بخشی از مقاله
چکیده
در قرآن کریم 360 آیه درخصوص کار و 190 آیه درباره احکام و قوانین مربوط به آن آمده است. خداوند متعال در قرآن کریم درباره ارزش کار، مسئولیت کارگر و چگونگی پاداش و مجازات وی آیاتی نازل نموده است. کارآفرینی در بینش توحیدی اسلام، یک ارزش محسوب می شود و آیات قرآن درباره کار و کوشش در قلمرو حیات، به قدری فراوان و متنوع است که با کمال صراحت می توان گفت: » اسلام دین اجتماعی، اجتهاد و دین سعی و کوشش است، و با هر گونه رهبانیت، عزلت، بطالت، بیکاری و تنبلی که منجر به فقر، محرومیت و رذایل اخلاقی گردد شدیداً مبارزه می نماید.
لذا با توجه به اهمیت کسب و کار، در یک جامعه اسلامی، همه باید احساس مسئولیت کنند، کار زمین مانده را هرکسی به اندازه ی توانایی خود با کیفیت، اخلاص و نیّت پاک انجام دهد و به این نکته توجه داشته باشد که کسب و کار و کارآفرینی در جامعه اسلامی باعث می شود که جامعه، زیر سلطه بیگانگان قرار نگیرد و تمام نیروها در برابر دشمنان بسیج شده و از انحطاط جامعه اسلامی جلوگیری به عمل آید. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، مقاله حاضر اهمیت و ارزش کارآفرینی را از منظر قرآن کریم و سایر منابع دینی بیان کرده، سپس نتیجه گیری از آن به عمل خواهد آمد. روش انجام این مطالعه به صورت کتابخانه ای می باشد.
.1 مقدمه
کارآفرینی به عنوان پدیده ای نو ظهور ، به تازگی در محافل علمی ایران مطرح شده است. احیای تحقیقات و عملیات کارآفرینی در دنیا به دهه 1980 میلادی باز می گردد؛ که آن را " انقلاب کارآفرینانه " نام گذاری کرده اند. " جان تامپسون " معتقد است رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمان ها - دولتی، خصوصی، داوطلبانه و غیره - با هر اندازه - بزرگ، متوسط و کوچک - است
کارآفرینی به دلیل نقشی که در تقویت موقعیت رقابتی سازمانها ایفا میکند، توجه مدیران و صاحبنظران بسیاری را در عرصه مدیریت به خود معطوف ساخته و سازمانهای موفق بسیاری نیز، آن را به عنوان ابزار مؤثری برای رقابت به کار گرفتهاند. نظریه کارآفرینی در بخش دولتی موضوع جدیدی نیست، شاکلی و دیگران در بررسیهای خود نشان دادند که نظریه کارآفرینی در بخش دولتی به دهه 1960 برمیگردد - شکلی و همکاران1، . - 2002 کارآفرینی در سازمانهای دولتی دربرگیرنده روشهایی است که بتواند موانع ساختاری و سازمانی پیش روی کارآفرینی را از میان بردارد و هدف آن بهبود و پیشرفت شرایط عمومی سازمانهای دولتی باشد
بنابراین در یک سازمان کارآفرین مدیریت، ضمن اعتقاد راسخ به کارآفرین نمودن سازمان، تعهد کامل در قبال آن، به حمایت از فعالیتهای کارآفرینانه در سازمان میپردازد و روح کارآفرینانه را در کالبد سازمان میدمد که در این میان فرهنگ سازمان دچار تحول میگردد
انگل و وندن - 1989 - 1 در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که سازمانهای بزرگ با دسترسی به منابع بیشتر نسبت به سازمانهای کوچکتر بیشتر کارآفرین هستند - پینجوت2، . - 2000 ون میرلو نیز دسترسی به منابع و امکانات بیشتر در سازمانهای دولتی را مدنظر قرار میدهد و معتقد است که این مسأله، کلیدی طلایی برای کارآفرینی در این سازمانهاست - ون میرلو 3، . - 1996 کارآفرینی در سازمانهای دولتی با قدرت و اختیار و مالکیت مجدد منابع برای واحد مدیریت اتفاق میافتد. این فرآیند توسط مدیران مستعد و کاردان، جسور، دارای سطح بالای آرزوهای اجتماعی و توانا در تشخیص فرصتهای بازار اتفاق میافتد
کارآفرینی فرایندی است که در آن، محصولات یا فرایند های نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به ظهور می رسد یا به عبارت دیگر مجموعه فعالیتهایی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دست یابی به نتایج نوآوران برخوردار است
کارآفرینی موضوعی میان رشته ای است که رشته های مختلفی همچون اقتصاد، روانشناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی و مدیریت در تکامل آن نقش اساسی داشته اند - شومپیتر، . - 51934 در واقع کارآفرینی از مباحثی است که در تمامی ابعاد توسعه اقتصادی و اجتماعی از حدود 20سال به این طرف عملاً در دنیای تجارت و کسب و کار مطرح شده است. از جمله تعاریف کارآفرینی می توان به موارد زیر اشاره نمود: ژوزف شومپیتر - - 1934 فرآیند کارآفرینی را " تخریب خلاق" می نامد به عبارت دیگر ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید و یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است. روش نوین همان "تخریب خلاق" می باشد. از نظر وی نوآوری در هر یک از زمینه های ذیل کار آفرینی محسوب می شود.
ارائه کالای جدید.
ارائه روش جدید در فرآیند تولید. گشایش بازاری جدید.
یافتن منابع جدید.
ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت.
در تعریفی جدیدتر، کورتوموس - 2015 - 6 بیان می کند که اصطلاح کارآفرینی به معنای راه و روش تفکر، استدلال و اقدام در جهت خلق فرصت می باشد. در واقع کارآفرینی مفهومی پیچیده تر از شروع یک کسب و کار جدید می باشد. می توان کارآفرینی را فرآیندی تعریف کرد که در آن فرد با توسعه ایده خود، مدیریت ریسک، یادگیری فرآیندها و گرفتن ابتکارعمل در دست به ایجاد و توسعه یک کسب و کار جدید دست می زند - کورتوموس، . - 2015 راچ و همکاران - 2009 - 7 کارآفرین را به عنوان شخصی فرصت طلب که نگاهی به چشم انداز پیش رو دارد و با معرفی محصولات و خدمات جدید قبل از سایر رقبا اقدام به پیش بینی در خصوص آینده می کند، تعریف می کند. بنا به تعریف احمد پور داریانی - - 1381 از کارافرینی:
" سرمایه هرگز ایده را به حرکت در نمی آورد بلکه این ایده است که محرک سرمایه است و موفقیت در کسب و کار ، با ایده ی نوآورانه و خلاق که به همراه سرمایه منجر به ارائه ی محصول جدید در بازار می شود رقم می خورد که این را اصطلاحا کارآفرینی می گوییم". کارآفرین سازمانی فردی است که تحت حمایت یک سازمان محصولات، فعالیت ها و فن آوری جدید را کشف و به بهره برداری می رساند
سازمان کارآفرین: سازمان کارآفرین سازمانی است که بدون در نظر گرفتن منابع موجود و تحت کنترل، فرصت ها را پیگیری می کند
- ضرورت کارآفرینی در سازمان
توسعه کارآفرینی یکی از نیازهای جدی اقتصاد راکد ایران است. در شرایطی که کاهش درآمد سرانه نفتی و در نتیجه کاهش سرمایهگذاری در اقتصاد کشور از یک سو، بهره وری پایین و گرایش به تعدیل نیروی انسانی در سازمانهای دولتی و وابسته به دولت از دیگر سو و خیل تازهواردان به عرصه کار از سوی دیگر، بیکاری را به معضل بزرگ اقتصادی و اجتماعی این زمان بدل کرده است. به نظر میرسد که توسعه کارآفرینی و ترویج فرهنگ کارآفرینی یک ضرورت جدی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است
علاوه براین، امروزه بسیاری از سازمانها به لزوم کارآفرینی سازمانی پی بردهاند. در واقع اینگونه تغییر گرایش در استراتژی، در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکتها تحمیل گردیده است :
1. افزایش سریع رقبای جدید
2. ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوههای مدیریت سنتی در سازمانها
3. خروج بهترین نیروهای کار از شرکتها و اقدام به کارآفرینی مستقل
به طور کلی پیشرفت سریع دانش و فنّاوری، تغییر روندهای جمعیت شناختی، همچون افزایش سطح تحصیل، اشتغال زن و مرد به کار در خانوادهها و افزایش طول عمر و سالخوردگی جمعیت و حضور اثربخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به کارآفرینی در استراتژی سازمانها شدیداً مورد تأکید قرار گیرد
با توجه به اینکه افزایش اثربخشی و کارآیی سازمانها منوط به ایجاد تغییرات گستردهای در سطوح مختلف آن است، در واقع تغییر در سطوح کارکردی و ساختاری این سازمانها یک ضرورت حیاتی به نظر میرسد. هدف تمامی این تغییرات گذر از روند کنونی حاکم بر این سازمانها و رسیدن به نقطهای است که رضایت ارباب رجوع سازمان ملاک اصلی سنجش فعالیتهای سازمان باشد.
هاربیسون و مایرز - 1959 - 1 کارآفرین را در داخل سازمان، به عنوان "اساس مدیریت" تشخیص دادهاند و معتقد بودند که کارآفرین کسی است که نمیتوان او را از سازمانش جدا کرد، زیرا وی با آن درآمیخته است. وظیفه او این است که شرایطی را فراهم آورد که تحت آن، دیگر عناصر مدیریت بتواند ضمن انجام وظایفی که در سازمان تعیین شده، به اهداف شخصی خود نیز دست یابند.
علاوه بر این استیونسون و دیگران 2 - 1985 - معتقد بودند که کارآفرینان، رفتاری فرصت گرایانه دارند و تحت تأثیر انگیزه سرمایهگذاری منابع نیستند. برعکس مدیران سنتی تنها مایلند تا سرمایهگذاری نمایند و سپس بر آن منابع، مدیریت کنند. وی معتقد است که کارآفرینی یک پدیده موقعیتی است. به نظر وی سازمانهای کارآفرین دارای ویژگیهای پویا همچون تشویق افراد، خلاقیت، انعطافپذیری و تمایل به مخاطرهپذیری میباشند
- تاریخچه کارآفرینی
سیر تکامل فعالان اقتصادی یا کارآفرینان نشان می دهد که کارآفرینی در نظریه های اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته و از قرن پانزدهم تاکنون در کانون بحث مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است. اما سابقه مفهوم کارآفرینی در دانش امروزی به دویست سال پیش برمی گردد. اولین کسی که این مسئله را مطرح کرد فردی به نام کانتیلون است.
این واژه دستخوش تعاریف جدید شده و ترجمه آن در ایران به معنای همان کسی است که زیربار تعهد می رود. امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی سازمانی پی برده اند .می توان گفت در واقع ، هنوز هم تعریف کامل و جامع که مورد پذیرش همه ی صاحبنظران قرار گیرد از واژه کارآفرینی ارائه نشده است ، لیکن در این بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام جوزف شومپیتر از کارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه؛ مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است . بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی و موتور توسعه می باشد و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد.
شومپیتر مشخصه اصلی کارآفرین را »نوآوری «می دانست و کار یک کارآفرین را »تخریب خلاق« تعریف کرد. وی در کتاب - نظریه اقتصاد پویا - اشاره می کندکه تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد می گردد و اینها مشخصه ی یک اقتصاد سالم هستند. سابقه کارآفرینی در دنیا در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در کار مأموریت نظامی بودند کارآفرین می خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیت هایی مورد استفاده قرار گرفت.