بخشی از مقاله
چکیده
هنرمندان مسلمان، فوق العاده به ایجاد »نور« و آنچه که نور منعکس می کند در آثارشان توجه داشته اند. به همین علت »هنرهای آتشین« که عبارت از مینا و سرامیک و کاشی سازی و از این قبیل هستند؛ در هنرهای اسلامی و در همه جای دنیای اسلام رواج داشته است.نقطه مرکزیرا در گنبدها معمولاً با نور ملازم می کنند و در تذهیبکه معمولاً در شمسه ها چنین حالتی ظاهر می شود، با رنگ طلا در مرکز، بیان می شود.
این که نقطه اول را که همان نقطه 8 پایانی سلوک عشقه هاست، به نور تعبیر می کنند، برگرفته از تفکر عرفانی اسلام است که در قرآن کریم نیز بر آن تأکید شده است. خداوند خود را نور می داند. این نور همه عالم وجود را از غیب و شهادت در بر می گیرد و از این رو برای دریافت آن، سیر به درون که مرجع الهام سالکان و منبع انوار الهی است .دو عامل در »هنر اسلامی« خیلی مهم است. این دو عامل یکی عامل »نقش های هندسی« و دیگری عامل »نقش پیچک« است.
-1 مقدمه
یکی از ویژگی های هنر اسلامی، نمادگرایی یا رمز و تمثیل است که وجه اشتراکی غالب هنرهای دینی نیز محسوب می شود. طبق این ویژگی هرگز قید به طبیعت که در مرتبه سایه است، وجود ندارد و هر نمادی، حقیقتی ماوراء این جهان پیدا می کند. بنابراین در هنراسلامی رمز و نماد همچون آیینه شفافی است که حقایق عالم ملکوت را جلوه گر می سازد.در دین مبین اسلام، به استثنای نور و روشنایی، تصویری از خداوند ارائه نمی شود.
در قرآن مجید نیز بارها به نور اشاره شده و حق تعالی را نور حقیقی و مطلق دانسته است؛ به همین سبب عرفای اسلامی به نور اهمیت بسیار داده اند. بنابراین کاربرد نقوش مزبور با توجه به جایگاه قرارگیریشان در آسمان، می تواند استعاره از آسمان غیب باشد که در نزد عارفان محل و موطن انوار و تجلیات الهی است. علاوه بر این خداوند در برخی از آیات قرآن کریم بر نقش هدایت گری ستارگان برای انسا ن ها در تاریکی دریا و خشکی اشاره می کند. نقوش ستار ه ای همچنین می تواند نماد ستارهمَانی نیز باشد که در کلمات برخی از عرفای اسلامی رمزی از نفس کل است. شمسه یاخورشید نیز در نزد عرفا و متصوفه اسلامی نماد انوار حاصل از تجلیات الهی وحقیقتِ نور خدا و ذات احدیت است.
همچنین اشاره به وحدت هم هست. بدین لحاظ هنرمندان مسلمان در بسیاری از آثار خود مفهوم کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را با استفاده از این طرح بیان کرده اند . البته در بعضی از آثار هنر اسلامی از شمسه به عنوان نماد پیامبر هم استفاده شده است.از آنجا که نور نزد صوفیان به اعتبار ظهور حق، فی نفسه وجود حق است، نقوش ستاره و شمسه در این مجموعه می تواند استعاره از همین نور الهی باشد که بنیاد عرفان و حکمت مشرق زمین محسوب می شود. از سوی دیگر استفاده از نقوش مزبور در امر تزیین را می توان نوعی تاسی و تبعیت هنرمندان از پروردگار جهانیان نیز محسوب داشت زیرا خداوند می فرماید: » انا زینا السما ءالدنیا بزینه الکواکب .« یعنی از آنجا که خداوند از ستارگان برای تزیین آسمان استفاده کرده هنرمندان تزیین کار نیز به تأسی از این سنت از نقوش ستارهای در تزیین بهره برده اند.
علاوه بر مفاهیم عرفانی فوق از دیدگاهی متفاو ت تر و قدیمی تر، نقوش شمسه و ستاره هشت پر که از چرخش دو ربع درهم پدید آمده و با توجه به کثرت کاربرد در تزیینات هنر دوران اسلامی به خصوص در طرح های کاشی کاری می توان آ ن را ستاره ایرانی نیز نامید می توانند نمادی از گردونه خورشید باشند. زیرا از سویی نقش شمسه بیشترین شباهت را با شکل ظاهری خورشید داردوعدد هشت نیز از دیرباز، عددِ رمزیِ خورشید در سراسراروپا، آسیا و آفریقا محسوب می شده است. لازم به ذکر است که گردونه خورشید یکی از نقش های بسیار کهنی است که پس از دوره اسلامی به شکل های مختلف ازجمله شمسه و ستاره هشت پر به کار رفته است.
-2 شمسه یا ستاره پنج پَر
عدد پنج را معمولا به زندگی انسان و به پنج حس مربوط می دانند. این عدد، همچنین در فرآیندهای کلی نجومی نقش دارد. سال شمسی قدیمی تر که به پنج دوره 72 روزه تقسیم می شد، بعد ها به یک سال شمسی صحیح 365 روزه تبدیل شد. همچنین عدد پنج در سنت اسلامی نیز اهمیت فراوانی دارد. مسلمانان علاوه برپنج ستون دین »شهادتین، نماز، روزه، زکات و حج «، پنج نماز یومیه دارند. احکام اسلام پنج دسته هستند: »واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام.« در جنگ غنیمت پنج قسمت می شود تا خمس آن پرداخت شود. پنج تن آل عبا، پنج عضو خانواده حضرت محمد - ص - حضرت محمد، فاطمه، علی - ع - ، حسن و حسین که مهمترین شخصیت های شیعه و مورد احترام فراوان اهل تسنن نیز هستند.
-3 شمسه یستاره شش پَر
دسته ای از اشکال هندسی نیز به صورت شش گوش منتظم نزدیک به طرح ستاره به عنوان قاب یا کادرهای تزیینی استفاده شده اند که تزیینات مختلف اعم از کتیبه های کاشی یا چوبی در داخل آ ن ها جای گرفته و تزیینات آن را برجسته تر کرده است. آثار گره چینی ساخته شده بر اساس شکل هندسی شش پر از اوایل دوره صفوی مورد توجه زیادی قرار گرفت و در اواسط این دوره به اوج خود رسید. چنانچه می توان آن را از جمله اشکالی دانست که در حداکثر توجه بوده و در اماکن ارزشمند معنوی اجرا می شده است. شش ضلعی ها و شمسه هاششی پَر کُند، می تواند چند مثلث را در برگیرد و در ضمن چند مثلث می تواند فضاهای خالیاطراف آن را پرُ کند. بنابراین شکل هندسی ملازم شکل هندسی بوده و این دو در کنار هم می توانند یک نقش گره را کامل نمایند.
از نظر صوفیه در اثر جمع دو تضاد، یکی از مقامات تصوف حاصل می شود دو مثلث هنگامی که مخالف هم قرار گیرند می توانند رئوس یک شش ضلعی را به وجود آورند که این نشانه اولین مقام و اولین مرتبه سلوک است. هنگامی که این شش ضلعی بسط پیدا نموده ویک شش ضلعی بزرگ به وجود می آید، نشانه مقام بعدی است و این تر کیب و تکرار بارها انجام می شود و در هر مرحله نشانه مقام بعدی می شود. همان طور که در اشکال هندسی جنبه های فعال و غیرفعال، برای به وجود آوردن شکل سوم با یکدیگر متحد شده و در نتیجه اشکال جدیدی را به وجود می آورند؛ به همان صورت نیز، بسیاری از اهل عرفان، از طریق ممارست های روحانی، به یک تمکین یا ثبات روحانی، یعنی تقارن شکل که به دنبال خود مقامی جدید را ایجاد می کند، دست می یابند.