بخشی از مقاله

چکیده

تحلیل محتوا یک شیوه پژوهشی است که برای تشریح عینی، منظم و کمی محتوای آشکار پیامهای ارتباطی به کار می رود . این شیوه ابتدا در علوم ارتباطات به کار گرفته شد و در حال حاضر در تحلیل تحقیقات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. این روش بیشتر در روند پژوهی، پژوهشهای تلفیقی، بررسی تصویر واقعیتها و نیز بررسی میزان انطباق برنامهها با ویژگیهای ساختاری و محتوایی به کار برده میشود. تحقیق حاضر نیز با هدف تحلیلی بر روش تحلیل محتوا در پژوهشهای علوم اجتماعی، علوم رفتاری و علوم تربیتی، و همچنین مفاهیم و ماهیت آن در اینگونه تحقیقات انجام شده است.

به طوری که، به منظور روشنسازی و تبیین ابعاد، تعاریف، طبقهبندیها، اصول و مبانی مفهومی این روش، با استفاده از منابع کتابخانهای و مقالات داخلی و خارجی برگرفته از سایتهای مختلف استفاده شده است. تحلیل محتوا روشی غیرواکنشی و غیرمداخلهای است و چون اسناد مورد مطالعه و متون مورد تحلیل قبلاً ثبت و ضبط شده، بنابراین صاحبان اسناد و مؤلفان آثار را به کار تحلیل، واکنشی و تحلیلگران و محققان را در کار تألیف و تدوین و ایجاد اسناد و مدارک، مداخله نیست. در تحقیق پیشرو، ویژگیهای روش تحلیل محتوا، اختلاف نظرهایی که در مورد آن وجود دارد، چگونگی مقولهبندی و ضوابط آن، واحدهای تجزیه و تحلیل و مهمترین محاسن و معایب این روش و نحوه استفاده از آن در یک مورد خاص نیز، مطرح میشود.

مقدمه

استفاده از مباحث تحلیل محتوا در متن، به دوران بسی دور بر میگردد. آنگونه که از تاریخ بر میآید، در عصر طلایی تمدن یونان باستان مباحث تحلیل محتوا مورد بهرهوری قرار میگرفته است.[1] به نظر میرسد، استفاده تاریخی تحلیل محتوا در بعد علمی آن را میتوان به بهرهگیری از تحلیل محتوا در شناخت کلمات، لغات و اصطلاحات کتابهای مقدس مثل تورات، انجیل، قرآن نسبت داد. با توجه به عمق معانی در کتابهای مقدس، مفسران به تحلیل محتوای لغات و مفاهیم آن میپرداختند. از سوی دیگر، برای تفکیک عبارتی که به متون مقدس نسبت داده شده بود، به واسطه تحلیل محتوا مورد شناسایی قرار میگرفت.[

2] گویا اولین مورد مستند تحلیل کمی متون به قرن هجدهم بر میگردد. فردی سوئدی به نام دورینگ -1955 - - 1954 ماجرایی را در مورد90 سرود مذهبی شرح میدهد که بحث درباره خطرناک بودن مضمون این اشعار میباشد و برای رهایی از این ماجرا، به کمک از تحلیل محتوا، مقایسهای میان متون انجام میگیرد. در آلمان، لوبل - - 1903 به نقل از کریپندورف، طرح طبقهبندی گسترده را برای ساختار درونی محتوا با توجه به کارکرد روزنامه ها انتشار میدهد. این کتاب در جرگه روزنامه نگاران آوازهای به هم میرساند، ولی محرک تحقیقات اجتماعی نمیشود. در اولین گردهمایی انجمن جامعه شناسی آلمان در 1910، ماکس وبر - 1911 - طرحی برای تحلیل محتوای گسترده مطبوعات پیشنهاد میکند که به دلایل گوناگونی جامه عمل نمیپوشد.

در همان ایام مارکف - 1913 - روی نظریه زنجیره و نمادها کار میکند و تحلیلی آماری از نمونهای از رمان منظوم پوستکین پوژن اونژین منتشر میکند. در 1893 تحلیل منتشر میشود که به این پرسش میپردازد که »آیا روزنامههای امروز مطالب ارزشمند ارائه میدهند؟« این تحلیل نشان میدهد که از 1881 تا 1893 در روزنامهای عمده نیویورک، افتراء، شایعات، وزرش و مطالب پیش پا افتاده تا حد زیادی جایگزین مطالب مذهبی، علمی و ادبی شده است. مطالعه دیگری میکوشد نشان دهد که عرضه روزنامههاعمدتاً به جای اخبار ارزشمند، به مطالب غیراخلاقی، مضر و پیش پا افتاده اختصاص یافته است در 1912 تنی به فراخوان پیمایش بزرگ و مستمر محتوای مطبوعات برای برقراری نظام ثبت »اوضاع اجتماعی« می پردازد کهدقیقاً قابل قیاس با آمار اداره هواشناسی باشد.

وی دستورالعمل اجرای این پیمایش را در چند روزنامه نیویورک جهت گروههای مختلف قومی ارائه میدهد، اماعملاً تحقق نمییابد. چنین رویکردی به تحلیل محتوا در مطالعه روزنامه محلی توسط جامعه شناس ویلی به اوج خود میرسد. ویلی در این مدل مطالعه پیدایش هفته نامههای محلی را ردگیری میکند و تعداد تیراژ آنها، تغییر محتوای آنها و نقش اجتماعی که در رقابت با روزنامههای شهرهای بزرگ کسب میکنند، توصیف میکند تجربیات حاصل از تحلیل افکار عمومی موجب اولین توجه حدی به مسایل روششناسی تحلیل محتوا شد که وودوارد - 1934 - آن را »تحلیل کمی روزنامه« به منزله تکنیک نظرسنجی مینامد. از مطالبی که درباره افکار عمومی نوشته میشد، توجه به پیش داوریهای اجتماعی به صور مختلف وارد تحلیل ارتباطات شد. حال دیگر پرسشهایی همچون نحوه ترسیم سیمای سیاه پوستان در مطبوعات فیلادلفیا - سیمپسون، - 1934، نحوه ترسیم جنگهای آمریکا در کتاب-های درسی در مقایسه با نحوه ترسیم آنها در کتابهای دشمنان سابق - ولورز، - 1938 یا نحوه بیان ملیگرایی در کتابهای کودکان آمریکا، انگلستان و سایر کشورهای اروپایی - مارتین، - 1936 با اهمیت به شمار میآمد.[3]

آزمایشهای روانشناسی در پخش شایعه، آلپرت و فدنر را به مطالعه محتوای روزنامهها از دیدگاهکاملاً تازهای میکند. »پنج قانون آزمایشی روانشناسی روزنامهها« که آلپرت و فدنر مطرح کردهاند، کوششی است برای تبیین تغییراتی که اطلاعات در مسیر خود از نهادها تا انتشار در مطبوعات دستخوش آن میگردند. توجه به نمادهای سیاسی ویژگی دیگری به تحلیل پیامهای عمومی افزود. مک دایر مید سخنرانی افتتاحیه 30 رئیس جمهور آمریکا را برحسب نمادهای هویت ملی، ارجاع تاریخی، ارجاع به مفاهیم بنیادی حکومت و واقعیت و انتظارات تحلیل کرده است.خصوصاً لاسول ارتباطات عمومی را در چارچوب نظریه روانکاوی خود درباره سیاست نگریسته و نمادها را به مقولاتی چون »خود« و »دیگران« و به انواع »افراط« و »محرومیت« طبقه-بندی کرده است.

تحلیل نمادی وی به »پیمایش توجه جهانی« کشید که در آن روزنههای فراوانی نمادهای ملی براساس محتویات روزنامههای رسمی چند کشور مقایسه شده است تحلیل محتوا به عرصه مطبوعات و علوم ارتباطات محدود نشد. چند رشته علمی به مطالعه روزنامههای خود در دانش پژوهی به صورتی که در عناوین نشریات معروف منعکس شده پرداختهاند. این مطالعه اول بار در رشته فیزیک در روسیه - راینوف، - 1929 صورت گرفت و سپس به طور کاملتر در خور جامعهشناسی و سپس روزنامه نگاری ارائه یافت.[3] باید توجه داشت که در متون ادبی تحلیل محتوا برای شناخت سبک کلمات و مضامینی که به مؤلف نسبت داده میشده و شناخت دورهای که نویسنده به آن تعلق داشته، با در نظر گرفتن شرایطی که بر جامعه آن روز حاکم بوده انجام میگرفته است. برای مثال، میتوان از سبک ملک الشعرای بهار یاد نمود که برای شناخت ورود لغات عربی در کتابهای فارسی در طی قرن چهارم و پنجم از تحلیل محتوا استفاده میکرده است.[2]

با توجه به مطالب ارائه شده در فوق، تحلیل محتوا تکنیکی است که بیشتر در قرن بیستم رایج بوده است که در پژوهشهای رشتههای گوناگون علوم اجتماعی همچون روانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و ارتباطات آن ، به کار رفته است.[4] بدین ترتیب، تحلیل محتوا هم روشی برای تحلیل دادهها و هم روش مشاهده اسناد است، اما به جای مشاهده مستقیم رفتار مردم یا پرسش در مورد آن، به ارتباطهایی که آنان به وجود آورده و پیامهایی را که رد و بدل کردهاند، توجه و آن را مورد پرسش و ارزیابی قرار میدهند.[5]
تعریف تحلیل محتوا
رایف، لیسی و فیکو معتقدند تحلیل محتوا روش تحقیقی است برای گرفتن نتایج معتبر و قابل تکرار از دادههای استخراج شده از متن.[6] تحلیل محتوا از نظر فرانکفورد و نچمیاس »هر فنی است که به کمک آن، ویژگیهای خاص پیامها را به طور نظام یافته و عینی مورد شناسایی قرار میدهند.[7] وَلیزر و وینر به نقل از ویمر و دومینک تحلیل محتوا را هر رویه نظام مندی که به منظور بررسی محتوای اطلاعات ضبط شده باشد تعریف میکنند. کریپندورف نیز به نقل از از ویمر و دومینک آن را به عنوان یک فن پژوهشی برای ربط دادن دادهها به مضمون آن به گونهای معتبر و تکرار پذیر تعریف میکند.[8]

بنابراین، تحلیل محتوا عبارت است از: فنی که به وسیله آن مشخصات خاص پیام به طور روشمند و دقیق جهت استنباط علمیشناسایی میشوند. دقت و عینیت امر متضمن آن است که تحلیل مبتنی بر قواعد مشخصی باشد تا به دانش پژوهان امکان دهد از پژوهشهای مختلف به نتایج یکسان مورد نظر دست یابند.[9] کرلنگر بر این باور است که تحلیل محتوا دارای ویژگیهای زیر میباشد:
الف - تحلیل محتوا روشی نظاممند است؛ به این معنا محتوایی که قرار است مورد ارزیابی قرار گیرد، باید براساس قواعد روشن و ثابتی برگزیده شود.

ب - تحلیل محتوا روشی عینی است. بنابراین، ساختههای ذهنی پژوهشگر نباید در آن دخالت داشته باشد.
ج - از آنجایی که تحلیل محتوا کمی است، هدف اصلی تحلیل محتوا بازنمایی دقیق مجموعه ای از پیام میباشد.[8]

مراحل تحلیل محتوا

تحلیل محتوا نوعی بررسی اسناد و مدارک میباشد که ممکن است شخص پژوهشگر یا افراد دیگر به جمعآوری آن پرداخته باشند. ولی تحلیل و وارسی آن توسط شخص محقق انجام میگیرد که کلمات، عبارات، اسامی، بندها، تصاویر، موضوعها یا هر جلوه ویژهای که مورد نظر پژوهشگر است در برگه ثبت میگردد. با وجود تنوع اسناد و مدارک، از روش علمی برای تحلیل آن استفاده میشود. فرآیند کلی عملیات تحلیل محتوا عبارت است از:

1.    موضوع مورد مطالعه از قبل تعیین میگردد که میتواند لغات، جملات، عناوین اصلی مقالات و موارد مشابه آن باشد. به عنوان نمونه، پژوهش برای به دست آوردن بار ارزشی به کار رفته در یک مقاله انجام میگیرد.3

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید