بخشی از مقاله
چکیده
عرفان از بنیادیترین پایهای فرهنگ و تمدّن ایرانی- اسلامی است، که در روشنگری اندیشه مسلمانان برای تعلیم و تربیت انسان و حقیقتجویی، کارکردی سازنده و برجسته دارد. مبانی، اهداف و اصول تربیتی عرفان اسلامی همه برآمده از متن دین و آموزههای دینی بویژه قرآن و روایات است. خویشتن شناسی، مهرورزی به خداوند، وحدتبینی، تسلیم و رضا، مرگ اندیشی و... از آموزههای تعلیمی و تربیتی نامبردنی و درنگریستنی عرفان است.
شیوه عرفا در تعلیم و تربیت انسان و کشف حقیقت، راهبردی درونی و دیگرگون دارد. چنان که بیشتر به جنبه معنوی و هدف غایی زندگی انسان توجّه دارد. به گونهای که آنان در سلوکِ خود با گذر از پوسته بیرونی طی طریق میکنند تا به مغز و لبّ حقیقت برسند و در کمال استغراق، با درک حالاتی به فنای درونی می رسند.
روشِ عرفانِ راستین در تعلیم و تربیت و حقیقتجویی بر پایه شناخت درونی و معنوی است. در این پژوهش تلاش شده مبانی تعلیم و تربیت عرفان اسلامی، و چگونگی فرآیند تعلیم و تربیت عرفانی تبیین شود، و بیان برتری تربیت عرفانی نسبت به تربیت عقل گرا، به این پرسش که »فرآیند تعلیم و تربیت بر پایه مبانی عرفان اسلامی چگونه است، پاسخ داده شود.
-1مقدّمه
تعلیم و تربیت یکی از زمینههای مهم در مناسبات انسانی است که دارای مبنا، هدف، اصول و روش میباشد. مبانی تربیتی آن، ریشه در باورمندی و دین مداری دارد و انتخاب هدفهای تربیتی، در نوع جهان بینی و انسان شناسیهای گوناگون ریشه دارد و هدفها، تعیین کننده نوع روشهای تربیتیاند. بنابراین، میتوان هماهنگی اصول را با مبانی جهان بینی و انسان شناسی از طریق هدف و غایت شناسی کاملاً توجیه کرد.
به بیان روشن، سرچشمه انفکاک اصول، اهدافی است که همواره از زوایای درک موقعیّت انسان در جهان بر پایه رویکردهای گوناگون به او و جهان دریافت شده استبا. توجّه به حاکمیت روح کلّی دین اسلام بر جنبههای گوناگون نظام تعلیم و تربیت عرفان اسلامی، هریک از آموزههای تربیتی آن نیز به گونهای رنگ دینی دارند. در نظام تعلیم و تربیت عرفانی، همان گونه که از تصریحات و ظواهر موجود در متون اصیل عرفانی که برآمده از آیات و روایات است، اهداف و آگاهی از رویکرد عرفان به انسان و دریافت روشهای تربیتی گوناگون نیز باید همان تصریحات موجود در متون دینی باشد.
هدف این پژوهش تبیین کارکرد عرفان اسلامی در تعلیم و تربیت انسانی است. نگارنده بر این باور است که شیوه تربیتی عرفان یکی از کارسازترین و کارآمدترین روشهای تربیت الهی و دینی انسانها در هر دورهای میتواند باشد. پس می-توان برای سعادت بشری و نیل به سوی هدف غایی، از این شیوه در آموزشهای نوین بهره برد. با وجود پژوهشهای فراوانی که در زمینه معرفی آثار و اندیشهای عرفان اسلامی انجام شده، ولی پژوهش جدّی و مستقلی درباره کارکرد و پیوند تعلیم و تربیت عرفان اسلامی انجام نشده است.
-2 روش پژوهش
در این پژوهش مبانی و مصادیق تعلیم و تربیت عرفانی، با شیوه انتقادی، تحلیلی و عقلانی گردآوری شده و بر پایه مطالعات کتابخانهای، اسنادی و ذکر شواهد بهصورتِ نظری و بهرهمندی از امّهاتِ متون اصلی اسلامی و عرفانی و آثار پژوهش-گران حوزه عرفان و تصوّف، کاویده شده است.
-3 یافته ها
این پژوهش بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی شیوه تعلیم و تربیت عرفان راستین که بر پایه آموزههای دین مبین اسلام استوار است؛ جایگاه آن را در تعلیم و تربیت متعالی انسان امروز در روشهای تربیتی امروزی را تبیین نماید، و با مقایسه روش تربیتی درونی - عرفانی - با روش تربیتی عقل گرا، ضمن آشکارداشت خلأ تعلیم و تربیت درونی و معنوی در روش تربیت عقل گرا و دنیایی، کارآمدی آن را بیان دارد.
-4 کارکرد درون گرایی و معنویت اندیشی عرفان با تعلیم و تربیت امروزین
در تعلیم و تربیت عرفان اسلامی، اصالت با دگرگونی درونی و معنوی انسان است و در کنار آن به یادگیری و آموزش نیز پرداخته میشود. به همین دلیل باید سازمان آموزش و پرورش را براساس این هدف با ساختار نوین طراحی نمود. این مطلب با سرلوحه قرار دادن یکی از تعالیم مبنایی در عرفان تحقق مییابد که با محوریت این روایت که از پیامبر اسلام - ص - نقل گردیده، قابل اجرا میگردد. مَ» ناَخلَصَ
هرکس چهل شبانه روز، خود را برای خدا خالص کند، چشمههای معرفت و دانش از درون قلبش میجوشد و بر زبانش جاری میگردد. یعنی برنامههای آموزشی بایستی در دو بخش برنامه ریزی گردد. بخشی به ایجاد خلوص و بخشی به یادگیری و آموزشهای عمومی اختصاص داشته باشد. آن هنگام مدرسه بهمحلّی برای انسان سازی تبدیل خواهد شد. تصفیه درون و پاکی از خصلتهای ناپسند یکی از اهداف اصلی در تعلیم و تربیت عرفانی است که در روش عقل گرا به حاشیه رانده شده و در برخی از جوامع بهکلّی محو گردیده است.
در تعلیم و تربیت عرفانی به آموزش فضایل اخلاقی اصالت داده میشود. یعنی در آموزش و پرورش امروز، باید طرحی به اجرا درآید که در آن فضایل اخلاقی با برنامههایی برای خودسازی، برای تک تک دانش آموزان به اجرا درآید و برای هر فضیلت به عنوان یک درس برنامه ریزی گردد. برای نمونه: »راستگویی« با برنامههای عملی درشخصیّت هر دانش آموز ثبت و ضبط گردد و به صورت یکی از ویژگیهای معنوی به ملکهای پایدار در اخلاق او تبدیل شودمثلاً. درسی با عنوان »وقت شناسی« ارایه گردد و با شیوههای عملی و با همکاری خانوادهها این فضیلت در شخصیت دانش آموز ملکهای ثابت گردد.
چون تعلیم و تربیت یکسویه و عقل گرا همواره به یادگیری اصالت داده، خانوادهها دچار اشتباه گردیده و گمان کردهاند »درس« همان خواندن و نوشتن است. این انحراف بایستی اصلاح گردد و خانوادهها باید بیاموزند که در »درس« عمل و اجرای آموختهها اصالت دارد نه فقط یادگیری و حفظ کردن. این مطلب را میتوان به خانوادهها تفهیم نمود تا اندیشه و اعمال و رفتار فرزندانشان را دگرگون سازند و بخشی از برنامه آموزشی را بایستی خانواده به عهده گیرد.
در سیر و سلوک عرفانی برنامه ریزی شرط اساسی است. باید درسی با این عنوان ارایه گردد و هر دانش آموز به طور عملی باید در همه عرصههای زندگی خود با »برنامه ریزی« و برنامهای دقیق حرکت کند و بیاموزد که بدون برنامه به اهداف خود نخواهد رسید و فرصتهای ارزشمند و سرمایه اصلی هر انسان کهعُمر اوست، بدون برنامه از دست میرود. این درسها نباید با گرفتن نمره به پایان برسند و در هر سال به شیوه از ساده به مشکل، ژرفتر و دقیقتر ارزیابی و تکمیل گردد.
-5 برتری تعلیم و تربیت عرفانی بر تعلیم و تربیت عقل گرا
شاید مهمترین وجه تمایز تربیتی عرفان که بر پایه تربیت دینی استوار است، با دیگر مکاتب تربیتی، در چگونگی نگرش به هستی و انسان باشد. برخی از مکاتب تربیتی با ارایه تفسیری متفاوت از انسان و جهان، تربیت را بر محوری غیر از خدا، از قبیل: پرورش عقل و خرد، رسیدن به رفاه و آسایش، دستیابی به فضیلت، اخلاق و غیره قرار دادهاند؛حتّی دیدگاه حکمای بزرگی مانندافلاطون و ارسطو نیز انسان را در سطحی کاملاً متفاوت از سطح خدامحوری قرار میدهد.
آنان بیشتر مسایل تربیتی جامعه را از دیدگاهی خردگرایانه نگریستهاند. - مدلین، 1353، . - 45 کنفوسیوس با صراحت اعلام کرد که: » انجام خدمت همه جانبه به خاطر رفاه افراد بشر، باید به عنوان نشانه یک فضیلت فوقالعاده یا کامل یا احتمالاً یک فضیلت الهی قلمداد گردد.« - هیوم، 1369، . - 168 هرچند گستره بینش الهی دربردارنده رفاه اجتماعی، تکامل و تعالی اندیشه و خرد و آسایش فردی انسان است، ولیکن زاویه دید انسان به خود و هستی، برآمده از دیدگاه دینی و بینش الهی است.
در تعلیم و تربیت عرفانی، اصالت به کمال جویی و سعادت جاودان داده میشود و در متون عرفانی یکی از آموزههای بنیادین به شمار میآید، در متون درسی که باید بخشی از آن عملی باشد، میتوان از راهکارهای عرفانی در این راه بهره برد. بخش عمدهای از این آموزشها مطالعه راههای رسیدن به کمال و موانع آن است. برای نمونه مولوی یکی از راههای »کمال جویی و رسیدن به کمال« را همنشینی با انسانهایی میداند که به کمال رسیدهاند؛ او از آموزههای قرآنی استفاده میکند و نتیجه میگیرد که همنشینی با کمال یافتگان، مایهشکوفاییِ استعدادها است:
نار خندان، باغ را خندان کند صحبت مردانت، از مردان کند
گر تو سنگ صخره و مرمر شوی // چون به صاحبدل رسی، گوهر شوی
عرفان اسلامی، قرنها پیش از تعلیم و تربیت عقل گرای غربی، دوره تحصیلی را هفت مرتبه تعیین نموده و در آموزش و پرورش خود، برای هر سالک و دانش آموزی، گذر از این هفت وادی را لازم دانسته و درسهایی ارایه داده که هم جنبه نظری و هم جنبه عملی داشته است. نمونه آشکار آن مثنوی ارزشمند و گرانمایه منطق الطیر طّارع است. متون تعلیمی عرفان بهترین نمونههای کتابهای درسی هستند که به زیباترین بیان در نظم و نثر به آموزش اصالت داده و عرفا بیش از هر چیز، خود رامعلّم دانسته و کتابهای درسی نوشتهاند.