بخشی از مقاله

چکیده

از آنجایی که تربیت انسان و ایجاد هر گونه تحول در جان او، نیازمند تمرکز ذهنی و روانی است، شایسته است این تمرکز ذهنی و روانی صرف موضوعی شود که تأثیر بیشتري در شخصیت انسان دارد تا بدین ترتیب، فعالیتهاي تربیتی،بهینه و بهرهورانه گردد.در پاسخ به این سؤال که »موضوع این تمرکز چه چیزي باید باشد؟« فرویکردهاي تربیتی فراوانی پدید آمده است:برخی از این رویکردها عبارتند از: اخلاق فتوت و آیین جوانمردي، مهرورزي و محبت، اخلاق دعایی مناجاتی،فمعرفتاالله، کرامت نفس، خودشناسی، اعتدال نفس،اراده، عمل، ولایت و محبت اهلبیت و توسل و... در منابع دینی، مستندات فراوانی براي این موضوعات میتوان یافت که در نگاه اولی با هم قابل جمع نیستند. براي حل این موضوع دست کم پنج پیشنهاد میتوان عرضه کرد: انکار اصل ضرورت تمرکز؛ تنوع راهبرد به تنوع روحیات متربی؛ تنوع راهبرد بر حسب اصناف شخصیتی؛ راهبرد منازلی مرحله به مرحله و راهبرد تکثرگراي پازلی.

کلیدواژهها: تربیت اخلاقی و معنوي، تحول انسان، راهبرد تربیت.

مقدمه

دانش اخلاق عهدهدار بیان ارزشها و ضدارزشها، و خوبها و بدهاست. »اخلاق«، رفتار و صفات اختیاريفانسان را ارزشگذاري میکند و نظام شایسته و ناشایست را معین میسازد. »تربیت اخلاقی«فنیز فرآیند درونیشدن ارزشهاي اخلاقی و شکلگیري پایدار شخصیت انسان بر اساس ویژگیهاي انسان کامل اخلاقی را برعهده دارد. »تربیت اخلاقی«فمسیر گذار از وضعیت موجود - دامنهاي که مبدأ حرکت انسان است - به سوي قله کمال را نشان میدهد و به انسان کمک میکند تا سیماي آرمانی و صورت ایدئال آل انسان اخلاقی را در وجود خویش پدید آورد. »تربیت اخلاقیتحقّق«ف عینی مکارم اخلاق و تجلّی بارز همه آموزههایی است که دانش »اخلاق«فبدان فرامیخواند.فف میتوان گفت »اخلاق« فمقصد و غایت حرکت انسان را بازمینماید؛ در حالی که »تربیت اخلاقی«فالگو و قاعدة این تحول و قواعد حرکت انسان بدان سو را بیان میکند.

به تعبیر دیگر، اخلاق پرسش از ماهیت ارزشها، و تربیت پرسش از کیفیت دستیابی بدان را پاسخ میگوید.فف واژة تربیت گاهی بر دانش تربیت و گاهی بر فرآیند عینی و عملیات خارجی تربیت اطلاق میشود. دانش تربیت، درصدد توصیف این فرآیند عینی و بیان احکام و قواعد آن است و از آن انتظار میرود که توصیههاي راهگشا و مؤثري براي بهینهسازي این فرآیند ارائه دهد. در فرآیند عینی تربیت اخلاقی، بیش از هر عنصري باید بر استراتژي تربیت و برنامه آن تأکید داشت.فف در این نوشتار برآنیم تا رویکردهاي مختلف در طراحی راهبرد کلان تربیت اخلاقی را بررسی کنیم.فف
نیاز تربیت به تمرکز ذهنی و روانی تربیت انسان نیازمند تمرکز ذهنی و روانی است. بدون این تمرکز، امکان تحول شخصیت وجود ندارد و ارادهاي شکل نمیگیرد.

پراکندهکاري و تشتت خاطر مانع تحول پایدار است. تا هنگامی که انسان دربارة موضوع تلاش نکند و مدت زمانی نسبتا طولانی بر آن متمرکز نشود، از نتایج آن بهرهمند نمیشود. با این تمرکز، شکاف عمیق میان علم و عمل تا حدوديفپر خواهد شد.فف بنابراین، اگر بخواهیم کسی را متحول کنیم، نباید فهرست طولانی از خوبیها و بديها پیشروي او قرار دهیم وذهن او را به همه آن فضایل و رذایل معطوف سازیم؛ بلکه باید هموغم او را روي یک موضوع تمرکز بخشیم. مربی باید در زمان نسبتاً طولانی براي تثبیت یک صفت، درونی ساختن یک ویژگی یا عادي ساختن یک رفتار بر آن اهتمام ورزد و به شکلهاي گوناگون بدان حساسیت نشان دهد. به تعبیر دیگر، شخص باید مدت زمان قابل توجهی در فضاي آن موضوع قرار گیرد تا از آن بهره ببرد.1فاگر این فرآیند چندمرحلهاي مستمر، کامل نشود، اثر پایداري پدید نخواهد آمد.  

پس نقطه تمرکز فعالیتهاي تربیتی، موضوعی است که روي آن به امید ایجاد تحولی پایدار تأکید و تبلیغ ویژهمینیم . بهفگونهاي که تمام هموغم و فکر و ذکر مخاطب، به آن معطوف و ذهن او بدان کاملاً مشغول شود و در خلوت و جلوت و خواب و بیداري بدان بیندیشد.فف این تمرکز نیازمند یک عملیات روانی، و تبلیغاتی گسترده در زمینه مورد نظر است تا ذهن و جان شخص بهکلیبدان معطوف، و پذیراي تحول شود. به عبارت دیگر، با یک بار بیل زدن چشمهاي نخواهد جوشید . باید این عمل آنقدر تکرار شود تا نتیجهاي حاصل آید. این قانون حاصل ضرب دو اصل تدریج و استمرار در تربیت، و مبتنی بر نیاز تحول به عمل و زمان است.2فف بر اساس این نگاه، بدترین آفت و بزرگترین مانع رشد، تنوعجویی است. تنوعجویی، نقطه مقابل و دشمن تمرکزاست و اجازه نمیدهد ذهن، بهرة خود را از یک موضوع به صورت کامل دریافت کند. نوگرایی و تنوعجویی باعث میشود متربی حوصله لازم براي فراگیري را نداشته باشد و از دشواري تکرار و عمل میگریزد.

در واقع، تنوعجویی و نوگرایی ارضاي یک شهوت است که انسان را از تحول بازمیدارد. شاید توصیه قرآن کریم به اعراض از لهو و لعب، درهمین نکته نهفته باشد. در روایتی هم میخوانیم: »براي غفلت انسان همین بس که همت خود را در امور بیهوده صرف کند«چ3فف به این موضوع از نگاهی بالا و در سطحی کلان نیز میتوان نگریست. اگر ابعاد تحول را گسترش دهیم و تحول را ازحیطه افراد به قلمروجوامع بکشانیم، اصلاح اجتماعی و جامعهسازي نام میگیرد. براي اصلاح جامعه، جریانسازي فرهنگی و تحول اجتماعی چه باید کرد؟ این تمرکز و تأکید مستمر براي تحول انسانها در سطح جامعه نیز ضروري است. اگر نهادهاي فرهنگساز و رسانههاي مؤثر، هر یک آهنگی بنوازند و به سویی دعوت کنند، مخاطب، دانستههاي فراوانی کسب میکند؛ اما تحول عملی پایداري در شخصیت خود نخواهد دید.

تحول و تربیت حاصل یک عملیات گسترده است که توجه ویژه و فراگیر پدید آورد؛ دغدغه مشترك جاري ایجاد کند و به تعبیر امروزي، موضوع خود را به گفتمان غالب مبدل سازد.فف بسامد کاربرد یکفواژه و فراوانی کلمات، تراکم دغدغههاي شخص یا جامعه در یک نقطه خاص، و نوع حساسیتها وتمرکزها را نشان میدهد. چه بسا این زیادگفتن و دائم توجه دادن ذهن را اشباع نکند و به اقناع منطقی یا برهانی نینجامد؛ اما باور قلبی و قانعسازي روانی پدید میآورد؛ یعنی یک موضوع با تأکید و تکرار و توجه مستمر مانند بدیهی و غیر قابل خدشه تلقی میشود و به آستانه عمل و اراده نزدیک میگردد .4 این عملیات روانی همان است که ایزوتسو محقق قرآن پژوه ژاپنی درففرهنگسازي قرآنی و تغییر مناسبات عصر جاهلی در قرآن کریم یافته و نشان داده است.5

محور و کانون فعالیتهاي اخلاقی معنوي

اکنون که دریافتیم تحول انسان و پدید آوردن ویژگیهاي پایدار در شخصیت او نیازمند صرف زمان و انرژي فراوان است و با بخشنامه یا ایراد سخنرانی حماسی و... به سرانجام نمیرسد، لازم است در هزینه کردن این نیروي انسانی دقتنظر کافی انجام شود و این همه تمرکز و تأکید وفاهتمام، صرف امر شایستهاي شود. مربی باید در صرف انرژي ارزشمند خود بخل ورزد و نیروي گرانبها و مغتنم خود را براي یافتن اهداف کوچک هرز ندهد. ضروري است فعالیتهاي سازندة تربیتی بر مداري متمرکز شود که جایگاه ویژهاي در وجود انسان داشته باشد و با تحول و تغییر آن، جابجایی عظیمی در شخصیت او رخ دهد. این نقطه کانونی و کلیدي و مرکز ثقل فعالیتهاي تربیتی کجاست؟6ف اگر بخواهیم یک تحول مؤثر در جان خود یا متربیان خود یا جامعه انسانی ایجاد کنیم، بهترین اقدام چیست؟ این حرکت را از چه نقطهاي باید آغاز کرد و باید آن را بر مدار چه محوري نهاد؟فف هدف عالی تربیت در این بحث »اصل موضوع«فو مفروغ عنه تلقی شده و بحثی را برنمیانگیزد.

براي مثال، مقام خلیفهاللهی یا قرب به خدا را غایت سلوك اخلاقی میدانیم. پس از گذر از این پیشفرض، اکنون پرسش این است که براي رسیدن به این غایت، چه نقطهاي را باید هدف میانی و کانون توجه خود قرار دهیم؟ سیاست و تدبیر ما براي حرکت به سوي آن هدف چگونه است؟ این پرسش در تلاش براي تربیت خود، تربیت خانواده و تربیت دیگران مطرح میشود و پاسخ بدان براي جریانسازيهاي فرهنگی و حرکتهاي اصلاحی اجتماعی نیز ضروري است .فف در پاسخ به این پرسش و بر اساس این که محور فعالیتهاي تربیتی چه موضوعی باشد، رویکردهاي تربیتی مختلفیپدید آمده است؛ زیرا مربیان بزرگ با درك درست این اصل، بناي تمرکز تبلیغی و عملیات روانی خود را روي مهمترین موضوع از نظر خود نهادهاند. تأکیدها و سخنان مربیان بزرگ و دانشمندان برجسته دین در یافتن رویکرد تربیتی آنان بسیار مهم و قابل توجه است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید