بخشی از مقاله

چکیده:

کارآفرینی اگرچه یک رویداد اقتصادی است اما متاثر از نظام ارزشی، نگرشها و هنجارهای رفتاری افراد و گروههای انسانی است. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر فرهنگ بر کارآفرینی در مهاجرین قومی میباشد. روش مورد استفاده در این تحقیق اسنادی-کتابخانهای است. ماکس وبر جامعهشناس شهیر آلمانی برای نخستین بار تاثیر فرهنگ بر کارآفرینی را در کتاب اخلاق پروتستانی و روحیهی سرمایهداری مورد کنکاش قرار داد. وبر معتقد بود، پروتستانتیزم، فرهنگی را تشویق میکند که به فردگرایی، انگیزههای موفقیت، مقبولیت حرف کارآفرینی، عقلانیت، ریاضتکشی و خوداتکایی اهمیت میدهد.

این اخلاق یک عنصر اساسی از روح سرمایهداری مدرن بود. با توجه به وجود فرهنگهای متفاوت در اقوام گونگون بشری انتظار میرود این اقوام به مشاغل و کارآفرینیهای خاصی با توجه به زمینهی فرهنگی خود بپردازند. نمونههای تجربی تاثیرات فرهنگ بر کارآفرینی را میتوان در قومیتهای مهاجرت کرده به کشورهای غربی دید که خواشتغالیهای متناسب با فرهنگ، آموزههای قومی و ارزشهای فرهنگی خود را شروع کردهاند.

امروزه در بررسی فعالیتهای خوداشتغالی مهاجرین قومی دو رویکرد وجود دارد: رویکرد ساختاری و رویکرد فرهنگی. رویکرد ساختاری بر این فرض استوار است که وضعیت جامعهی مقصد علت اولیه مشارکت مهاجران در فعالیتهای کارآفرینانه است.

انتخاب مهاجرین برای کارآفرینی بستگی به ساختار فرصتهایی دارد که در کشور مقصد با آن مواجه می شوند. در مقابل، بر طبق رویکرد فرهنگی، ارزشها و عناصر فرهنگی تعیینکنندههای اساسی فعالیتهای کارآفرینی میباشند. طرفداران این رویکرد، وجود ساختاری از فرصتها در داخل جامعه مقصد را رد می کنند.

مقدمه

مطالعه کارآفرینی تعداد زیادی از رشته های متفاوت علمی از قبیل اقتصاد، اقتصاد توسعه، روانشناسی، جامعه شناسی و مطالعات مربوط به نوآوری و کسب و کار را معطوف به خود نموده است. بدیهی است هر مطالعه ای از کارآفرینی نیاز به تعریفی هم از موضوع - کارآفرینان - و هم فرآیندهای قبول مسئولیت - کارآفرینی - دارد. حتی در خود - حوزهی مطالعاتی - رشتهها نیز توافق کمی دربارهی تعریف دقیق کارآفرینی وجود دارد. با گذشت حدود بیش از دو قرن، متفکران - این عرصه - تعاریفشان را بر طبق اهداف، رشته تخصصی و رویکردهای خاص شان مورد طبقه بندی قرار دادند.

واژهی کارآفرینی از کلمهی فرانسویاینترِپِرِندِر1 به معنای متعهدشدن نشات گرفته است. بنابر تعریف واژهنامهی دانشگاهی وبستر:2 کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. واژهی کارآفرینی دیر زمانی پیش از آنکه مفهوم کلی کارآفرینی به زبان امروزی پدید آید، در زبان فرانسه ابداع شد. در اوایل سدهی شانزدهم کسانی را که در امر هدایت ماموریتهای نظامی بودند، کارآفرین میخواندند

در سال 1730 در فرانسه وقتی اقتصاددانی به نام ریچار کانتیلون3 میخواست صاحبان زمین، مزدبگیران و مسئولان را از هم تفکیک کند نخستین بار از کلمهی آنتروپورنر 4 استفاده کرد. ابتدا اعتقاد بر این بود که کارآفرینها خود صاحب و مالک کارخود هستند، اما امروزه معتقدند که کارآفرینها ممکن است در استخدام شرکتها درآیند و از همین جا کارآفرینان سازمانی متولد شدند

شومپیتر5 کارآفرینی را به عنوان نیروی بر هم زنندهی اقتصاد به کاربرد و آن را تحت عنوان تخریب خلاق نامگذاری کرد جفری تیمونز6 بر این عقیده است که کارآفرینی یک فعالیت خلاق برای بدست آوردن ارزش از طریق ایجاد یک شرکت یا سازمان است کارآفرینی مشاهده، تحلیل و توصیف نیست.

