بخشی از مقاله
چکیده
توانمندسازی نقش مهمّی در تحولات اجتماعی و اقتصادی زنان دارد. توانمندسازی فرآیندی است که طی آن زنان از نیازها و خواستههای درونی خود آگاه میشوند، جرئت دستیابی به هدف را در خود تقویت میکنند و از توانایی لازم برای عملی ساختن خواستههای خود برخوردار میشوند. واژهی توانمندسازی به مفهوم غلبه بر نابرابریهای بنیادی است. پذیرش برابری جنسیتی به شکل یک هدف بر پایهی میزان آگاهی جامعه قرار دارد و بهعنوان رکن اصلی ایدئولوژی توانمندسازی،تلقّی میگردد که بهخودیخود میتواند اساس و پایهی یک بسیج همگانی و عاملی برای رفع نابرابری زنان در جامعه باشد. توانمندسازی وقتی سودمند خواهد بود که بتواند باعث کارآفرینی در این گروه گرددتا منجر به برابری جنسیتی، خوداتّکایی و ...گردد؛ ازاینرو، بهمنظور شناخت ظرفیتهای بالقوهی خویش، زنان ناگزیر به مطالعهی تثبیتهای ذهنی و بررسی ملموس و عینی قابلیتهای درونی خود و بالاخره مطالعهی نحوه ی ارتباط آن با غرایز و تمایلات زنان است و تنها از این راه قادر به درک و شناخت صحیح تواناییها و استعدادهای خویش خواهند بود. افراد مختلف بهگونهای متفاوت، هویت واقعی خود را ب یان میکن ند. در این بین ج هت تحقق توانم ندسازی کارآفری نانه، یکی از راه کارهای پایدارگرا، ایجادتشکّلهای خودیارانه در بین زنان میباشد.
واژگان کلیدی: توانمندسازی،فقر، زنان روستایی، کارآفرینی، تشکّلها.
-1 مقدمه
نیروی انسانی، نقش تعیینکنندهای در توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشورهای درحالتوسعه ایفا میکند. برخی از پژوهشگران دلیل عمدهی پایین بودن پیشرفتهای فناوری در کشورهای درحالتوسعه را نه به محدودیت عاملهای تولید، بلکه به عدم توسعهیافتگی منابع انسانی نسبت میدهند - میرترابی و همکاران، . - 1389 در این راستا، باید بخشی از سهم سرمایهگذاری دولت در توسعهی منابع انسانی به زنان تخصیص یابد. هرچند ضرورت و الزام اقتصادی اشتغال و مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی همواره در تاریخ توسعهی جوامع روستایی مطرح بوده، اما در این زمینه، هنوز برای زنان روستایی وضعیت مطلوب ایجاد نشده است که یکی از دلایل آن، توجه اندک به آموزش زنان و عدم بسترسازی مناسب برای ایجاد فرصتهای اشتغال آنهاست - پاپزن و همکاران، . - 1390
زنان روستایی، یکسوم از نیروی کار رسمی روستایی را به خود اختصاص دادهاند، همچنین ازنظر اقتصادی نیز زنان 10 درصد درآمد جهان و یکسوم داراییهای جهان را در اختیاردارند - جمشیدی و کرمی، . - 1383 با بهکارگیری تواناییها و خلاقیتهای زنان در امور مختلف میتوانیم حافظ عدالت اجتماعی باشیم و در تخصیص منابع و توزیع منافع توسعهی توازن بهتری برقرار کنیم. تحقیقات در مورد زنان شاغل در شهر و روستا، باعث شد که اهمیت و انواع فعالیتهای تولیدی زنان در اقتصاد جهان سوم روشن شود؛ اما در مورد زنان روستایی این موضوع اهمیتی دوچندان مییابد، زیرا زن بودن در دنیای امروز بهخودیخود احتمال بودن در دایرهی فقر را افزایش میدهد . - Chant, 2003 -
حال زنان با زندگی در جوامع روستایی، تجربهای متفاوت از تبعیض و محرومیت را میچشند؛ زیرا آنان عهدهدار فعالیتهای اقتصادیای هستند که منجر به کسب درآمد ملموس نمیشود و همین امر سبب میگردد تا آنان موقعیت اجتماعی اقتصادی پایینتری پیدا کنند، دسترسی و مالکیتشان بر منابع محدود شود . - kaur, 2005 - در بسیاری از کشورهای جهان سوم نیز راهبردهایی برای رفع موانع مشارکت عملی زنان در توسعه اتخاذشده است. توانمندسازی و ایجاد کسبوکار برای زنان کارآفرین از طریق گروههای خودیار یکی از راهبردهاست - طالب، . - 1386توانمندسازی، فرآیند پویایی است که طی آن زنان سعی میکنند تا ساختارهایی را که آنها را در حاشیه نگاه میدارد، دگرگون سازند . - Ugbomeh, 2001 -
توانمندسازی زنان نهتنها به نفع زنان، بلکه به نفع کل خانوادههاست. زنان با درآمدی که به دست میآورند چیزی برای خود پسانداز نمیکنند؛ بلکه همه را صرف خانواده میکنند. این در حالی است که مردان تنها 50 تا 68 درصد از درآمد خود را به خانه میآورند - Chant, 2003 - ؛ بنابراین سرمایهگذاری برایارتقای موقعیت زنان تأثیری چند برابر در خانواده نسبت به مردان دارد . - Cheston and Khun, 2002 - با توجه به مطالب فوق و نقش زنان در روستاها و مسائل موجود در جامعهمجموعاً ما را بهسوی این تفکر سوق میدهد که برای پویا کردن جامعه و استفاده کردن از منابع انسانی در دسترس برای رسیدن به توسعه نیاز است که زنان بهصورت پررنگتر و مؤثرتر وارد عرصهی فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شوند و جامعه در این پژوهش به پرداختهایم.
-2 توانمندسازی زنان
نظریهی توانمندسازی بر این نکته تأکید دارد که زنان نهتنها باید نابرابریهای موجود، بلکه ساختارهای مولد نابرابری را در سطوح گوناگون و همزمان زیر سؤال برده و با آن مبارزه کنند. نظریهی توانمندسازی درحالیکه به اهمیت افزایش قدرت برای زنان واقف است، آن را کمتر بهصورت برتری فردی بر فرد دیگر تلقی کرده و بیشتر لحاظ کردن توان زنان را در جهت افزایش اتکا به خود و قدرت درونی، تعریف میکند. این نظریه برخلاف نظریهی برابری، تأکید کمتری بر ارتقاءموقعیت زن نسبت به مرد دارد، اما در پی توانمندسازی زنان از راه توزیع مجدد قدرت در داخل خانواده و در جامعه است . - Rezai, 2009 - برای توانمندسازی زنان باید پنج مرحله را طی کرد که عبارتاند از: رفاه، دسترسی، آگاهی، مشارکت و کنترل. در مرحلهی رفاه، رفاه مادی زنان - مانند تغذیه و درآمد - بررسی میشود.
در این مرحله از توانمندسازی، رفع تبعیض بین زنان و مردان مدنظر قرار میگیرد. در مرحلهی دسترسی، زنان باید به عوامل تولید - مانند زمین، کار، سرمایه - ، کارهای مولد درآمد، خدمات، آموزشهای مهارت زا و محصول و دسترنج خود دسترسی داشته باشند. در مرحلهی آگاهی، زنان باید تشخیص دهند که مشکلات آنها ناشی از کمبودهای شخصیشان نیست، بلکه نشأت گرفته از نقشهای جنسیتی مربوط به فرهنگ است و به همین دلیل قابلتغییر است. در این مرحله، منظور از آگاهی، باور داشتن برابری است. در مرحلهی مشارکت، زنان در تمام برنامههای مربوط به خود شرکت میکنند و مشارکت آنها باید با شمار آنها در جامعه متناسب باشد. برابری در کنترل به معنی توازن قدرت بین زنان و مردان است . - Moser, 1993 -
امروزه زنان بهعنوان نیمی از شهروندان و کسانی که در فرهنگسازی جامعه نقش عمدهای دارند، موردتوجه ویژه قرارگرفتهاند و لازم است جهت نیل به توسعهی پایدار به توانمندسازی آنها توجه خاص مبذول شود. توانمندسازی فرآیندی است که طی آن زنان از نیازها و خواستههای درونی خودآگاه میشوند، جرئت دستیابی به هدف را در خود تقویت میکنند و از توانایی لازم برای عملی ساختن خواستههای خود برخوردار میشوند - کتابی و همکاران، . - 1382 نظریههای توانمندسازی خواستار قدرت دادن به زنان نه به معنای برتری یک فرد بر فرد دیگر، بلکه به معنای افزایش توان آنها برای اتکا به خود و گسترش حق انتخاب در زندگی هستند - همان - .
در تعریفی دیگر از توانمندسازی زنان آمده است که کلر و ام بی وو1توانمندسازی زنان را فرایندی تعریف میکنند که بهوسیلهی آن، زنان برای سازماندهی خودشان توانمند شده و اعتمادبهنفس خودشان را افزایش میدهند و از حقوق خود برای انتخاب مستقل و کنترل بر منابع، که منجر به از بین رفتن جایگاه فرودستیشان میگردد، دفاع میکنند. همینطور، اگبومه، توانمندسازی را به معنای دستیابی بیشتر زنان به منابع و کنترل بر زندگی خود تعریف کرده که موجب احساس استقلال و اعتمادبهنفس بیشتری در آنها میشود - کتابی و همکاران، 5 :1384 . - 4 بررسی تعاریف مذکور نشان میدهد که توانمندسازی حاوی سه عنصر یا مفهوم مشترک در قالب تعاریف و مفاهیم است.
نخستین عنصر، منابع است که شامل متغیرهای آموزش و اشتغال است و از عوامل تسهیلکنندهی توانمندسازی به شمار میرود. دومین عنصر، عاملت است، عاملت زنان به این موضوع اشاره دارد که زنان را نباید فقط بهعنوان دریافتکنندگان خدمات در نظر گرفت، بلکه خود زنان باید بهعنوان بازیگران اصلی در فرایند تغییر بهویژه در تدوین انتخابهای مهم زندگی و کنترل بر منابع و تصمیماتی که تأثیر مهمی در زندگی ایشان دارد، در نظر گرفته شوند. سومین عنصر، دستاوردها یا نتایج و پیامدهاست که در اثر فرایند توانمندسازی ایجاد میشود . دستاوردها میتوانند از برآورده شدن نیازهای اساسی تا دستاوردهای پیچیدهتری مانند، عزتنفس داشتن، مشارکت در زندگی اجتماعی، سیاسی و غیره را در برگیرند - همان - .
در کل، واژهی توانمندسازی زنان دربرگیرندهی ارتقای توانایی و استعدادهای آنان در ابعاد مختلف آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی است. زنان باید در پی شیوههایی برای رشد و تعالی ارزشهای فکری - معنوی خود باشند. آنها میتوانند از طریق شرکت فعالانه در عرصههای مختلف، صلاحیت و شایستگیهایشان را پرورش دهند و موجب تثبیت هویت خود در جامعه شوند. استفاده از فرصتها، موقعیتها و شرایط عادلانه و مساوی برای زنان و دختران عاملی برای ارتقای جایگاه آنان در اجتماع است. یکی از مهمترین عواملی که موجب فقر و فرودستی زنان میشود، بیسوادی و ناآگاهی