بخشی از مقاله
چکیده
هرسین پیشینهاي به درازاي تاریخ دارد و آثار بجاي مانده از ادوار مختلف گواه این مدعاست. با این حال، نام این شهر در آثار و منابع مکتوب کمتر به چشم میخورد، حال آنکه دیگر شهرهاي کرمانشاه سیمایی روشنتر از هرسین در گسترة تاریخ دارند. قرار گرفتن در مسیر راههاي تجاري و زیارتی، شهرهایی مانند صحنه و کنگاور را توسعه و کانون توجه ماموران سیاسی، سیاحان، زائران و بازرگانان داخلی و خارجی قرار داد. باوجود اینکه هرسین ویژگی شهرهاي مذکور را نداشت اما پا به پاي آنها توسعه یافت و به تدریج کانون توجه قرار گرفت.
در این پژوهش، با تکیه بر منابع تاریخی و جغرافیایی و مهمتر از همه اسناد نویافته، با روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است ضمن تشریح روند شکلگیري هرسین به این سوال پاسخ داده شود که چه عواملی منجر به توسعه این شهر در دوران قاجاریه شد. براساس یافتههاي این پژوهش، هرسین با توجه به موقعیت استراتژیکی و جغرافیاي طبیعی خاص خود یعنی دارا بودن منابع آبی، کشاورزي و مراتع غنی بستر مناسبی براي جذب نیروي انسانی اطراف خود شد و افزایش جمعیت به شکلگیري و توسعه این شهر در دوران قاجاریه انجامید.
مقدمه
موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی در کنار جنبههاي انسانی از عوامل مهم در شکلگیري و توسعه شهرها و روستاها هستند. این عوامل رابطهاي تنگاتنگ باهم دارند و بدون توجه به هریک از آنها امکان بررسی سیر توسعه یا عدم توسعه یک شهر یا روستا وجود ندارد. کرمانشاه و برخی شهرهاي آن از جمله کنگاور و صحنه متاثر از قرار گرفتن در مسیر راههاي تجاري و زیارتی روند توسعه خود را طی کردهاند. عبورومرور کاروانهاي زیارتی و تجاري باعث رونق اقتصادي و در نتیجه به جابجایی جمعیت، توسعه و گسترش آن مناطق منجر شد.
البته این رونق اقتصادي و توسعه مستمر وهمیشگی نبود و از آنجا که مناطق غربی همجوار دولت عثمانی بودند، جنگهاي متوالی و ناامنی متاثر از آن و نیز حضور و پراکندگی بسیاري از عشایر و منازعات میان آنها روند توسعه را مقطعی و در مواقعی با رکود مواجه میکرد. هرسین یکی از شهرهاي مهم استان کرمانشاه است که موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی متفاوتی با دیگر شهرهاي این استان دارد.
این شهر در مسیر شاهراه بغداد به تهران و راه زیارتی به سمت عتبات عالیات و مکه قرار نگرفته است و نسبت به این راه ها وضعیتی حاشیهاي دارد. این وضعیت باعث کمبود منابع تاریخی مکتوب درباره هرسین شده است؛ این در حالی است که توصیف اوضاع سیاسی، اقتصادي و اجتماعی شهرهایی مانند کرمانشاه، کنگاور و صحنه در بسیاري از کتابهاي نگارش یافته توسط جغرافی نویسان، سیاحان، ماموران سیاسی، بازرگانان و زائران وجود دارد. بر همین اساس، تاریخ شهرهاي مذکور بسیار روشنتر از هرسین بوده و میتوان ادعا کرد که لایهاي از غبار بخش عظیمی از تاریخ کهن هرسین را فرا گرفته است.
این مقال اندك تلاشیست در زدودن بخشی از این غبار. مهمترین اثر، یا به معناي دقیقتر تنها اثر نگارش شده در مورد تاریخ هرسین کتاب »هرسین در گسترة تاریخ1« اثر کیومرث رحیمی است. نویسنده در این کتاب اطلاعاتی از تحولات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی شهر هرسین را در یک دورة طولانی - از آغاز شکلگیري تا پایان جنگ تحمیلی- گردآوري کرده است. بن مایه و هسته اصلی این اثر از کتاب »جغرافیاي تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان2« نوشته محمدعلی سلطانی اخذ شده است. با وجود زحمات نویسنده در راه نگارش این کتاب، همچنان بخشهاي زیادي از تاریخ هرسین در هالهاي از ابهام قرار دارد و نگارش اثري جامع و مانع در این خصوص ضروري به نظر میرسد.
روند توسعه هرسین در دوران قاجاریه سوال اصلی این پژوهش است.3 به منظور پاسخگویی به این پرسش منابع تاریخی و جغرافیایی و نیز اسناد تاریخی نویافته با روشی توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار میگیرند. بنابر فرضیه نگارنده، تغییرات سیاسی در اوایل دورة قاجاریه و مرکزیت کرمانشاه به عنوان محور ولایات سرحدي، موقعیت استراتژیک و عوامل طبیعی و نیز فراهم بودن بستر جذب عشایر کاکاوند، توسعه این شهر را در دوران قاجاریه رقم زده است.
وجه تسمیه هرسین
دیدگاههاي مختلفی که تاکنون دربارة وجه تسمیه هرسین ارائه شدهاند، غیرعلمی و فاقد مبناي صحیح هستند. ادعاهایی چون روایت انتخاب قلعه این شهر توسط یکی از شاهان ساسانی از میان سه قلعه و پدید آمدن واژة »هر سه این« در پی این انتخاب - رحیمی، - 132 : 1379 و روایت اعرابی که نام حصین – معرب هرسین- را بر قلعه مستحکم این شهر نهادند - همان، - 133 یا دیدگاهی که هرسین را مشابه قرمسین و نام آن را برگرفته از نام خدایان یا شاهان ایران باستان می داند - همان، - 134 پایه و اساس علمی ندارند.
پر واضح است که اسامی امروزي را نمیتوان به طور کامل بازمانده از گذشتههاي دوري چون دوران باستان دانست؛ براي مثال، قرمسین اسمی است که مورخان و جغرافینویسان اسلامی بر کرمانشاه گذاشتهاند و تاسیس آن را بر اساس روایات به پادشاهان ساسانی نسبت دادهاند - مستوفی، - 164 :1381؛ حال آنکه در تحقیقات جدید مشخص شده است که نام این شهر »کرماشان« به معناي »سرزمین کوهستانی« بوده و قرمسین معرب آن است - رحیمی زنگنه و دیگران، . - 32 :1392 دیدگاهی نیز اسامیاي مانند هرسین را ساخته شده از ترکیب »هر« به معناي »آب« و واژة »سین« به عنوان واژهاي تزئینی دانسته است - مهریار، - 876 :1382 که با توجه به منابع آبی غنی این شهر از جمله سراب آن ادعایی قابل تاملتر به نظر میرسد.
به طور کلی، اگر بپذیریم که اسامی کنونی اغلب شهرها معرب یا تغییر یافته اسامی پیشین خود هستند، پس نمیتوان تنها براساس نام کنونی این شهرها وجه تسمیه صحیح آنها را به دست آورد. در نتیجه، هر چهار ادعاي مذکور دربارة وجه تسمیه هرسین را میتوان فاقد مبناي علمی دانست و به نظر میرسد کشف این ابهام با توجه به منابع موجود و تکیه صرف به منابع تاریخی امکانپذیر نیست.
این دیدگاه را که هرسین همان شاپورخواست - از شهرهاي بزرگ دورة ساسانیان – است، میتوان یکی از مهمترین نظریه ها دربارة پیشینه شهر هرسین به شمار آورد. »آندره گدار« نخستین کسی بود که در سال1936 میلادي، شاپورخواست را هرسین کنونی دانست ؛ این ادعا بعدها توسط نویسندة کتاب »کرمانشاهان- کردستان« نیز مطرح شد، ذکر توامان خرمآباد همراه با شاپورخواست در منابع قرن هفتم و هشتم4 را به عنوان رد ادعاي یکی بودن شاپورخواست با خرمآباد کنونی ذکر کرده است نویسندة کتاب »هرسین در گسترة تاریخ« نیز با ارائه دو دلیل تلاش کردهاست فرضیه یکی بودن شاپورخواست و هرسین را به اثبات برساند؛ دلیل اول، قرار داشتن قلعه دزبر در شاپورخواست و اینکه بقایاي این قلعه در یک کیلومتري هرسین وجود دارد.
