بخشی از مقاله
چکیده
امروزه با صنعتی شدن جوامع، شهرها نیز به کلان شهرها تبدیل شده و مسائل و مشکلات گوناگون و پیچیده اي را ایجاد کر ده اند . افزایش جمعیت شهرها، خواسته ها و نیازهاي فزاینده شهرنشینان، لزوم بازنگري و در صورت امکان تغییر وتحول در شیوه متداول مدیریت و اداره امورشهري را امري اجتناب ناپذیر ساخته است .ادامه روندکنونی در صورتی که مشکلات شهري به شیوة مناسبی مورد توجه قرار نگرفته و خواسته ها برآورده نشوند، موجبات افزایش نارضایتی مردم را فراهم کرده و بحران هایی را ایجاد خواهند کرد.
مدیریت شهري یک فرایند است که در مجموع به یک نظام تصمیم گیري منجر خواهد شد ,میزان موفقیت و یا عدم موفقیت مدیریت شهري بستگی به قدرت و مشروعیت و ساختار حقوقی و اجتماعی و اقتصادي جامعه مورد نظر است. از نگاهی, این نوع مدیریت را می توان نوعی حکومت محلی و خودگردان براي جلب مشارکت پذیري مردم دانست که باعث سبک شدن بار دولت ها خواهد شد. این پژوهش به شیوه ي توصیفی و تحلیلی ،الگوي نظام حقوقی برنامه ریزي و مدیریتی شهري در کشورهاي توسعه یافته را بعنوان مدل و الگویی جهت پیشرفت و توسعه نظام برنامه ریزي و مدیریتی شهري در ایران بررسی می کند.
-1 مقدمه
شهر به عنوان یک منبع توسعه مطرح است و جایگاه مدیریت شهري در روند توسعه شهر و بهبود سکونتگاه هاي شهري نقش بسیار مهم و تعیین کننده دارد. از دیدگاه دیگر می توان مدیریت شهري را در مسیر یک توسعه ي قانونمند و پایدار مورد توجه قرار داد. این مورد بیشتر از این جهت اهمیت دارد که نحوه ي مدیریت و جریان مطلوب زندگی شهري ، می تواند در بهبود سکونتگاه هاي انسانی و پایداري توسعه شهري ، مهمترین نقش را ایفا کند . زیرا عامل اجازه دهنده و تنظیم کننده ي برنامه هاي شهري از کارایی مدیریت شهري نشات می گیرد
از این رو شهر به مثابه بخشی از سلسله مراتب سیستم قضایی و تقسیمات سیاسی - جغرافیایی هر کشور براساس شاخصههاي مختلفی مانند نوع حکومت، مدیریت، سطح آگاهی، علاقهمندي اجتماعی و مشارکت مردم در نظام تصمیمگیري و... شکل میگیرد. نظام مدیریت شهري باهدف اداره مطلوب امور شهر، سعی دارد
روابط میان عناصر شهري را هماهنگ سازد. بهدلیل گستردگی و میان رشتهاي بودن سیستم مدیریت شهري بهمثابه یک سیستم باز، عوامل مختلفی در آن دخالت دارد و بدون شناخت این سیستم نمیتوان عناصر و روابط را در جهت اهداف آن تغییر شکل داد، زیرا هنر برنامهریزي، شناخت عناصر سیستم و ایجاد روابط بین آن عناصر است، بهنحوي که این مجموعه عناصر در جهت هدف سیستم عمل کنند. بیتوجهی به اجزاء همچنین عدم کشف روابط و میزان تاثیر هریک از عناصر در نظام تصمیمگیري هرگز به یک نظام تصمیمگیري منسجم، موثر و معطوف به اهداف مطلوب منجر نخواهد شد.
به همین دلیل شهر مرکز فرصت و محیطی براي ارائه توانائیهاي بالقوه انسانی است. تمرکز روزافزون افراد در نواحی شهري و رشد سریع شهرنشینی ناشی از مهاجرت و همچنین افزایش طبیعی جمعیت شهر، مشکلاتی را در ارائه خدمات متناسب با میزان افزایش جمعیت شهري بهوجود میآورد که خود بهعنوان یکی از موانع اصلی اجراي وظایف و ارائه خدمات شهري کافی به شهروندان میگردد. این امر توام با عدم رغبت مردم براي مشارکت در فعالیتهاي عمران شهري، که تا حد زیادي ریشه در شیوه نظام اداري متمرکز دارد، از عواملی هستند که توانایی مسئولان را در تامین نیازهاي ساکنان شهري با مشکل مواجه میسازد.
بنابراین، کارکرد مدیریت شهري کارآمد بهعنوان یک نهاد مدیریتی فراگیر و درگیر با موضوعها و پدیدههاي بسیار گسترده و متنوع شهر و شهرنشینی ضروري است تا نهایتاً دستیابی به توسعه انسانی پایدار در شهر میسر گردد.
در این تحقیق سعد شده است تا با آشنایی و بررسی انواع مدل هاي مدیریت شهري در نظام هاي مختلف کشورهاي اروپایی و آمریکا ، مدل مدیریت شهري ، شهرهاي ایران را توسعه یافته تر ساخت.