بخشی از مقاله
چکیده
متون تاریخی در بین نوشته های فارسی، نزدیکترین ارتباط را با متون ادبی دارند.
آمیختگی نثرهای تاریخی با آرایه های ادبی ، صور خیال و صنعت پردازی از دیرباز، مورد توجه تاریخ نویسان، قرار گرفته به گونه ای که دستیابی به وقایع و موضوعات و مفاهیم تاریخی در این آثار، دستخوش دشواری ها و پیچ و خم های متکلفانه ساختار و شکل نوشتار گردیده است.
در این پژوهش بر آنیم تا جایگاه ادبی تذکره الدنابله نگارش محمد حسن اشتهاردی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. این اثر به سبک آثار مصنوع دوره صفوی و اوایل قاجاریه، به ثبت وقایع مربوط به قوم دنبلی یکی از طایفه های نام آور و مؤثر در تاریخ سده های اخیر در گستره پهناور ایران بزرگ بویژه آذربایجان داشته است. در نتیجه این پژوهش از یک سو آشکار می گردد که این کتاب تاریخی چه نسبتی با ویژگی های ادبی دارد و در این راستا کاربرد آرایه های لفظی و معنوی و رویکردهای زیباسازی در نوشتار مورد بررسی و توجه قرار می گیرد و از سوی دیگر ، جایگاه تاریخی و وقایع نگاری در این اثر نیز، مورد بررسی قرار می گیرد از این منظر نیز جایگاه تاریخی این اثر به خوبی پدیدار می گردد.
گستره سترگ تمدن ایرانی ، وقتی برای ما شناخته می گردد که ابعاد و لایههای گوناگون آن را بشناسیم. شاید شناسایی یک خط طولی از تاریخ این مرز و بوم ما را به این اشتباه بیندازد که »شناختیم آنچه را که باید.«
دوره هایی که گاه در یک تقسیم بندی زمانی و یا در یک بلوک بندی جغرافیایی منحصر می شوند و تو گمان میکنی که مثلاً شناختن دوره غزنوی همان است که شروعش را در سال 387 ه . ق. بدانی و پایان اعتلایش را در حصار دندانقان مرو به سال 431ه . ق. و انجامش را به سال 583 ه . ق. با سقوط لاهور به دست غیاث الدین غوری و به همینگونه صفویه و قاجاریه و ... اما زود در مییابی که شناختن لایههای گوناگون یک جامعه با رصد کردن تمام عناصر طبقات و اقشار دخیل در آن مدنیّت میسر است.
ایلها ، خاندانها ، طایفه-ها و اقوام متفاوت در تأثیری چند جانبه و به هم فشرده در تمامی دورهها، تاریخ این سرزمین را ساختهاند و ما برای دریافت تصویری کامل از این پیکره بزرگ یعنی تمدن ایرانی-اسلامی باید از تمامی اجزای آن غفلت نکنیم.
مردان بزرگ و نام آور دنبلی که ریشه در قوم کُرد دارند با بیش از یک هزاره حضور در جای جای بلاد اسلامی و به ویژه در ایران با شمشیر و قلم و علم و درایتشان افتان و خیزان، حیات ماندگار یک طایفه کهن را رقم زدهاند که نام بردن تک تک آن تاریخ سازان در این مجال نمی گنجد. گاهی برخی زنانشان نیز افزون بر درخشش بر تارک مهرنشان عفّت، گوی سبقت را در میدان دانش و بینش از مردان ربودهاند. حیرانهایی که مفتونها را در چشم انداز علم و هنر به تماشا نشاندهاند.
اگر روزی آشفتهبازار پژوهش، بسامان شود، شناخت طایفهها و ایلات ایرانی از زمره نخستین دانستنیهایی است که امید است به همت پژوهشگران علاقهمند و پرتلاش از پس خروارها غبار جهل ، تعصّ ب و بیمهری شناخته شده و بر سکّوی افتخار و عزت نشانده شود. شایسته است که تندیسی سرافراز از هریک از اقوام بر میدان فرهنگ ایرانی قامت برافرازد و بدانیم که ایران برای همه ایرانیان است.
از آثار تخصّ صی در شناسایی اکراد دنبلی، این طایفه مؤثر در تاریخ این مرز و بوم، کتاب »تذکره الدنابله« است که در این تحقیق سعی در احیا و شناختن و شناساندن آن به علاقه مندان تاریخ ایران داریم.
مؤلف کتاب تذکره الدنابله
تذکره الدنابله و جایگاه ادبی و تاریخی آن
آنچنانکه محمدحسن بن عبدالکریم اشتهاردی نگارنده این تذکره در دیباچه، تصریح دارد، مطالب و مندرجات کتاب را از محمودخان دنبلی دریافت نموده و از جانب وی مأموریت یافتهاست تا آن را به رشته تحریر در آورد. در دیباچه چنین آمده است:
»وقتی جنابش ]یعنی محمودخان[ بنابر استقرا و تتبّع که از کتب تواریخ و سیر روم و ایران دارند، انساب نیکو انتساب ایل جلیل دنبلی را در اوراقی چند تذکره فرموده، لهذا رای مهر ظهورش به تنضید جواهر زواهر منظوم اشعار وتنظیم دُرر آبدار منشور اخبار مزبور اقتضا نمود؛ گردن اطاعت این بنده را به اعتناق قلّاده اتّساق آنها مکلّف و گوش حقیقت نیوش این بی قابلیت را به قرطه تقلد، مشنّف فرموده؛« - اشتهاردی, - 1390 بنابراین در خلق این اثر ارزشمند و تخصّ صی در معرفی ایل دنبلی دو شخصیت دخیل بوده و نیازمند معرفی و شناسایی هستند:
محمد حسن بن عبدالکریم اشتهاردی
متأسفانه آگاهی زیادی در مورد زمان تولد، کودکی و فراز و نشیب زندگی وی در دست نیست. می دانیم که اشتهاردی الاصل بوده و مدّتی در خدمت محمودخان دنبلی حاکم اصفهان به عنوان منشی حضور داشته است. زنده یاد دکتر امین ریاحی در تاریخ خوی ضمن معرفی تذکره الدنابله در شناساندن نگارنده او به همین جملات مختصر، بسنده می نماید:
» محمد حسن اشتهاردی مقیم اصفهان و از اطرافیان محمودخان دنبلی حاکم اصفهان متخلص به خاور - درگذشته 1258 ه. ق. - بوده و این رساله را .... نوشته از قراین چنین بر می آید که محمد حسن در اصفهان به دنیا آمده است. زیرا خود آن شهر را وطن خویش دانسته است:
» چندی در اصفهان... که وطن مألوف و مسکن معهود است... لذا بنابر نسب، اشتهاردی و مطابق با محلّ تولد به اصفهانی شهرت یافته است.
پدرش عبدالکریم اشتهاردی از خود وی نامیتر بوده است. همراهی و همکاری او با محمد رضی تبریزی متخلّص به بنده در نگارش کتاب زینه التواریخ بسیار مشهور است. محمدحسن اشتهاردی در شرح زندگی عبدالرزاق بیگ دنبلی در تأیید این مطلب چنین می آورد: