بخشی از مقاله
چکیده
امام خمینی - ره - عالمی بر جسته و فقیهی عارف وعامل و مسلط بر پهنه وسیعی از علوم و معارف حوزوي بود که نفس این وسعت دامنه توام با عمق و اجتهاد در نظر و راي کمابیش بدیع در هر یک از آن زمینه ها، از اهتمام و اعتناي کم نظیر ایشان به کسب دانش و معارف حکایت می کند که به گونه اي فراتر از رسم متعارف حوزه هاي عصر خودشان، با وسعت نظر و سعه صدر لازم، از مشربهاي مختلف عقل و نقل و شهود بهره گرفته است. در این مقاله با استفاده از تحلیل محتوا و با استفاده از مطالعه منابع و فیش برداري به بررسی نظرات تربیتی امام خمینی - ره - پرداخته شده است.
مقدمه
هر چند معرفت و ایمانی که با تاییدات خداي متعال حاصل شود، خود چراغی فرا راه عمل صالح خواهد بود، معذلک مسلمان واقعی باید به کمک اسلام شناسی و با الهام گیري از منابع زیر، ضوابط و معیارهایی براي ارزشیابی اعمال خویش فراهم آورد و پیوسته ارزش اعمالش را با چنین میزانی بسنجد و بر اساس نتایج حاصله در تهذیب اخلاق و تزکیه نفس خویش مجاهدت نماید
- قرآن و سنت و سیره پیامبر اکرم - ص - و شیوه هاي تعلیم و تربیت ائمه اطهار علیهم السلام.
- تاریخ اسلام با توجه به نمونه هاي متعالی انسانی موجود و مضبوط در آن
نظر به این که رهبر و بنیانگذار این انقلاب انسانی پاك و اندیشمندي وارسته که تنها و تنها رضاي خداوند و تهذیب نفس را سر لوحه ي زندگانی خویش قرا داده بود و تاکید بر تربیت نسل جوان انقلابی که مظهر انسان کامل باشند داشت. با توجه به این که در این دوران به واسطه ي شرایط حاکم بر جوانان این مرز و بوم ،دشمنان براي القاي تربیت مادي به جاي تربیت معنوي تلاش می کنند، بر آن شدیم تا نگاهی دوباره به آراء تربیتی امام خمینی - ره - داشته باشیم. درابتداي این مقاله از کلام ایشان در وصیت به فرزند بزرگوارشان مدد می جوییم:
»پسرم، آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آنست که انکار مقامات اهل معرفت نکنی که این شیوه ي جهال است و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزي، که اینان قطاع طریق حق هستند. فرزندم، از خودخواهی و خود بینی به درآي که این ارث شیطان است. که به واسطه ي خود بینی و خودخواهی از امر خداي تعالی به خضوع براي ولیّ و صفیّ - و وجلّ و علا - سرباز زد.
عزیزم، از جوانی به اندازه اي که باقی است استفاده کن که در پیري همه چیز از دست می رود، حتی توجه به آخرت و خداي تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آنست که جوانان را وعده ي صلاح و اصلاح در زمان پیري می دهد تا جوانی با غفلت از دست برود، به پیران وعده طول عمر می دهد. پس در جوانی که قدرت بیشتري داري به مجاهدت برخیز، از غیر دوست جلّ و علا بگریز، و پیوند خود را هر چه بیشتر اگر پیوند داري- محکمتر کن، و اگر خداي نخواسته نداري، تحصیل کن، و در تقویتش همت گمار، که هیچ موجودي جز او جلّ و علا سزاوار پیوند نیست و پیوند با اولیاي او اگر براي پیوند به او نباشد، حیله ي شیطانی است که از هر طریق سدّ راه حق کند. هیچگاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر که اولیاي خلّص چنین بودند و خود را لاشیء می دیدند.
به فرموده امام - ره - :»انسان عاقل پس از آنکه فهمید که با این عمرهاي کوتاه وقت کم و موانع و حوادث بسیار نمی تواند جامع جمیع علوم و حائز هم فضائل شود و باید فکر کند در علوم کدام یک به حال او نافع تر است و خود را به آن مشغول کند و تکمیل آن نماید.
تربیت براي دست یافتن بر ارزشهاي عالیه ي تمدن و معنویت راهی جز تن دادن به وساطت جامعه ندارد، و تربیت جز به این شرط که خود را به سطحی برتر از جامعه ي خاصی که آنرا عهده دار است، برساند، بدین ارزشها نائل نتواند شد
امام - ره - به عنوان الگوي تربیت
یکی از روشهایی که همواره بشر در تربیت از آن بهره برده است روش الگویی است. ارائه یک نمونه و مدل تربیتی چه در موارد جزئی و چه در حد نسبتاً کلی از شیوه هایی است که در تربیت مورد نظر و عمل ما انسانها بوده است. رفتاري یا رفتارهایی را در کسانی سرمشق قرار داده یا سعی کرده ایم آنگونه عمل کنیم یا دیگران را به عمل کردن به مانند آن رفتارها تشویق کرده ایم. مباحث مفصلی که در عرفان و اخلاق تحت عنوان - انسان کامل - آمده است، نیز بیانگر تلاشی است که براي عرضه الگو و نمونه کامل انسانی به عمل آورده است
نفوذ فرق ضاله مثل شیطان پرستی و نفوذ آن تا عمق جامعه ي ما که متاسفانه دامنگیر جوانانی در سن یادگیري شده است، هشداري است براي مربیان جامعه ي ما، که ابتدا خود الگوي اسلامی باشند و الگوي قرن حاضر را به جوانان تحت تربیتشان بشناسانند. الگوهایی که سیره ي نبوي را در حیات طیبه ي خویش با تلاش به اجرا در آوردند، سرا پا انسان کامل شدند که حضرت امام - ره - یکی از این بزرگواران بود. در این خصوص در یکی از بیاناتشان می فرمایند:
»براي مکارم اخلاق همه انبیاء آمدند، بعثت لا تمّم مکارم الاخلاق، براي تقوا و آدم سازي آمدند انبیا.... و اساتید دانشگاه و حوزه ها هم به این خاصه باید اهمیت خاص بدهند، که اگر علم تنهاي بی تقوا باشد و لو علم توحید باشد، و لو علم ادیان باشد در آن عالم ارزش ندارد.
تربیت و کمال انسان
مسامحه در تادیب کودك زیان آورتر از مسامحه در تعلیم وي است . افلاطون می نویسد: براي موجود متفکر شناخت خیر عبارت از استشعار به تمایل فطري خویش است که غالباً به علت کثرت خواهشهاي نفسانی و جاه طلبی هاي دنیاوي بر خود او نیز پوشیده است، و اگر یک انضباط خارجی از دوران کودکی به نظم و ترتیب این هرج و مرج نمی پرداخت، و اگر قبل از بیدار شدن عقل، فرمانبردار مربیان خود نبودیم، خواهش ها و شهوات لگام گسیخته ما چنان بر ما مسلط می شدند که هرگز عقل قادر نبود غوغاي آنها را فرو نشاند. تادیب کوششی در جهت تشکل شخصیت است. هر موجودي را کمالی است که هدف خلقت او و به تبع آن، هدف تربیتش رسیدن بدان است. بنابراین هدف تعلیم و تربیت آدمی تسهیل سیر صعودي و استکمالی انسان به سوي حالت کمالی است که در خلقتش مقدر شده است
در انسان شناسی حضرت امام، انسان عصاره ي هستی است و همه ي صفات موجودات عالم در او جمع شده است. او ویژگی هاي نباتی و حیوانی را داراست و علاوه بر آن ها یک جنبه الهی دارد که موجودات دیگر فاقد آن هستند. این عبد الهی انسان را در کلّ هستی مختار نموده است.
به تعبیر حضرت امام - ره - ، کودکان جدید العهد به ملکوت هستند و نفوسشان پاکتر است.[7] به طور کلی می توان گفت که از دیدگاه امام خمینی نه تنها تعلیم و تربیت بلکه هر اقدام دیگري باید نقطه ي آغازش انسان باشد و انسان در نظر او فطرتاً پاك است و برخوردار از کیفیات ذاتی که وظیفه بالندگی آنها به عهده دستگاه تربیتی کشور است. هدف غائی تربیت شکوفایی استعدادها یا کیفیات فطري به منظور تقرب به کمال مطلوب - یعنی خداست - که بایستی محور تمام برنامه ها و اقدامات تربیتی قرار گیرد