بخشی از مقاله

چکیده

در این تحقیق سعی بر این است که شکل خودساخت و خودیار مسکن از نظر قابلیت پاسخ به نیاز سرپناه کم درآمدهای شهری جهان سوم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. رویکرد کلی تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و شیوه گرد آوری داده ها کتابخانه ای - استفاده از تحقیقات و پژوهشهای انجام گرفته - می باشد.

با مروری در ادبیات موجود چنین استنباط می شود که مسکن خودیار بیشترین سهم را در تامین مسکن فقرا داشته است.هر چند برخی نگاههای غلط در دهه های گذشته باعث شده است که این نوع مسکن و سکونتگاه با بی مهری تخریب و با آن مقابله شود اما به مرور زمان صاحبنظرانی در حمایت از پتانسیلهای این نوع مسکن کوشیده اند که نمونه آن مکتب خودیاری است که معتقد به حمایت از مسکن خودساخت از طریق پروژههای زمین-خدمات، بهبود زاغه ها و رسمیت بخشی بوده است.

در مقابل این رویکرد حمایتی، موافقان و مخالفانی وجود دارد. با این حال مقاله حاضر با تحلیل این انتقادها عقیده دارد که هر چند خود مسکن خودیار ذاتا نواقصی دارد اما اکثر انتقادها که صحیح و به حق نیز است بیشتر متوجه شکل ناقص و نادرست حمایت و هدایت فرایند خودیاری است که در نهایت با اتخاذ رویکردهای حمایتی همه جانبهتر و کاملتر می توان شاهد مزایای بیشتر مسکن خودیار بود.

با این حال نباید تصور کرد که این نوع مسکن بهترین و یگانه راه تامین سرپناه فقراست بلکه آن را باید تسکین دهنده موقتی برای دردهای کنونی رشد شتابان شهری جهان سوم دانست و مطمئنا باید گزینه های اصولی مسکن تقویت شود و به مرور زمان، ساختارهای ایجاد کننده رشد شتابان شهری و به دنبال آن معضل تقاضای فزاینده مسکن نیز حل شود، چرا که در صورت عدم اصلاح ساختارها، هر نوع شیوه تولید مسکن ناتوان خواهد ماند.
 
-1 مقدمه

رشد جمعیتی که شهرهای جهان سومی اکنون نشان می دهند رشدی شتابان و قابل تامل است. یکی از آمارهای جالبی که سازمان هبیتات در گزارشی تحت عنوان وضعیت شهرهای جهان در سال 2012 و 2013 آورده است گستردگی مسئله رشد جمعیت شهری را در این دسته از کشورها به خوبی نمایان می سازد. طبق گزارش مزبور در دهه گذشته, جمعیت شهری, در جهان در حال توسعه 1/2 میلیون نفر در هر هفته افزوده شده است. تقریبا کمی کمتر از رشد جمعیت یک سال اروپا.

رشدِ واقعا سکته وارِ جمعیتی که در درجه اول تحت تاثیر افزایش مهاجرتهای روستا به شهر و در درجه بعدی رشد طبیعی جمعیت خود شهرها اتفاق می افتد. مجال برنامهریزی و مهیا کردن سکونتگاههای شهری برای منزل دادن این مهمانان اغلب ناخوانده را دشوار ودر برخی موارد محال می سازد.

چرا که تامین زمین شهری با محدودیت مواجه است و نیاز به گسترش زیرساختها - مثل خیابانها،تامین آب، فاضلاب، بهداشت و برق - قبل از مسکن رسمی دارد.از سوی دیگر این جمعیت نیاز به دسترسی به خدمات شهری مثل مراقبتهای بهداشتی، آموزش، حمل و نقل و حمایت شهروندی دارند.

اینکه راه حل اصلی پایدار سازی شهرهای جهان سومی اصلاح ریشه ای ساختارهای بوجودآورنده این وضع است و حل مشکل در مبدا و منشاء تولید کننده مسئله, نه در مقصد و به عبارت دیگر پرداختن به علتها و نه معلولها است و اینکه تا وقتی علل این مشکلات حل و فصل نشود نباید انتظار داشت که گامهای بی رمق برنامه ریزی حتی یارای نزدیک شدن و کاهش فاصله با چنین رقیبی - شهرنشینی شتابان - را داشته باشد ، بر هیچ صاحب نظری پوشیده نیست. اما تا زمان اصلاح چنین ساختارهای محکم و ریشه ای که سالها به طول می انجامد چه باید کرد؟ مهاجر روستایی که در اسف بارترین شرایط کوله بار بر می بندد و با خانواده و تمام دارایی اندک خویش راهی شهرها می شود را چگونه می توان منزل داد؟

با چنین رشد جمعیتی که شهرهای دنیا تجربه می کنند و به تبع آن افزایش بیش از دو میلیار نفر متقاضی مسکن و خدمات زیر بنایی که شهرها در 25 سال آینده - - Un-Habitat,2011, vi حیات خویش با آن مواجه خواهند شد؛ چه سیاستها، استراتژی ها و رویکردهایی برای حل شایسته چنین تقاضای کمر شکن مخصوصا در آندسته از کشورها که دولتها در سطوح مرکزی، ناحیه ای و محلی اغلب فاقد منابع برای رویارویی با چالش ها هستند باید تدوین نمود؟

در این بین مسلم آن است که داراهای جهان سومی در یافتن مسکن و خدمات وابسته به آن با مشکل خاصی مواجه نیستند یا کمتر مواجه اند اما در نقطه مقابل اکثریت فقیر این کشورها که توان خرید و تامین حداقل مسکن و حتی سرپناه را ندارند، را چه چاره ای باید اندیشید؟

از نظر »دراکاکیس اسمیت« اساسا در شهرهای جهان سوم، سه منبع مهم تهیه مسکن ارزان قیمت وجود دارد. این منابع به عنوان بخش های عمومی، خصوصی و رایج - مردمی - نامگذاری می گردد .

تجربه برنامه های مسکن عمومی -علی رغم صرف هزینه های هنگفت- به دلایلی چون اندازه کوچک، طراحی ضعیف و مسائل نگهداری، هزینه های بسیار بالا به دلیل اتخاذ استانداردها و فنون ساخت غربی که بالتبع برای کم درآمدهای شهری دست نیافتنی بود؛در اغلب موارد ناموفق  بوده  است. تعداد  کمی  از  دولتهای  جهان  سوم  اکنون برنامه  های مسکن  عمومی - دولتی - دارند اما در شکل دوم تامین مسکن - بخش خصوصی - نیز    تعداد کمی از واحدهای ساخته شده ،از نطر مالی برای گروههای کم درآمد قابل دسترسی است زیرا سود حاصل از اختس مسکن کم هزینه نسبتاً کم است و بنابراین مشارکت بخش خصوصی در مسکن فقرا احتمالا کم باقی می ماند

و اما شکل سوم همانگونه که گفته شد» مسکن مردمی« است که با بازو و منابع خود خانوارها و ذی نفعان ساخته می شود و از همین روی تحت عنوان» مسکن خودیار« 1 و» خودساخت«2 خوانده می شود. در سراسر دنیا، میلیونها خانواده در حال ساخت مسکن خودیارند. اگر این شیوه ساخت از طریق سازمانهای خصوصی یا دولتی،CBOsیا NGOs مور حمایت قرار گیرد؛ آن را مسکن خودیار حمایت شده 3می گویند.