پیتر دراکر7 معتقد است که کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایهی خود شروع میکند و در تعریفی از آن، کارآفرین را همانا به کاربردن مفاهیم و فنون مدیریتی، استانداردسازی محصول، به کارگیری ابزارها و فرایندها طراحی و بنا نهادن کار بر پایهی آموزش و تحلیل کار انجام شده میداند

وسپر8 کارآفرینی را فرایندی میداند که برای شرکتهای معتبر، چه کوچک باشند و چه بزرگ، رقبای جدید و مستقلی را معرفی میکند. او کارآفرینان را افرادی میداند که رقابت را افزایش میدهند، شرکتهای موجود را به چالش میکشانند، به دنبال فرصتهای مناسبی هستند تا در محیط بازار نیازهای برآورده نشده را برآورده کنند، فناوریها را منتقل نمایند، عقاید جدیدی را خلق کرده و آنها را اجرا کنند، سرمایهگذاری را ترغیب نمایند و همراه با آن به دنبال مشاغل جدید هستند

کارآفرینی یعنی تمایل به اعمال ریسکهای حسابشده هم در زمینههای شغلی و هم مالی و سپس انجام هر کاری که برای ایجاد مزیت و امتیاز ممکن است همچنین کارآفرین کسی است که فرصتهای بازار را درک و جهت استفاده از آن فرصتها، سرمایه و دارایی لازم را فراهم مینماید  

فرهنگ

مردم بر سر فرهنگ رقابت میکنند و به کمک فرهنگ رقابت می کنند. نفس تعریف چیزی که برازنده ی نام فرهنگ باشد، یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل است : آیا یک ستون آجری هنر است، یا فقط ستونی از آجر است؟ پاسخ : این ستون آجری اگر در یک گالری هنری گذاشته شود هنر است - آیا هست ؟ - .   واژهی کولتور - در زبان فرانسوی - و کالچر1 - در زبان انگلیسی - با اصطلاح فرهنگ به مفهومی که در انسانشناسی بکار می رود معادل است.

کولتور از ریشهی لغوی به معنی کشت و زرع است و امروز نیز مشتقاتی از این کلمه به معنی کشت و زرع به کار میرود. 2در ادبیات فرانسه معنی این کلمه از پرورش گیاهان به پرورش حیوانات و بالاخره پرورش انسان تعمیم یافت این اصطلاح در اوایل قرن نوزدهم به وسیله انسانشناسان مفهوم دیگری یافت که از دیدگاه انسانشناسی به چند تعریف اشاره میشود.

به نظر مارگارت مید" 3 فرهنگ پذیرشی از مجموع رفتارها و اعمال موجود در یک جامعه است که اعضا و افراد آن با ضوابطی مشترک تمامی آن را به کودکان خود و قسمتی از آن را به مهاجرینی که به عضویت جامعه در میآیند، منتقل میسازند.

ادوارد ساپیر4فرهنگ را عبارت از سیستم رفتارها و حالتهای متکی بر ضمیر ناخودآگاه میداند. به نظر وی : "فرهنگ یک گروه شامل انواع مدلهای اجتماعی رفتار است که بوسیلهی همه یا اکثریت اعضای گروه جامه عمل بخور میپوشد و جامعه در حقیقت یک اصطلاح فرهنگی است که افراد به نسبت روابطی که با یکدیگر دارند برای بیان بعضی از صور رفتارهای خود بکار می برند".

اما تعریف ادوارد تایلر5که در سال 1871 در کتاب فرهنگ ابتدایی آمده به عنوان تعریفی جامع و مانع معروف است. " فرهنگ مجموعه پیچیده ایست که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، اخلاق و قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فرا میگیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد

فرهنگ و کارآفرینی

کارآفرینی یا شاید در یک مفهوم سادهتر خوداشتغالی به طور عادی شروع یک کسب و کار جدید یا خرید یک کسب و کار موجود است. چرا برخی از مردم بیشتر از دیگران دارای - روحیه - کارآفرینی می باشند ؟ انگیزههای مردم نسبت به شروع کسب و کار و خود اشتغالی چیست؟

سود ممکن است یک انگیزه باشد، همانطور که به وسیلهی چندین اقتصاددان نظیرکانتیلون و مارکس به صورت برجستهای مورد تاکید قرار گرفته است. آرزوی ریسککردن و روح ماجراجویی ممکن است انگیزهی دیگری باشد تعدادی دیگر نیز دستیابی به اطلاعات یا دانش و آرزوی بهرهبرداری از آن امتیازات را به عنوان انگیزه عنوان میکنند کارآفرین ممکن است نشات گرفته از انگیزههای اقتصادی نباشد بلکه انگیزههای روانشناختی نظیر آرزو به نوآوری و ایجاد یک محصول جدید.

اما دلایل مثبت به تنهایی ممکن نیست انگیزهی کارآفرینی باشد. تعدادی از افراد ممکن است هیچ انتخابی به جز انتخاب خوداشتغالی نداشته باشند. این بحثی است غالبا پیشرفته در زمینههای کارآفرینی مهاجران. بحث این است که مهاجرین خوداشتغالی6 را به منظور جلوگیری از تبعیضهای نژادی در بازار کار کشور میزبان انتخاب میکنند، که اجبارهایی را به آنها برای قبول مشاغل با مزد کم و مسدود کردن تحرک به بالا در این کشورها وارد می کند این رویکرد این حقیقت را که بعضی از گروههای قومی ممکن است تمایلاتی نسبت به کارآفرینی داشته باشند را نادیده می گیرد.

کارآفرینی اگرچه یک رویداد اقتصادی است اما متاثر از نظام ارزشی، نگرشها و هنجارهای رفتاری افراد و گروههای انسانی است بنابراین شخصیت کارآفرینانه افراد موضوعی فرهنگی است که در بستر زمان و با تکوین روحی و روانی فرد قابلیت بروز پیدا میکند هنجارهای اجتماعی و فرهنگی سبب تشویقشدن یا نشدن انسانها به راهاندازی کارهای تازه یا پرداختن به فعالیتهای اقتصادی میشود که سرانجام به افزایش درآمد و دارایی میشود. تاثیر فرهنگ بر کارآفرینی نخستین بار توسط ماکس وبر7 در آغاز این قرن مورد تاکید واقع شد.

همانطور که وبر به طور مشهوری بحث کرد، پروتستانتیزم، فرهنگی را تشویق میکند که به فردگرایی، انگیزههای موفقیت، مقبولیت حرف کارآفرینی، عقلانیت، ریاضت کشی و خود اتکایی اهمیت می دهد. این اخلاق یک عنصر اساسی از روح سرمایه داری مدرن بود اما وبر احساس میکرد که این اخلاق فردگرایی عقلانی، در دیگر سنتهای روحانی غایب بود. برای مثال، او بحث کرد که یک اخلاق اقتصادی عقلانی در هندوئیسم توسعه نخواهد یافت به خاطر اینکه اعتقادات در سیستم کاست بر پایهی سرنوشت و تولد دوباره، مناسکگرایی افراطی و اعتقاد به جادو استوار است

وبر محیط فرهنگی را در جوامع اروپایی یافت که به ظهور سرمایهداری مدرن کمک کرد. این فرهنگ برای انضباط، سختکوشی، صرفهجویی، به تعویق انداختن کامجویی، گردآوری ثروت بدون مصرف تجملی و مباهات به توفیق اقتصادی اهمیت قائل بود. برخلاف بسیاری از اروپاییهای لیبرالی که انسانها را به طور طبیعی رقابتطلب، سختکوش، حریص و از نظر اقتصادی با انگیزه میدانستند، وبر استدلال کرد که این رفتار آموخته شده است. او در عین حالی که با سوسیالیستها همعقیده بود که رقابتجویی، نوع رفتار آنتروپرونری را تقویت میکند، معتقد بود آنها نیروی اجتماعی را که در ابتدا این رفتار را تشویق کرد، به درستی نشناختهاند

وبر در تبیین فرآیند عقلانیشدن آن را عمدتا پیامد یک جهت گیری منحصر به فرد و خاص در مورد جهان مورد نظر لوتر و کالوین و ریاضتکشی پروتستانی به طور کلی میداند. به نظر وبر سایر ادیان جهانیT خاصه ادیان چین و هندوستان به تقویت و حتی تقدیس کنش، رفتار و رسوم سنتی گرایش دارند. بر عکس ویژگی منحصر به فرد ریاضتکشی پروتستانی آن است که سدهای سنت را میشکند و عمل و رفتار عادی دنیوی را دگرگون میکند و این کار به ویژه بیشتر در قلمرو به نحوی حیاتی مهم فعالیت اقتصادی و بازرگانی به انجام میرساند.

فرهنگ از زمانی که مذهب، ارزشها و اعتقادات اساسی فرد را تعیین میکند عمیقا تحت تاثیر مذهب است. از طرف دیگر هاف استد استدلال میکند که مذهب به تنهایی فرهنگ را شکل نمی دهد .

فرهنگ ممکن است به عنوان مجموعهای از ارزشها، اعتقادات و هنجارهای مشترک یک گروه یا اجتماع تعریف شود. هاف استد فرهنگ را " یک طرح جمعی تفکر که اعضا یک گروه یا طبقه را از مردمان دیگر جدا میکند " تعریف مینماید. به عبارت دیگر او فرهنگ را همانند پدیدهای جمعی که توسط شرایط اجتماعی افراد نه به صورت ژنتیکی شکل داده شده است میبیند. تفاوتهای فرهنگی نتیجهی تنوعات ملی، منطقهای، قومی، طبقهی اجتماعی، مذهبی، جنسی و زبانی میباشد. ارزشها به چهرهی انتقادی فرهنگ و تمایزات فرهنگی پیوند خوردهاند. تحقیق هافاستد نشان میدهد که چطور فرهنگ ملی بر ارزشهای محل کاری سرتاسر مناطق کشورها تاثیر میگذارد. اما، مطالعهی او وجود گروههای متفاوت فرهنگی در یک کشور را نادیده میگیرد. در متن کارآفرینی مهاجرین، چندین محقق به تاثیر فرهنگهای گروهی قومی متفاوت بر روی کارآفرینی تاکید دارند.

آنها بر اهمیت ارزشهایی مثل صرفه جویی وابسته به خانواده و پیوندهای مذهبی و اعتماد تاکید دارند، که تعدادی از گروههای مهاجرین را قادر به رقابت موفقیت آمیز در کسب و کارها میسازد

بوناسیچ - - 1973 اظهار میدارد که مهاجران موقت 2 خیلی بیشتر از مهاجرین دائمی 3 احتمال دارد که کارآفرین شوند به این خاطر که به کار سخت و صرفهجویی برای رسیدن به اهداف درامدت در برگشت به سرزمین مادری تشویق میشوند. در اینجا همچنین درجه بالایی از همبستگی درونی میان مهاجران موقت وجود دارد که به آنها کمک می کند تا با بقیه جامعه رقابت کنند.

بوناسیچ تصدیق میکند که همهی اجتماعات مهاجرین موقت کارآفرینی یک دست و برابری را ارائه نمیدهند، و خاطر نشان میسازد که تعدادی از گروههای مهاجرین مثل یهودیها، آمریکائیها، چینیها و آسیایی آفریقاییهای شرقی وضعیت نقشهای اقتصادیشان در کشورهای میزبان بسیار به همدیگر شبیه هستند برای اینکه هر جایی که این گروهها مهاجرت میکنند وارد کارآفرینی یا تصدیگری موقعیتهای ابتدائی یا متوسط میشوند.

در یک وضعیت مشابه، هرمان - 1979 - نشان میدهد که مقدونیههای مقیم کانادا در مشاغل سطح پایین مشغول به کار بودند به این خاطر که آنها سنت فرهنگی یا دانش لازم متناسب برای قرار گرفتن در مشاغل سطح بالا را نداشتند. وارد تاکید میکند که تعامل میان منابع قومی، شبیه کار ارزان همقومان و منابع مالی ارزان از خانواده گسترده و فرصتهای ارائهشده به وسیلهی بازارهای دور افتاده و فراموششده قومی در کارآفرینی امری ظاهری است. اما این مطالعات گرایش به نادیدهگرفتن تاثیر مذهب بر کارآفرینی را دارند

با توجه به این واقعیت باید گفت مذهب و اقتصاد رابطه بسیار ظریفی با هم دارند، که اولین بار ماکس وبر و آدام اسمیت 4 این بحث را ریشهیابی نمودند که مذهب نقش اساسی در شکلدادن به اقتصاد بازی میکند. از طرف دیگر اخیرا توجه بسیارکمی شده است به اینکه چرا و چطور ممکن است مذهب بر اقتصاد تاثیر بگذارد.

غفلت از مذهب همانند یک تعیینکنندهی فعالیت اقتصادی یک جهش است، این موضوع اخیرا توسط ادموند فلپس پیشنهاد شد که معتقد است ارزشها و نگرشها بخش بسیار بزرگی از اقتصاد هستند همانند نهادها و سیاستهای اقتصادی وی در کتاب ثروت ملل علاقمند به مباحث خداشناسی و یا حتی ماهیت اعقتادات مذهبی نبود. با وجود این او به دو مشکل اساسی اشاره نمود: اول اینکه انگیزههای اقتصادی در تصمیمگیری فردی به مثابه تجربهی مذهبی عمل میکند و دوم اینکه انعکاس تاثیرات اقتصادی اعتقادات متفاوت مذهبی را میتوان در رفتار فردی مشاهده نمود. آدام اسمیت سعی ننمود تئوری اقتصادیاش را بر اساس ظهور اعتقادات مذهبی ارائه دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید