شرکتی را به منظور سود و رشد تأسیس مینماید و آنرا مدیریت کرده و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده میکند.