خودیاری عمدتا تنها راه برای بسیاری از خانواده های کم درآمد جهت دستیابی به مسکن شخصی شان است. خانواده های کم درآمد می توانند مسکن خود را گام به گام بسازند و آن را بهبود بخشند و هرگاه سرمایه کافی داشته باشند آن را در مسکن خود سرمایه گذاری کنند.شرایط اقتصادی بد، خانواده ها را مجبور می سازد تا روش شخصی خود برای تامین همه روشهای سکونت غیر معمول را تدارک ببینند 

مسکن خودیار یا خودساخت در کل به عنوان جایگزینی برای مسکن رسمی و به عنوان سیاستهای مسکن غیر متعارف4 نگریسته می شود. اعتراف می شود که چنین سیاستی نمودی از ناتوانی دولت در تامین مسکن مناسب برای همه شهروندانش است که تحت چنین شرایطی افراد فقیر چاره ای جز این ندارند که خود به تنهایی نیاز مسکن شان را مرتفع سازند.

هر چند به دلیل فقر ممکن است مسکن آراسته ای نباشد و یا دسترسی به خدمات اساسی به گونه ای شایسته نداشته باشد و در حد یک سرپناه برای ادامه حیات فقرا باشد اما از نظر برخی صاحبنظران در شرایط رشد شتابان کنونی شهرهای جهان سوم، که دولتها ناتوان از پاسخگویی به این حجم فزاینده تقاضا هستند، حمایت و هدایت این شکل خانه سازی می تواند نجات بخش میلیونها نفر از بی مسکنی و بد مسکنی باشد. حال با توجه به اهمیت این موضوع در مقاله حاضر سعی بر این است که تولید مسکن خودیار مورد بحث قرار گیرد و به نقاط ضعف و قوت آن اشاره گردد. بنابراین سوالاتی که می تواند مطرح گردد به قرار زیر است:

-1مسکن خودیار حمایت شده چه ظرفیتهایی برای پاسخگویی به نیاز و تقاضای کم درآمدهای شهری جهان سوم دارد؟

-2 چه نقاط ضعفی این رویکرد را با بدبینی همراه می سازد؟

-3آیا با توجه به انتقادات مطرح شده می توان از این رویکرد چشم پوشید و آن را کنار گذاشت؟

-4 رویکرد خودیاری حمایت شده چگونه می تواند نقاط ضعف خود را کمرنگ کند به گونه ای که بتواند شهرهای جهان سومی را به سوی پایداری رهنمون گردد؟

این نوشتار تلاشی است در جهت پاسخ به سوالات فوق. لازم به ذکر است که رویکرد کلی پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. نوع تحقیق، مروری و صرفا نظری است و بنابراین شیوه گرد آوری داده ها کتابخانه ای - استفاده از تحقیقات و پژوهشهای انجام گرفته - می باشد.

-2 پیشینه رویکرد مسکن خودیار:

-1-2 غفلت از توانمندی های مسکن سازی خودیار

مسکن خودساخت و خودیار در جهان سوم، اغلب و نه در همه موارد خود را در قامت سکونتگاههای غیر رسمی و محلات فقیر نشین نشان می دهد. قبل از آنکه بزرگان مکتب خودیاری در جهت نشان دادن قدرت این نوع مسکن در رفع نیاز فقرا و از آن مهمتر حمایت عملی از این نوع مسکن بکوشند رویکردهایی وجود داشت که یا مسکن خودیار را نادیده می گرفت، یا آنها را شری برای شهرها می پنداشت و یا اگر می خواست جایگزینی برای این نوع مسکن و سکونتگاه بیابد، معمولا گزینه هایی را مطرح می کرد که متناسب با حال و احوال اقتصادی و نیازهای گروههای هدف نبود.

سیاست نادیده گرفتن، در واقع، تحمل این قبیل مکانها و رها کردن آنها در دست نامرئی بازار است، که خود به هر تقدیر چاره ای خواهند اندیشید. البته گاه و بیگاه طرح اسکان تهیدستان و خانهسازی ارزان قیمت نیز باید در رسانههای گروهی طنینانداز شود و طرحهای محدودی نیز به عمل درآید. مسلم است که چنین رویکردی دردی را از این سکونتگاهها دوا نمی کند و رها نمودن فقرا و بی یاور نمودن آنها به بدتر شدن اوضاع نیز دامن می زند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید