بخشی از مقاله

چکیده

یکی از اصطلاحات رایج در حقوق جزای اسلام، اصطلاح حالت "ضرورت" می باشد. حالت ضرورت بعنوان یک عامل توجیه کننده جرم وضعیت فردی است که با یک عمل مجرمانه و برای حفظ منفعت و مصلحتی مهم تر، به ناچار مصلحت و منفعت کم اهمیت تر را فدا می کند. در مقررات حقوقی دو حوزه کاربرد برای این اصطلاح می توان ترسیم نمود. حوزه اول آن دربردارنده بخشی از مقررات داخلی و بعنوان یک عامل توجیه کننده جرم و حوزه دیگر آن با مقررات بین المللی و به طور خاص حقوق جنگ و در زمان نبرد با کفار در مقام توجیه بخشی از اقدامات ممنوع گره خواهد خورد.در مقررات داخلی نیز موضوع حالت ضرورت را می توان در دو سطح بررسی نمود که سطح اول آن اقدام به عمل مجرمانه برای حفظ منافع و مصالح فردی می باشد و سطح دوم عبارت است از ارتکاب عملی ممنوع و مجرمانه برای صیانت از منافع جمعی و مصالح عمومی.

واژگان کلیدی: ضرورت، جرم، عوامل موجهه جرم، مضطر، مصلحت

مقدمه:

در حقوق جزا و طبق یک تقسیم بندی سنتی، عواملی که مانع از شکل گیری مسئولیت کیفری می شوند در دو دسته قابل تقسیم می باشند. دسته اول این عوامل معروف به عوامل رافع مسئولیت کیفری بوده که در این دسته عواملی چون کودکی و جنون قابل ذکر می باشد. در یک بیان ساده عوامل رافع مسئولیت کیفری عبارتند از شرایط و اوصافی در فاعل رفتار مجرمانه که مانع از قابلیت إنتساب رفتار جرم به وی شده و به عدم مسئولیت و مجازات او منجر میشود. به بیان دیگر، عوامل رافع مسئولیت کیفری، مشتمل بر آن دسته از عواملی است که مربوط به شرایط ذهنی مرتکب رفتار خلاف قانون است بنحوی که با در نظر گرفتن آن شرایط خاص، فرد را نمیتوان مسئول شناخت.درکنار عوامل رافع مسؤولیت کیفری، عوامل موجههی جرم بعنوان قسم دیگر از عوامل مانع مسئولیت کیفری، عبارت از شرایط و اوضاع و احوالی عینی است که وصف مجرمانه را از رفتاری که در شرایط عادی جرم است، برداشته، صورتی غیرقابل سرزنش به آن میدهد.

به تعبیر دیگر، همان فعلی که در شرایط متعارف، جرم است و طبق قانون قابل مجازات محسوب میشود با پیش آمدن اوضاع و احوال خاص و استثنایی که اختصاص به فاعل جرم ندارند، ممنوعیت خود را از دست می دهد، بهطوری که انجام آن برای قانونگذار مطلوب است یا حداقل از نظر او مباح و جایز محسوب می گردد. از جمله چنین عواملی می توان به حالت ضرورت و دفاع مشروع اشاره کرد.با پذیرش حالت ضرورت بعنوان یک عامل توجیه کننده رفتار مجرمانه در شرایط دشوار و در پیش گرفتن رویکردی عقلانی و منطقی، از افراد انتظار می رود که به هنگام ناچاری و به خطر افتادن یکی از منافع و مصالح مهم فردی و یا اجتماعی، طبق طبیعت خود رفتار نموده و از خود رفع خطر نمایند.

بر همین اساس تشریع حالت ضرورت مبتنی بر این واقعیت می باشد که عموم افراد در شرایط سخت کدام مسیر را انتخاب می نمایند، اتخاذ اقدامات قهرمان گونه و پذیرش خطر و یا دفع خطر با ارتکاب عمل ممنوع. بدون تردید و در غیر از مواردی که بحث ایثار مطرح می شود، بطور غالب افراد مسیر دوم را انتخاب خواهند نمود و دفع خطر را در اولویت قرار خواهند داد.علی رغم اتفاق نظر بر پذیرش مشروعیت اقدام در حالت ضرورت، تشخیص مفهوم و به تبع آن موضوع حالت ضرورت همواره محل چالش بوده است. در این نوشتار تلاش بر این است که با واکاوی نظرات فقها و اندیشمندان اسلامی مفهوم و موضوع حالت ضرورت تبیین شود.

 مبحث اول: شناخت حالت ضرورت

مبحث پیش رو به شناخت حالت ضرورت اختصاص خواهد داشت که ضمن بررسی معنای لغوی، معنای اصطلاحی ضرورت نیز مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

گفتار اول: معنای لغوی

ضرورت از واژه ضرر مشتق شده است و اسم مصدر برای اضطرار می باشد بدین معنا که آنچه موجب اضطرار میشود ضرورت نام دارد - 3 محمد بن مکرم - ابن منظور - ، 1119، ج4، ص . - 2573 اضطرار نیز در لغت مصدر باب افتعال - مطاوعه - از ریشه ضرّ«» به فتح یضمّا اول است. ضرّ«» با فتح اول به معنی زیان دیدگیو، با ضمّ اول به معنی فقر، تنگدستی، سختی و سوء حال است اعم از اینکه باطنی و معنوی باشد و یا ظاهری. در کتابهای لغت و در ارتباط با مفهوم اضطرار آمده است: » اضطرار یعنی، احتیاج پیدا کردن به چیزی و ناچار شدن به آن است«4 - محمد بن مکرم، 1119، ج4، ص - 2573 واضطرّه إلی کذا، یعنی او را به آن چیز ناچار کرد و برای او گریزی از آن نیست5 - محمد بن مکرم، 1119، ج4، ص . - 2574بر این اساس، ضرورت اسم مصدر برای اضطرار و به عامل ایجاد - یعنی آنچه که انسان را مضطر می کند - و اضطرار نیز به جنبه قابلی و پذیرنده حالت ضرورت - فرد مضطر - نظر دارد، به تعبیر دیگر، ضروری وصف فعل و اضطرار وصف فاعل و بیانگر حالت درونی او است. بنابراین اضطرار و ضرورت هر دو از یک ریشه مصدری نشأت می-گیرند که هر یک در باب خاصی معنایی متفاوت از دیگری میدهد در حالیکه از حیث ماهوی و مبنایی تفاوتی میان آنها نیست.

گفتار دوم: معنای اصطلاحی

معنای اصطلاحی ضرورت نیز از معنای لغوی آن جدا نمی باشد. در نوشتار فقها برای یافتن معنای آن باید به لغت اضطرار مراجعه کرد چرا که در لسان فقهی و منابع اسلامی، بیشتر سخن از وصف »اضطرار« و ناچاری به ارتکاب حرام و یا »مضطر« یعنی فردی که دچار محظور شده است به میان می آید. از حیث جایگاه و کاربرد نیز، بر خلاف گستردگی این قاعده، فقها اضطرار را در همه موارد تشریح نکرده و عمده بحث آنان در این خصوص در کتاب اطعمه و اشربه آمده است.در ارتباط با تعریف ضرورت و اضطرار، فقها و دیگر دانشمندان اسلامی تعریفهای متعددی از »اضطرار« و »مضطر« ارائه نموده اند که بسیاری از این تعریف ها نزدیک به هم میباشد و تفاوت چندانی با هم ندارد. برخی در

3  - الضروره اسم لمصدر الاضطرار«
4  - الاضطرار؛ الاحتیاج الی الشیء.
5  - ألجأه إلیه.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید