بخشی از مقاله

چکیده

هدف این مقاله بررسی دیدگاه های فارابی درباره نحوه تحصیل سعادت فرد و جامعه است. این نوشتار، با رویکرد تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع اصلی، به بررسی اندیشههای تربیت اخلاقی فارابی پرداخته است. با توجه به اینکه فارابی هم به فلسفه یونان احاطه داشته و هم از مکتب وحیانی اسلام و احادیث ائمه اطهار - ع - بهرهمند بود، اندیشه وی در شرایط کنونی جامعه میتواند راهنمای عمل بسیار خوبی باشد. با اینکه فارابی بیشتر در باب مسائل اجتماعی و سیاسی سخن گفته است، اما فرد و اخلاق را در رأس امور میداند.

وی انسان را موجودی مختار و امکان تغییر اخلاق را برای هر فرد ممکن میداند. فارابی انسان را موجودی اجتماعی در نظر میگیرد که دستیابی او به سعادت، بدون تعاون و همکاری با دیگر افراد جامعه ممکن نیست. وی معتقد است که سلامت فرد و جامعه متأثر از هم بوده و با تربیت افراد سالم میتوان به مدینه فاضله دست یافت و در مدینه فاضله است که سلامت اخلاقی و ایمان مردم مصونیت پیدا میکند. از اینرو، اصول و روشهایی را برای تغییر افعال قبیح و ایجاد رفتارهای پسندیده پیشنهاد میکند.

مقدمه

بیتردید مقام اشرفیت انسان دلیل خود واقعی او، که همان خود الهی است و نیز روح خدایی است، که در وجود انسان نهفته است و او را در رأس کائنات قرار میدهد. اما متأسفانه امروزه گویا مردم از اصل خود دور افتاده و خود را فراموش کردهاند. در واقع، همزمان با رشد تکنولوژی و صنعت، بشر سرگرم امور و تنوعات دنیوی شده و چاره دردهایی بیهویتی و احساس پوچی خود را در تجملات و مصرف بیشتر میجوید. انسان امروز با استیصال و درماندگی دست به دامن مکاتب انحرافی میشود تا ناآرامیهای درونی خود را درمان کند. اما هر روز در گرداب حقارت فرو میرود و رسیدن به نهایت پوچی و حتی دست زدن به خودکشی را آرمان زندگی خود قرار میدهد.

ریشه گرفتاریهای امروزه جوامع انسانی چیست؟ آیا راه حلی برای مشکل سردرگمی و درماندگی انسان امروزی وجود دارد؟ فارابی به عنوان اندیشمند شیعی مذهب و مؤسس فلسفه اسلامی با اعتقاد کامل به وجود گرایشات فطری، انسان را موجودی مختار میداند و معتقد است که هیچ کس بر اساس فطرت، مجبور به »خوب بودن« یا »بد بودن« نیست.

فارابی مشکلاتی از قبیل دزدی، قتل، جنایت یا حتی اختلافات سیاسی را مشکلات اجتماعی نمیداند و فرد را مقدم بر جامعه دانسته، اصلاح جامعه را مشروط به اصلاح افراد و توجه به تربیت اخلاقی میداند. البته وی از تأثیر جوامع بر افراد نیز غافل نیست. 1 معلم ثانی، مبحث ارزشها را به عنوان یکی از محورهای اساسی فلسفه، مورد تأمل و دقت خاص قرار داده است. با توجه به اینکه هدف این مقاله در زمینه اخلاق و تربیت اخلاقی است، ضروری به نظر میرسد که پیش از ورود به مباحث تربیتی، ارزششناسی فارابی و حسن و قبح و فضایل مدنظر او مورد توجه قرار گیرد سپس دلالتهای تربیتی در سه محور اهداف، اصول و روشها بیان گردد.

ارزش شناسی فارابی

تفسیر فارابی از نظام هستی و جسم انسان، بیانگر پیکری واحد در اوج انسجام و سازگاری است. اجتماع ایدهآل انسانی، که در اصطلاح فارابی مدینه فاضله خوانده میشود، بر اساس الگویی برگرفته از نظام کلی هستی طراحی شده است. این الگو، نمونهای مینیاتوری نیز دارد که بدن آدمی است

بنابراین، اجزای مدینه نیز اعم از خانواده یا آحاد مردم، اگر به مقتضای جایگاه ویژه خود در نقشه جامع مدینه فاضله عمل کنند و اندیشهای متناسب با جایگاه عملی خویش در این مجموعه داشته باشند، به برترین کمالات انسانی ممکن میرسند.

از اینرو، جهتگیری تعلیم و تربیت، نزد فارابی هدایت فرد به وسیله فیلسوف و حکیم برای عضویت در مدینه فاضله برای دستیابی به سعادت و کمال اول در این دنیا و کمال نهایی در آخرت است.3 به زعم فارابی عالم هستی، همانند پیکری واحد است که اجزای آن در شعاع جاذبه وجودی ازلی و ابدی، که واجب الوجود بالذات است، قرار دارد. مهمترین ویژگی این وجود، وحدت مطلق است. آن وجود برتر، علت تمام موجودات و علت غایی هستی یعنی خداست.

محور اصلی همه اندیشههای فارابی، انسان است. انسان موجودی مرکب از روح مجرد و جسم مادی است. روحش اشرف از بدن اوست.4 بنابراین، کمالات روح و ترقی آن را ارزشمندتر و اصیلتر میداند. بدون آنکه ارزش مقدماتی و آمادهسازی بدن و قوای نباتی و حیوانی انسان را کم بشمارد. بدن در حکم ابزاری برای افعال نفس است. نفس، فاعل خیر و شر است. به نظر فارابی، هستی شش مرتبه دارد:

.1 وجود مبدأ اول و ذات لایزال الهی؛ .2 عقول؛ .3 عقل فعال؛ .4 نفس و روح انسان؛ .5 صورت؛ . 6 ماده. بدین ترتیب، انسان در مرتبه چهارم هستی قرار دارد و مربی و معلم اصلی و حقیقی انسان عقل فعال است. علوم انسان با ارتباط با وی حاصل میشود و رابطه عقل فعال با انسان و قوه عاقله وی مانند رابطه و تأثیر خورشید در چشم است که تا پرتو خورشید نتابد، چشم نمیتواند ببیند.

فارابی رسیدن به مقام و مرتبه اتصال به عقل فعال را تنها به واسطه افعال ارادی میسر میداند؛ افعالی که پارهای از آنها، فکری و پاره ای دیگر بدنی است. چنین نیست که نیل به سعادت با انجام هرنوع فعلی صورت پذیرد، بلکه افعالی خاص می تواند رساننده انسان به کمال غایی خویش باشد.6 به وسیله اختیار، انسان میتواند کارهای پسندیده و ناپسند را انجام دهد و پاداش و کیفر اخروی به آن وابسته است

درباره اجتماعیبودن انسان، فارابی بر آن است که انسان موجودی است که ضروریات زندگی طبیعی و کمالات و ترقیات وی، جز با اجتماع میسر نیست.

شناخت و بررسی عمومی ارزشها را - از حیث ایجاد و منشأ تکوین، ماهیت، نسبی یا مطلق بودن، عینی یا ذهنی بودن، فطری یا اکتسابی بودن، تاریخی یا غیرتاریخی بودن، منبع و مصادیق آن و مباحث دیگر - » ارزش شناسی« میگویند8 که یکی از شاخههای فلسفه است. همچنین، همان طور که در مقدمه مطرح شد، در ارزش شناسی به دو حوزه زیبایی شناسی و اخلاق به طور مستقل پرداخته میشود.

در این مقاله به ارزش شناسی فارابی از زاویه اخلاق توجه شده است. در تفکر نظام دار فارابی، ارزشها جایگاه والایی دارد. مفهوم »ارزش« به حالتی عقلانی - وجدانی اشاره میکند که میتوان آن را در وجود افراد یا گروهها یا جوامع از طریق چند نمود باز شناخت، این نمودها عبارتند از: اعتقادات، اهداف، امیال، گرایشات و رفتارها. این حالت عقلانی -وجدانی، صاحب خود را وادار میسازد آزادانه و آگاهانه، پیوسته مجموعهای مشخص از فعالیتهای انسانی را، که در آن پندار، گفتار و کردار، با یکدیگر سازگارند، انتخاب کند و آنها را بر دیگر فعالیتهای ممکن ترجیح دهد.

حسن و قبح

فارابی مانند معتزله و تشیع، قایل به حسن و قبح عقلی است، اما اصل اولویت ذاتی را، که معتقد عدلیه است، بی اعتبار میداند. فارابی همه کائنات را اعم از خیر و شر، مستند به اسباب و منبعث از اراده ازلیه و واجب به ایجاب آن میداند. فارابی هیچ موجودی را خارج از قضا و قدر نمی داند. اگر در قول به حسن و قبح عقلی با معتزله شریک است، مثل معتزله نمیگوید که عقل به تساوی، در ذات آدمیان قرار گرفته و تشخیص حسن و قبح را مستند به عقل، به معنایی که معتزله از آن مراد میکنند، نمیسازد، بلکه حسن و قبح را در نظام کلی عالم و در قضا و قدر الهی اعتبار میکند. عقل را به این معنی میزان و ملاک تشخیص حسن و قبح میداند، که با استمداد از عالم امر به کمال و فعلیت میرسد.

.1 اخلاق: از نظر فارابی، اخلاق عبارت است از: »آن هیئت نفسانی که موجب میشود افعال انسان و عوارض نفسانی او ستوده یا نکوهش شود.« اگر آن هیئت نفسانی، شناخت انسان را نیکو و موافق با واقع سازد، »خُلق جمیل« و اگر در جهت عکس آن باشد، »خلق قبیح« نام دارد.

در فلسفه اخلاق اسلامی، سعادت و کمال به عنوان غایت اخلاق، با توجه به حیات اخروی معنی میشود. سعادت برترین غایتی است که انسان در جستجوی آن است. سعادت را در یک تقسیم کلی، میتوان به واقعی و پنداری تقسیم کرد. اموری چون علم، ثروت، کرامت و خوش گذرانی، هرگاه برترین غایت انگاشته شود، سعادت پنداری است و سعادت واقعی آن است که حقیقتاً، شخص پس از رسیدن به آن، غایتی دیگر را فراروی خود نبیند و در جستجوی آن بر نیاید.11 انسان به مدد خیرات و حسنات و فضایل، میتواند به سعادت برسد، اما اموری مثل شر و نقص و رذیلت نیز مانع از رسیدن به سعادت میشود.

.2 ارزش اخلاقی: ارزش اخلاقی در جایی به کار میرود که انسان، فعلی را با اختیار انجام دهد و آن فعل مطلوب آدمی باشد. اما هر مطلوبیتی در اینجا منظور نیست، بلکه مطلوبیت عقلایی منظور است؛ یعنی کاری که از روی اختیار و به هدایت عقل صورت گیرد. فارابی بر این عقیده است که افعالی میتواند موجب رسیدن به کمال شود که از اراده انسان سرچشمه گرفته باشد. اراده سه نوع است: حسی، خیالی و عقلی. دو نوع اراده ناشی از حس و خیال در انسان و حیوان مشترک است. ارادهای که ناشی از قوه ناطقه است و به مدرَک آن تعلق میگیرد، مختص انسان و نام ویژه آن اختیار است.12 به وسیله اختیار، انسان میتواند کارهای پسندیده و ناپسند انجام دهد و پاداش و کیفر اخروی به آن وابسته است.

بر اساس مبانی ارزش شناسی فارابی، ارزشهای اخلاقی، برخی فطری و برخی ارادی و اکتسابی، و ارزشهای اساسی، مطلق، ثابت و غیر تاریخی است و مفاهیم ارزشی، از معقولات ثانیه فلسفی به شمار میرود.

جایگاه تربیت اخلاقی در اندیشه فارابی

به نظر فارابی، تربیت اخلاقی باید فرد را راهنمایی کند تا در جستجوی علتی باشد که همه موجودات از آن سرچشمه میگیرندو به آن پایان مییابند. شناخت این وجود و موجودات ساخته امر او، ضرورت تربیت اخلاقی را توجیه میکند. فرد باید به سوی شناخت خداوند به عنوان خالق و پروردگار تمام هستی، و ایمان به او و پیروی از دستوراتش هدایت شود. سپس آیات خداوند را در زمین بشناسد و بعد به شناخت خود: در جایگاه مخلوق و بنده پروردگار عالمیان. همت گمارد که شناخت خود، پایه شناخت خداوند است.

تربیت اخلاقی در بحث اعتقادات، باید زمینه شناخت جهان و آفریننده آن و هر چه در آن است را به شاگردان بدهد. بنابراین، باید مجموعه ای از معارف را در اختیار آنان بگذارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید