بخشی از مقاله
چکیده
اصلاح - R&D - - Research and Development - یا همان تحقیق - توسعه طبق نظر موسسه - organization for Economic co OCED - Operation and Development - که متشکل از ًَ کشور پیشرفته دنیا است به معنای فعالیت های سازنده برخواسته از یک بنیاد سیستماتیک است که با هدف افزایش دانش انسانی و فرهنگ اجتماعی و بهره گیری از این دانش در کاربردهای جدید است امروزه گسترش و طراحی محصولات جدید بیش از پیش به عنوان عامل اصلی و نهایی شرکت ها مطرح است.
در صنعت امروز که با سرعت سرسام آوری در حال تغییرات توقف و ایستایی به منزله مرگ تدریجی یک شرکت خواهد بود و این الزام به دلیل تغییرات و توسعه مداوم تکنولوژی وجود رقبا و همچنین تعیین اولویت نیاز مشتریان پدید آمده است - R&D - جدا از وابستگی مشخص است با توسعه تکنیکی و علی دارای معنای اقتصادی ویژه نیز است تحقیق و توسعه مفهومیکاملاً جدید است که تنها از سده بیستم به طور جدی مورد توجه به بحث قرار گرفته است و در حال حاضر خلاقیت های ابتکار است و نوآوری ها از بزرگ ترین دارایی های سازمان ها و مراکز صنعتی روز دنیاست بنابراین در بسیاری از کارخانه ها وتقریباً تمامی شرکت های اروپایی و آمریکایی بخش ویژه به نام - R&D - یا تحقیق و توسعه وجود دارد، در این مقاله ضمن اینکه به مفاهیم تحقیق و توسعه اشاره شد به نحوه اثرگذاری آن بر سازمان میپردازد.
مقدمه
بسیاری از کشورها و مجامع علمی، دانش را عامل مهم توسعه می دانند و بر آن تأکید می کنند و همان طور که بارها اشاره کردیم عصر جدید دانش است در تحولات چند دهه اخیر، به ویژه در کشورهایی که توانسته اند از حلقه کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته وارد شوند یا در مرحله انتقال قرار دارن توجه به تولید دانش و گردش آن و بهره برداری از آن، به صورت جدی در خدمت اهداف توسعه در آمده است. دانش، موتور محرک توسعه دانایی محور است و توجه به آن، نقش فزاینده ای در رشد جوامع خواهد داشت.
قرن بیستم و یکم را قرن بهره برداری و مدیریت دانش در خدمت توسعه نیز نامیده اند. برای ارائه تصویری از جوامعی که بیشترین استفاده و بهره را از دانش در چرخه کامل آن می برند از اصطلاحات »سازمان فراگیر« و در مقیاس بزرگ تر، »جامعه فراگیر« و »ملت فراگیر« استفاده می برند.
کشورهایی که خود را برای قرن بیست و یکم آماده می کنند باید به عنصر دانش و نحوه گردش آن و بهره برداری از آن در جامعه توجه جدی کرده و با سنجش های دقیق رشد آن را تضمین کنند و با پایش مستمر بر شتاب آن بیفزایند. در این نظم نوین جهانی، مسئولیت مدیر این است که سازمانی یادگیرنده خلق کند. در بسیاری از صنایع، اعضای سازمان در مقایسه با افراد شرکت رقیب، از توانایی یادگیری بیشتری برخوردارند و می توانند با سرعت بیشتری تغییرات را بپذیرند و بدین گونه در صحنه رقابت، از مزایای بیشتری برخوردار می شوند به همین علت بسیاری از شرکت ها در حال طرح ریزی مجدد هستند و می خواهند سازمان را به هگون ای در آورند که سازمان یادگیرنده می نامند. در سازمان یادگیرنده همه افراد در تشخیص و حل مسائل درگیرند
سازمان دانایی محور
قرن 21 قرن تحولات و شگفتیهای فراوانی است این قرن اوج دست کاری بشر در اطلاعات در ژنها و نهایت اوج دستکاری بشر در خلقت است قرن گذرهای شگفت انگیز است و شگفت ترین آن گذر از انسان به نوع دیگری از موجودیت است تمامی این تحولات معلول انقلاب تکنولوژیکی است مانند تکنولوژیهای اطلاعاتی و یا مهندسی ژنتیک و علوم مواد. آنچه اهمیت دارد تحول گذر از عصر صنعتی به عصر دانایی است عصر دانایی عصر تولید سرسام آور دانش و اطلاعات است یا انفجار دانش در عرصه فرهنگی در عصر دانایی بدون خلق شگفتیهای نوین نمی توان رشد کرد می توان گفت در عصر دانایی، نادانی عامل پسگرایی و دانایی عامل توسعه تلقی می شود در بسیاری از کشورهای توسعه یافته امروزی ًّ ازکل کارکنان آنها، دانشگر و دانشور هستند و از هر ِ شغل چهارتای آن دانشوری است
سازمان دانشی
دانش منبع بالقوهی است که کشف کننده منابع دیگر است و دروندادهای سازمان را ابدی و لایزال می سازد. دانشی که از امواج دریا و جریان باد انرژی بدست می آورد، دانشی توسعه بخش و آفریننده است. در عوض، دانشی که با سوزاندن جنگلها و ذخایر فسیلی گرما تولید می کند دانشی مصرف کننده و کاهنده است در عصر حاضر، تنها راه توسعه پایدار و ایجاد ثروت، تربیت نیروی کار دانشی است.
سازمان دانشی به توانمندیهایی دست می یابد که قادر است از نیروی اندک قدرتی عظیم بیافریند و خاصیت اهرمی و اثر پروانه ای را در خدمت هدفهای سازمان قرار دهد.
-در خاصیت اهرمی، سازمان به یاری دانش نقطه اتکایی که همان نقطه استراتژیک توسعه است پیدا می کند و با صرف منابع ناچیز به توسعه و گسترش قابل توجه دست می یابد.
- در اثر پروانه ای که یکی از ویژگیهای تئوری آشوب یا نظم در بی نظمی است، با انتخاب بجای یک نیرو در یک نقطه مناسب می توان به نیروی عظیم دست یافت به تعبیر تئوری آشوب می توان از بال زدن یک پروانه - نیروی کوچک - به طوفانی بزرگ - تحولی عظیم - رسید
آموزش و توسعه
بخش آموزش و توسعه در یک سازمان، اغلب مسئول کمک به کارکنان برای افزایش توانایی و کارآیی آنها است . آنها برای تقویت کیفیت مهارت های کارکنان برای این که به بهره وری سازمانی بیشتری منتهی شوند تاکید دارند . نکته مهم تر این که اموزش و تو سعه کارکنان اغلب به عنوان عوامل تغییر داخلی سازمان شناخته شده اند این عوامل تغییر با متخصصان توسعه سازمانی به اعضای سازمانی به اعضای سازمانی مکم می کند که با تغییرات در شکل های متفاوت کنار آیند . در جایی که مدیریت ارشد، فلسفه، ارزش، و راهههای عملیات را تغییر میدهند میتواند یک تغییر فرهنگی باشد
نوآوری و ایجاد تغییر
بر سر شرکتهای بزرگی چون دبلیوتی گراند و گیمبلز و شرکت هواپیمایی ایسترن چه آمد همه اینها نابود شدند چرا شرکتهای بسیار بزرگی چون جنرال موتورز، سیرز، ویستنگ هاوس، بوئینگ و شرکت تلگراف و تلفن آمریکا برای کاهش هزینه ها برنامه های بزرگی را به اجرا در آورده و هزاران کارمند و کارگر خود را منتظر خدمت کرده اند؟ در پاسخ باید گفت که نمی خواستند یا نمی خواهند به چنان سرنوشتی دچار شوند.
سازمانهای موفق کنونی باید در پی نوآوری باشند و برای این که از بین نروند همواره افراد را تشویق به نوآوری نمایند و پدیده تغییر را با آغوشی باز بپذیرند همواره موفقیت نصیب سازمانهایی می شود که از انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشند کیفیت محصول یا خدمات خود را بهبود بخشند و بتوانند در برابر رقبا که به صورت دائم کالا و محصولات یا خدمات جدیدی ارائه می کنند مقاومت نمایند
در دنیایی که مدیران و کارکنان شاهد تغییرات زودگذر هستند کار اصلی به گونه ای به اجرا در می آید که کارکنان همواره باید نوآوریهای روزمره داشته باشند بنابراین کارکنان و اعضای سازمان باید پیوسته چیزهایی تازه فرا گیرند مهارتهای جدید بیاموزند و پیوسته بازآموزی شوند.
در زمان کنونی مدیران و کارکنان باید با این پدیده های زودگذر بیشتر آشنا شوند و بهتر با آنها از در سازش در آیند آنها باید بیاموزند که چگونه انعطاف پذیر گردند و در امور پیش بینی نشده چگونه از خود واکنش مناسب نشان دهند
استراتژی توسعه
اگر توسعه را سمت گیری نظام به سوی تجدید سازمان اقتصاد و اجتماع به منظور نیل به پیشرفت های رضاهی بدانیم دو استراتژی - راهکار - اصلی در فرایندهای توسعه قابل تشخیص خواهد بود که از این قرارند:
ٌ - استراتژی بهبود که خود دو استراتژی متمایز را در بر می گرد.
بر اساس جهت گیری های تکنو کراسی با پیش شرط حفظ وضعیت طبقاتی و از طرق پذیرفتن ابزارها، تکنیک ها و روش های نوین صورت پذیرفته است و صنعت گرایی تجلی بارز آن است که کشورهای صنعتی شده جنوب شرقی آسیا و برزیل نمونه های عملی آن به شمار می آیند. و یا مبتنی بر اصلاح گرایی - رفورمیسم - ات که از طریق تجدید آرایش آشتی جویانه سلسله مراتب نظام طبقاتی، به منظور فراهم سازی شرایط افزایش بهره وری صورت گرفته است و اغلب کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران، ترکیه و پاکستان را می توان مظهر ان دانست.
استراتژی دگرگونی که آن نیز در برگیرنده دو الگوی اصلی است:
-یا بر اساس روش های رادیکال و انقلابی محقق شده است، نظیر آنچه در کشورهایی چون الجزایر، مصر، لیبی، عراق، موزامبیک و امثال آنها می توان دید.
- یا از طریق انقلاب های سوسیالیستی صورت پذیرفته است ، نظیر وضعیت شوروی سابق، چین و کوبا.
موسسات پژوهش های کاربردی
مدیریت توسعه، جایگاه ویژه ای را برای نهاد پژوهش های کاربردی در نظر می گیرد و در واقع این نهاد تکمیل کننده نهاد نظریه پردازی، موسسات تحقیقی و مجامع علمی است