بخشی از مقاله
چکیده
مقوله تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است.همان گونه که آشکار است، تربیت فرهنگی مقولهای بسیار گسترده میباشد که همچون چتری همه ابعاد تربیت را در بر میگیرد. به عبارت دیگر ابعاد مختلف تربیت، اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دینی، علمی و ... همه جنبههایی از تربیت فرهنگی هستند. از این رو، نمیتوان تربیت فرهنگی را به دایرهای معین و مصداقی خاص، محدود کرد. مقاله حاضر جستاری است در خصوص بیان اهمیت وضرورت تربیت فرهنگی و روشها و الگوهای آن از دیدگاه آیات و روایات.بیشک یکی از راهکارهای مناسب و سرنوشت ساز برای کودکان، نوجوانان وجوانان »تربیت دینی« آنها است.
چنین راهکاری می تواند از هدر رفتن این نیروی عظیم جلوگیری نماید. استعدادها، توانایی آنان را به ثمر و شکوفایی برساند و از افتادن درپرتگاه ها وکمینگاهها مصون دارد.در این نوشتار تربیت دینی، در ابعاد وحوزههای گوناگون بررسی شده و هر یک از این حوزهها بهطورجزئیتر مورد تحلیل قرارگرفتهاند وکوششی است درجهت پاسخگوئی به این سئوالات -1: آیا برای تربیت به دین نیازی هست؟ اهمیت تربیت دینی چیست؟ضرورت تربیت دینی چیست؟و آیا برای تربیت دینی نیاز به الگو هست؟درتهیه مقاله از روش مطالعه کتابخانهای با جامعه آماری 30 کتاب ومقاله و پایان نامه استفاده شده و وساختار مقاله نیز بدین شکل است که اولاً به بیان اهمیت تربیت دینی و سپس به جمعبندی مطالب پرداخته و راهکارهائی در این زمینه ارائه شدهاست.
کلیدواژه: فرزند، تربیت دینی، تربیت فرهنگی،روایات، الگوها
مقدمه
سخن را با جملهای از امام امیرالمومنین - ع - آغاز میکنیم که فرمود:لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلسوقون لزمان غیر زمانکم. فرزندان خود را بر آن اساس که خود تربیت شدهاید تربیت نکنید که اینان برای عصر و زمانی غیر از عصر و زمان شما آفریده شدهاند. - ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه - از زمان بیان این سخن تا عصر ما حدود چهارده قرن میگذرد، و شاید در هیچ عصری به مانند عصر ما این عبارت جایگاه خود را پیدا نکرده باشد.مردم عصر و زمان ما تربیت دینی را با تمام وجود لمس می کنند، به ویژه که دو واقعه مهم و تاریخی در عصر ما تحقق یافته است: یکی ظهور رنسانس و انقلاب صنعتی در دو قرن قبل که شعاع ترکش آن همه مناطق جهان و از جمله کشور ما را تحت نفوذ قرار داده است، و دیگری پیروزی انقلاب اسلامی در دو سه دهه اخیر.
بر اساس ظهور واقعه اول به تدریج تحولی در همه شوون حیات و از جمله تربیت پدید آمد که اغلب دارای رنگ و هوای مادی بود، و بر اثر ظهور دومی ضمن تحول در ظاهر شوون، باطن نیز تغییر یافته و دگرگون شده است .مهمترین رسالت نظام اسلامی و از آن جمله نظام آموزش و پرورش یا تعلیم وتربیت ، تربیت دینی فراگیران، دانش آموزان ومربیانی است که میخواهند درآینده به ایفای نقش بپردازند در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از کلیدیترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن، امکان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیتهای تربیتی به آسانی ممکن نیست.در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی، داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین کننده است. درخصوص طرح مسئله و هدف نگارش باید گفت که این مقاله سعی دارد به چند سئوال اصلی در زمینه تربیت دینی پاسخ بدهد:
در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت چه باید باشد؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است؟ و یا اینکه علاوه بر اینها، اهداف مهمتر و مقدستری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام، علی علیهالسلام و دیگر ائمه هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست؟بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی معصومین آشکار میشود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد .
امیرمؤمنان علی علیهالسلام درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را به طور غیر مستقیم بیان نموده و بهراستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نمودهاند. مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل میکند که فرمود:"من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از پروردگارم خواستهام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند. پروردگارم خواستهام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند." - بحارالانوار، ج104، ص. - 98روشی که در تدوین این نوشتار به کار برده شده است،روش مطالعه کتابخانه ای بوده که ضمن این روش، نگارنده، از جامعه آماری 30جلد کتاب و مقاله معتبر بهره جسته که جای دارد برای صاحبان این آثار طلب خیر گردد. ساختار این مقاله بدین صورت است که در ابتدا به بیان تعریف تربیت دینی و ذکر اهمیت و ضرورت آن ، مخصوصاً در عصر حاضر پرداخته شده و در پایان نیز ضمن جمعبندی، راهکارهایی ارائه گردیده است.
نیاز به فرهنگ
باید گفت که فرهنگ شیوه زندگی هر قوم و ملت ،سبب شناخت آنان و میزان رشد و انحطاط یک ملت است.انسانها در هاله ای از فرهنگ جامعه خود زندگی میکنند و درباره آنان بر اساس فرهنگی که دارند داوری میشود.قومی پیشرفته است که فرهنگ آن پیشرفته باشد و نیز قومی منحط است که فرهنگ آن منحط باشد و این بستگی دارد به ریشه و منشا فرهنگ یک قوم و تربیتی که بر اساس آن رشد و پرورش یافته است. کودک چشم به دنیا میگشاید و آنچه میبیند و میشنود و نیز هر آنچه درباره او اعمال میشود ناشی از فرهنگ خانواده و جامعه است.خواه آن فرهنگ برگرفته از آیینی الهی باشد - مانند قرآن،سنت،یا از تعالیم مسیحیت یا یهود - خواه برگرفته از خط فکری یک مکتب یا فلسفه باشد یا برگرفته از قرارداد اجتماعی عقل،تجربه،آزمایش.کودک با فرهنگ خانواده خود بزرگ میشود و بعدها فرهنگ مدرسه و همکلاسیهای خویش را برآن می افزاید و آنگاه که وارد اجتماع شد از فرهنگ مردم تغذیه میکند و خود را همرنگ و همانند مردم میکند.اینگونه است که ما نیاز به فرهنگ داریم. - قائمی، 1387تربیت فرهنگی -
تربیت فرهنگی بر اساس فرهنگ تربیت دینی
میدانیم که فرهنگها همه خالص،یکدست ،سالم و بی عیب نیستند.به ویژه که در عصر ما به علت توسعه و همگانی شدن وسایل ارتباط جمعی ،دهکده جهانی در حال تحقق و فرهنگها در حال آمیزش و اختلاطاند. یک ایرانی با اینکه مسلمان است و سعی دارد بر اساس قرآن و سنت عمل کند آگاهانه یا نا خودآگاه فرهنگ دیگران را با آن مخلوط کرده راه و رسمس را در پیش گرفته است که نه اسلام است ، نه مسیحیت ، نه ایرانی است ، نه فرانسوی و روسی و از همه فرهنگها نشانه ها و رگه هایی در زندگی او به چشم میخورد به همین خاطر در تربیت فرهنگی نسل اگر خواستار رای و نظر اسلام باشیم باید به این نکات توجه کنیم:
-1 شناخت اسلام و فرهنگ آن که برگرفته از قرآن و سنت - قول،فعل،و تقریر معصوم - است.
-2 شناخت فرهنگهای موجود،که با فرهنگ کشور ما آمیخته و معجونی از فرهنگ موجود را ساخته و مارا در خود شناور کرده اند.
-3 ارزشیابی آن فرهنگ مثبت و منفی و انطباق یا عدم انطباق آنان با اسلام.
-4 اصلاح جنبه های منفی آنها در صورت امکان و زدودن جنبه های خلاف اسلام آنها.
-5 افزایش جنبه هایی به آنها که زمینه را برای تکمیل فرهنگ و انطباق با اسلام فراهم آورد.
-6 در نهایتفیا قبول آن فرهنگ و جزئی از اسلام دانستن آن ،یا طرد کامل آن. - قائمی،1387 ،تربیت فرهنگی -
نیاز به دین
گاهی اوقات انسان با موقعیتهایی مواجه می شود که قادر به فهم و درک آن نیست و ضمن ابراز شگفتی، به عجز و ناتوانی کامل خویش، درباره فهم این موقعیتها اعتراف می کند. مشکل است بگوییم که دین چگونه به شکل جدید و امروزی خود درآمد.