بخشی از مقاله
چکیده
فعالیتهای تربیتی از جمله فعالیتهای اساسی است که در حیات فردی و جمعی انسان، تاثیری انکارناپذیر دارد تربیت در اسلام دارای راه وسم منسجم و کاملی است. به همین منظور در قرآن و سنت برای انسان یک برنامه زندگی کاملاً منسجم و نظامدار طراحی شده است . انسان برای بهره بردن از آن برنامه کامل، سالم و همه جانبه باید تحت یک تربیت صحیح و البته فراگیر قرار گیرد به نحوی که در بر گیرنده تمام طول عمر و همه جوانب و ابعاد باشد.
هر برنامه ای برای تحقق اهداف مورد نظر تابع اصل یا اصولی است. مشخصکردن اصول تربیت از جمله اقدامات اساسی است که باید قبل از هر کاری انجام پذیرد.در این پژوهش تعاریفی از تعلیم و تربیت، جایگاه، ویژگیها و روش های تربیت اسلامی ارائه شده است سپس به بررسی اصول تربیتی پرداخته شده است و در ادامه عناصر تربیتی اسلام و ضرورت تبین ماهیت تعلیم و تربیت اسلامی تبیین گردیده است.
-1مقدمه
امر تربیت یکی از زمینههای مهم در مناسبات انسانی است که نیازمند اصول و قواعد کلی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده می باشد بدیهی است که هیچ کنش و واکنش انسانی نمیتواند در خلأ و بدون ضابطهای مشخص آغاز، و بیهدف پایان پذیرد، در اسلام به این موضوع مهم توجه بسیار شده و قواعد مناسبی برای رشد انسان تعیین گردیده است. بدیهی است یک مکتب که دارای هدفهای مشخص است و مقررات همه جانبهای دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی و سیستم اقتصادی و سیستم سیاسیدارد، نمیتواند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد.
هدف غایی تربیت اسلامی، پرورش انسان مقرب الهی است که شاکله دینی در وجود او به طور کامل شکل بگیرد و رفتارهای دینی ریشهدار از او سربزند. فلسفه خلقت بشر را نیز در همین نکته میتوان یافت که خداوند انسان را برای این آفرید که او به وسیله تربیت صحیح، کمال یابد و به سر منزل مقصود برسد. با علم به این هدف غایی، تربیت اسلامی اهمیت و جایگاه خاصی پیدا میکند. تربیت اسلامی به ایجاد وضعیت مناسبی اطلاق میشود که زمینه را برای بروز و ظهور استعدادهای فطری آدمی فراهم میکند و او را بالندهتر و کمالیافتهتر میسازد.
حداقل مفاهیمی که در دستور کار هر مکتب تربیتی قرار میگیرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوه ارتباط آنها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینهی تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تربیتیِ مشخص رهنمون میسازد؛ چارچوبی که فرایند تربیت در آن آغاز، و به سرانجامی متناسب با شاخصهای آن، نایل میشود .
-2تعریف تعلیم و تربیت
تعریف علم تعلیم و تربیت 1همانند خود تربیت2 بسیار مشکل و دشوار است. زیرا هنوز درباره محتوا و روش آن اتفاق نظر مشخصی وجود ندارد و علم بودن آن مورد تردید میباشد. در دائره المعارف فلسفی لالند3 آمده است : پداگوژی - تعلیم و تربیت - از ریشه یونانی است و آن وظیفه بردهای بوده است که اداره و هدایت اطفال را به عهده داشته است. بنابراین معنا ازتربیت، اهلیّت این فرد به اصطلاح مربی را هم میتوان تکنیک دانست، هم کاری هنری، و هم ناشی شده شده از فلسفه و نیز علم. بعضی از فلاسفه تعلیم و تربیت چون »امانوئل کانت«4 مشکل تعریف و تربیت را به مشکل بودن ماهیت تربیت ربط میدهند و معتقدند: برخلاف آنچه مردم تصور میکنند تعلیم و تربیت بزرگترین و دشوارترین مسائل مبتلا به انسان است.
او در بین ابداعات بشر دو مورد را از بقیه مشکلتر میداند، هنر مملکتداری یعنی حکومت، و هنر تعلیم و تربیت .وی معتقد است، مردم هنوز درباره معنای واقعی این دو اختلاف نظر دارند
امیل دور کیم5 ،جامعه شناس معروف، تعلیم و تربیت را یک نظریه علمی میداند. که با استفاده از دادههای علوم دیگر نظیر روان شناسی و جامعه شناسی به ارزیابی نظامها و روشهای تربیتی میپردازد و به این طریق عمل مربیان را توضیح داده و هدایت میکند
به اعتقاد برخی دیگر از صاحب نظران، تربیت فعالیتی مداوم، جامع - توجه به همه آنچه برای به کمال رسیدن انسان لازم است، همه ابعاد وجودی و نیازهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انسان - و برای همه - فرد فرد جامعه - و برای رشد و تعالی و تکامل انسان و غنای فرهنگی و تعالی جامعه. تربیت هم نیازی مستقل و هم وابسته، هم نهایی و هم واسطهای، هم هدف است و هم وسیله، هم زیربنای اجتماع است و هم غایت است و هم مقصود
-3هویت دینی
اصل داشتن هویّت«6» ، ضروری است و هرکسی باید با مشخصهای ویژه، به خود هویّت دهدهویّت. صنفی، گروهی، سیاسی، اقتصادی و... یا هویّت دینی و مذهبی . هر کدام از هویتها که بتواند انسان را از بحران های زندگی نجات دهد و او را از سرگردانی برهاند تا او در وجودش اختلال» هویّت« احساس نکند، بهترین است.
هویّت در روانشناسی عبارت است از: خودِ» اساسی و مستمر فرد« یامفهوم» درونی و ذهنی از خویشتن به عنوان یک شخص، مثلاً هویّت جنسی، قومی یا گروهی و... -
بهترین هویتی که مورد تأیید اندیشهمندان جامعه ما قرار گرفته »دین و مذهب«است. هویّت دینی، انسان را به منبع و پشتوانه ای متّصل میکند که از بالاترین ثبات برخوردار است. کسی که با دین و مذهب به معنای واقعی آن همراه باشد، خودش را با چیزی همراه کرده است که میتواند در بحرانها و چالشهای زندگی یاریاش کند. وقتی به عقل خود - که وجه تمایز بین ما و موجودات دیگر است - رجوع کنیم، به همین هویّت پی میبریم و از این راه خویشتن را جاودان می سازیم و نهایت کوشش خود را به کار می بریم تا مطابق بهترین چیزی که در ما وجود دارد زندگی کنیم.
بسیار زیباست که یونگ معتقد است درمان تمام بیماریهای روحی را در دین میتوان یافت؛ و »بنیامین راش« - پدر روانپزشکی امریکا - میگوید: »دین، آن قدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت داردکه هوا برای تنفّس.
در هویّت دینی ما - هویّت اسلامی - ، آنچه انسان را از پوچی خارج میکند، جهانبینی الهی است. انسان دارای عطشی است که فقط با پیمودن راه خدا و رسیدن به وصال خدا فرو مینشیند. - نهجالبلاغه، خطبه - 123
بطور کلّی میتوانیم بگوییم که بررسی های انجام شده نشانگر آن است که عمل به تعالیم دین، در کاهش اضطراب، فشار روانی، افسردگی و بحرانهای شخصیتی، بسیار مؤثر است
-4پالایش ناپاکی های درونی
پالایش درون در قرآن، با عنوان »تزکیه« و تزکّی«» مطرح شده است. این دو از نظر لغوی به معنای پاک نمودن و یا پاک شدن از آنچه که باید از آن پاک شد و ازنظر اصطلاحی، پاکیزه ساختن نفس از شرور و آلودگی ها است. بزرگترین هدف پیامبران، تهذیب و تزکیه نفوس انسانیبوده است. آنان آمدند تا نفوس انسان ها را از رذایل و اخلاق زشت و صفات حیوانیّت پاک و منزّه سازند و فضایل و مکارم اخلاقی را پرورش دهند.
آنان آمدند تا به انسان ها درس خودسازی بیاموزند و در طریق شناخت اخلاق زشت و کنترل و مهار امیال و خواسته های مخرّب نفسانی،یار و مددکارشان باشند و با تحذیر و تخویف، نفوسشان را از بدی ها و زشتی ها پاک و منزّه سازند. در اسلام تحذیرها و کیفرهایی که برای اخلاق زشت بیان شده، از سایر اعمال کمتر نیست. پالایش نفوس؛ یعنی، سوق دادن انسان ها به خودسازی، کسب فضایل اخلاقی، ریشه کنی گناهان و قرار دادن در میدان جهاد اکبر و ریاضت های شرعی و پاکسازی قلب از خودخواهی، هوس بازی، قساوت و معصیت.
عصر ظهور به راستی، دوران تزکیه و تطهیر نفوس است؛ هم با برنامه های پیامبرانه امام زمان - عج - و هم با آگاهاندن و سوق دادن مردم به آن. در روایتی طهارت انسان ها در آن دوران چنین مطرح شده است:
-6ویژگیهای تربیت اسلام الف- تربیت الهی
تربیت اسلامی از منبع وحی سرچشمه می گیرد و از این رو تربیتی دینی، الهی و معنوی محسوب می گردد.
پیامبر اکرم به طور مستقیم با منبع وحی ارتباط داشته و تحت تربیت الهی قرار گرفته است . پیشوایان معصوم ما نیز غیر مستقیم تحت تربیت الهی قرار داشته اند. مسلمانان همه تحت تربیت پیامبر اکرم و پیشوایان معصوم و طبق موازین اسلام پرورش یافته اند.
در زمینه برخورداری حضرت محمد - ص - از تربیت الهی در قرآن مجید آمده است:
"و انزل االله علیک الکتاب و الحکمه و علمک مالم تکن تعلم و کان فضل االله علیک عظیما"
و خداوند به تو کتاب و حکمت را فرو فرستاد و آنچه را که نمی دانستی به تو تعلیم داد و بخشش خداوند بر تو عظیم است.
ب- تربیت عقلانی
یکی از ویژگیهای اساسی تربیت اسلامی مهم تلقی کردن عقل و نقش آن در پرورش شخصیت افراد است.
چنانچه در جلد اول کتاب اصول کافی صفحه 25 از قول حضرت موسی بن جعفر - ع - نقل شده است، امام خطاب به هشام چنین می فرماید: ای هشام، براستی که خدا بر مردم دو حجت دارد، حجت آشکار و حجت نهان. اما حجت آشکار همان پیامبران و پیشوایانند و اما حجت نهان همان عقل است.
چنانچه از عبارت بالا برمی آید، خداوند متعال انسان را از دو طریق هدایت می کند: اول بوسیله انبیا و پیشوایان معصوم و دوم از طریق عقل. پایه و اساس تعلیم و تربیت پرورش جنبه عقلانی شخصیت آدمی است. مربیان بزرگ جهان وقتی از تعلیم و تربیت انسان بحث می کنند پرورش نیروی عقلانی انسان را پایه و اساس تعلیم و تربیت تلقی می کنند و تأکید روی این جنبه از شخصیت را ملاک برتری مکتبهای تربیتی قرار می دهند.
-6-1هدفهای تربیت اسلامی
پرستش خدا هدف اساسی تربیتی "هدف اساسی تربیتی مکتب اسلام پرستش خدای یگانه است.