او سپس با ذکر روایتی از ابناثیر مبنی بر پیوستن کردها در شاپورخواست به عبدالرحمن در جنگ علیه عماره فرزند حجاج، نتیجه میگیرد »با عنایت به اینکه ابناثیر اشاره به پیوستن کردها به او دارد و منطقه هرسین نیز کردنشین است در حالی که ]اگر[ در خرمآباد به او میپیوستند میبایستی بگویند لرها نه کردها.« اما دلایلی که پژوهشگران در تایید فرضیه خرم آباد بودن شاپورخواست ارائه کردهاند از اعتبار بیشتري برخوردار است؛ کشف سکه هایی از ضرابخانه شاپورخواست و کتیبهاي سنگی از این شهر در خرمآباد از مهمترین دلایل ارائه شده از سوي مدافعان این فرضیه است - مهجور، . - 180 -179 :1393 نگارنده بر این باور است که شاپورخواست شهري وسیع بوده که تا پیش از دوران ایلخانی، هرسین و خرمآباد به عنوان روستاهاي کوچکی تابع آن شهر بودهاند. در اواخر دورة ایلخانی هرسین و خرمآباد رونق یافته و شاپورخواست به دلایلی مبهم از بین میرود.
به این دلیل است که در اواخر قرن هفتم و اوایل هشتم هجري نام هرسین و خرمآباد در منابع تاریخی و جغرافیایی پدیدار میشود و از این زمان از شاپورخواست ذکري به میان نمیآید. نمونههاي دیگري از این وضعیت را میتوان در مناطق مختلف مشاهده کرد؛ براي مثال، »دینور« یکی از بزرگترین شهرهاي قرون اولیه اسلامی - بلاذري، ج - 432 :2 بعد از هجوم مغولان به تدریج در حاشیه و از توابع شهر »صحنه« میشود.
موقعیت استراتژیکی
هرسین داراي طول جغرافیایی 47 درجه و 35 دقیقه و عرض جغرافیایی 34 درجه و 16 دقیقه نسبت به نصفالنهار گرینویچ است - فرهنگ آباديهاي کشور، 1374، ج. - 747 :46 این شهر از شمال به صحنه و دینور، از شرق و جنوب به نهاوند و لرستان و از غرب به کرمانشاه محدود است - سلطانی، 1372، ج. - 26 :1 هرسین در گذشته در مسیر راه همدان به خوزستان قرار داشت - بغدادي، 1412، ج - 709 :2 و قلعههاي نظامی به جاي مانده از دوران ساسانی مانند سرماج و دزبر اهمیت این منطقه را از نظر استراتژیکی نشان میدهد. این قلعهها در قرون اولیه بعد از اسلام نیز مورد استفادة حکومتهاي حاکم بر این نواحی قرار میگرفت. با روي کار آمدن صفویان و رونق سفر به عتبات عالیات و عبور مسیر بغداد به تهران از صحنه و کنگاور به سمت همدان، هرسین در حاشیه قرار گرفت.
در این دوره تنها مسیر لرستان به کرمانشاه از هرسین میگذشت و نسبت به راههاي دیگر اهمیت کمتري داشت - واله قزوینی اصفهانی، همان - . مهمترین ویژگی هرسین از لحاظ استراتژیکی، قرار گرفتن در مسیر عشایر کوچرو بود؛ پراکندگی بسیاري از ایلات و طوایف در این ناحیه از طرفی پتانسیل جذب نیروي انسانی و توسعه را فراهم میکرد و از سویی دیگر میتوانست خسارات اقتصادي فراوانی به دنبال داشته باشد. عشایر اغلب باعث ناامنی منطقه میشدند و در نتیجه رفت و آمد تجار و دیگر مسافران از هرسین را با مانع روبرو میکردند.