بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد دانش بازار بر خلق فرصت های کار آفرینانه در شرکت های کار آفرینی شهر تهران بود، جامعه آماری این پژوهش را مدیران شرکت های کار آفرینی شهر تهران تشکیل می دادند. در کل 210 نفر از مدیراین این شرکتها در آزمون این پژوهش شرکت کردند. روش تحقیق بصورت پیمانی - توصیفی بود که برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. که روایی آن بصورت صوری و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن بوسیله آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد تأیید قرار گرفت. برای آزمون فرضیه های تحلیل از معادلات ساختاری و نرم افزار Amos24 استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که دانش بازار در ابعاد شناسایی بازار مناسب، آگاهی از روند عرضه و تقاضا و آگاهی از تکنولوژی بازار بر خلق فرصتهای کارآفرینانه تأثیر دارد.
کلمات کلیدی: دانش بازار، شناسایی بازار مناسب، آگاهی از روند عرضه و تقاضا، آگاهی از تکنولوژی بازار، خلق فرصتهای کارآفرینانه.
مقدمه
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران حوزه کارآفرینی، مهمترین گام در هر فرآیند کارآفرینانه تشخیص فرصت است. به بیانی دیگر کارآفرینی به معنای رفتارهای که منجربه کشف و بهره برداری از فرصت ها توسط افراد و سازمانها می باشد. فرصت به مجموعه شرایطی اطلاق می شود که نیاز به محصول، خدمت و یا کسب و کار جدیدی را ایجاد می نماید. اما تشخیص فرصت اشاره به فرآیند درک امکان پذیری یک محصول، خدمت یا کسب و کار سودآور اشاره دارد . - 2 - به عبارت دیگر یک فرصت تا شناسایی نشود نمی تواند به بهره برداری برسد. لذا کارآفرینی به عنوان یک پدیده شامل مطالعه منابع یا سرچشمه های فرصت، فرآیند کشف، ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها و در نهایت مجموعه ای از افراد کاشف، ارزیاب و بهره بردار شناخته شده است.
کارآفرینی نیز به نوبه خود فرآیندتشخیص فرصت های جدید و بهره برداری از این فرصتها است - نارمی1،. - 2007 به باور بسیاری از محققین آنچه تحقیقات کارآفرینی را از سایر مطالعات در حوزههای مختلفی نظیر مدیریت متمایز میسازد، تأکید بر پژوهش در خصوص فرصتهای کارأفرینی است . - 2 -
به باورمحققان - 10 - ، بدون تشخیص فرصت، کارآفرینی معنا نداشته و لذا فرصت بایستی در کانون و مرکز پژوهشهای کارآفرینی قرار داشته باشند. همین مطلب توسط - 14 - نیز مورد تأکید قرار داشته است. همچنین تشخیص فرصت به عنوان یکی از مهمترین توانایی های کارآفرینان موفق در دنیای امروز شناخته شده است. و فهم فرایند تشخیص فرصت نیزیکی از سؤالات فکری حوزه کارآفرینی است - نارمی ،. - 2007
هر علمی نیاز دارد تا مرزهای خود را با سایر علوم مشخص سازد. در حوزه کارآفرینی نیز این تفکیک مورد تأکید قرار داشته است. به باور بسیاری از محققین آنچه تحقیقات کارآفرینی را از سایر مطالعات در حوزه های مختلفی علمی نظیر مدیریت متمایز می سازد، توجه و تأکید بر پژوهش در خصوص فرصتهای کشف شده توسط کارآفرینان است - برگلوند . - 2005 ,1 کارآفرینی شامل همه فعالیتها و اقدامات مرتبط با درک و فهم فرصتها و تأسیس سازمانی برای بهره برداری از این فرصتها است. بنابراین تشخیص و بهره برداری از فرصتها موضوع اصلی و جوهره علم کارآفرینی دانسته شده است. در واقع بدون مطالعه مکانیزمها و عوامل مؤثر بر زایش و بالندگی فرصتهای کارآفرینی نمی توان به فهم دقیقی از کلیت کارآفرینی دست یافت - بایگریو وهمکاران2، . - 1991
بدون فرصت، کارآفرینی معنا نداشته و بنابراین مفهوم فرصت بایستی در کانون و مرکز پژوهشهای کارآفرینی قرار داشته باشند. همین مطلب توسط محققین دیگر نیز مورد تأکید قرار داشته است. در این پژوهش تأثیر مؤلفه های دانش بازار افراد بر تشخیص فرصت های مناسب کارآفرینی مورد ارزیابی قرار گرفته است و با توجه به ضرورت دسته بندی متغیرها به نحوی که ارتباط میان متغیرها مشخص باشد، آنها در ابعاد مشخصی دسته بندی شدند و مقوله دانش بازار مورد اشاره قرار گرفتند، در قالب3 متغیر:
آگاهی از روند عرضه و تقاضا در بازار، توانایی شناسایی بازار مناسب، آگاهی از تکنولوژی بازار مورد سنجش قرار گرفته است . - 9 -
کریسمن و مکمولان - 2002 - 3، دانش بازار را یکی از منابع ضروری برای بهره برداری از فرصتهای بازار می دانند. نایت - 1921 - 4، نیز معتقد است برخلاف محصولات جا افتاده در بازار، کارآفرینانی که از محصولات جدید بهره برداری می نمایند، احتمالاً با ابهامات فراوانی مواجه خواهند بود. از جمله یافته هایی که در حوزه بازاریابی مکراً تأیید می گردد این است که دانش بازار سهم بزرگی در موفقیت محصولات یا خدمات جدید در بازار دارد؛ بهنوانع مثال، وِلدهویزِن، هالتینک و گریفین - 2004 - 5، یافتند که دستیابی به اطلاعات مشتری در صنایع فنآوری بالا، مستقیماً با مزیت محصول در بازار همبستگی دارد. بر اساس داده های جمع آوری شده از 55 شرکت تازه تأسیس در زمینه فن آوری بالا در ایالات متحده، تأیید شد که کارآفرینان هنگامی که دانش بیشتری در زمینه تقاضای مشتریان برای محصول خاصی را درک می کنند، احتمال بیشتری دارد که از فرصتها بهره برداری نمایند. بهره برداری از فرصت رابطه مستقیمی با عملکرد آن دارد. با توجه به اینکه ارزیابی مالی شرکت نمی تواند تصویری کامل از وضعیت آن ارائه نماید، محققان عملکرد شرکت را بر مبنای معیارهای مالی و غیرمالی اندازه گیری می کنند. بنابراین، نتایج عملکردی بایستی از ابعاد مالی و غیرمالی تاثیرگذار برروی ظرفیت سودآوری شرکت مورد ارزیابی قرار گیرد. شاخصهای عملکردی بسیار متنوع و گسترده می باشند.
دانش و آگاهی از بازار، آگاهی از بازار هدف مناسب و چگونگی ورود به بازار عرضه و تقاضا و علم به ابزار و فرآیند های ارتقای خدمات با استفاده از تکنولوژی روز بازار است.
تقسیم بندی بازار براساس مرزهای مفهومی به شرح ذیل است : - 11 -
الف - بازار بالقوه 1مصرف کنندگان یا سازمان هایی که علاقه به تهیه کالا یا خدمت دارند.
ب - بازار در دسترس2 بخشی از بازار بالقوه است که پول کافی برای تهیه کالا یا خدمت را دارند اما تضمینی برای تهیه کالا یا خدمت ندارند.
پ - بازار در دسترس واجد شرایط 3بخشی از بازار در دسترس که از نظر قانونی، شرعی و ... اجازه تهیه کالا یا خدمت را دارند.
ت - بازار هدف 4بخشی از بازار در دسترس واجد شرایط که شرکت تصمیم به ارائه کالا یا خدمت را به آن ها دارد.
ث - بازار رسوخ کرده 5بخشی از بازار هدف که کالا یا خدمت را تهیه کردهاند. این بخش از بازار ضامن بقای ماست.
بازاریاب توانا باید بتواند از هریک از مشتریان به عنوان سفیران6 برند استفاده کند. Ambassador ها نقش بسزایی در بقا، رشد و سودآوری سازمان یا شرکت دارند و هزینه یک Ambassador معادل یک بیستم هزینه یک بیلبرد تبلیغاتی است - ابراهیمی، . - 1390
عوامل کلیدی شکل دادن بازار 7 الگویPESTLE بر مبنای تحلیل های سیاسی8، اقتصادی9، اجتماعی10، تکنولوژیک 11، حقوقی12، اکولوژیک - زیست شناسی و بوم محیطی - 13استوار است. بررسی و تجزیه و تحلیل عوامل خارجی در بازار در دسترس واجد شرایط با پیروی از این الگو صورت می پذیرد. این ابزار به سازمان ها یا شرکت ها کمک می کند تا بتوانند از فرصت ها بهره برداری نموده و تهدیدها یی را که با آن مواجه می شوند، به حداقل برسانند . - 15 -