بخشی از مقاله

چکیده

محبت و عشق انسان تابع فهم و درک اوست. اینکه انسان به اشیاء زیبا و ظاهری علاقه دارد، شکل نازل آن است. ولی علاقه به همنوع و رعایت کرامت و شخصیت انسانها کاری است که همه نوع بشر باید آن را رعایت کنند. مهربان بودن با خلق خدا، دوست داشتن همه آفریدههای خدا، احساس یگانگی با همه مخلوقات، در غم و شادی آنها همراه بودن، همه را جزء و عضوی از خود دیدن، از خودبینی و خودخواه دوری جستن و در نتیجه به همه چیز به عنوان جلوه و صنع و فعل محبوب، عشق ورزیدن نشانه کرامت انسانی است.

در این میان سعدی، به ویژه در بوستان که سراسر آن از فروغ انسانیت و ایثار و جوانمردی، نورانی است، به بیان فضیلتهای اساسی انسانی و نیرومندی های منش پرداخته است. سعدی در بوستان در 499 بیت و 25 داستان کوتاه و جذاب، رعایت کرامت انسانی را به زیبایی تمام توصیف کرده است. سعدی از تمامی انسانها میخواهد که به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند و در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند و خلاصه - انسان بودن - را ارج بگذارند و بایستی نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند.

مقدمه

در فرایند زندگی اجتماعی روزمره وضعیتهایی اضطراری اتفاق میافتند که طی آن برخی شهروندان به طور ناگهانی دچار یک مسأله یا مشکل اساسی شده، شدیداً به کمک دیگران نیازمند میشوند تا به جریان عادی زندگی برگردنند. در این میان برخی از وضعیتهای اضطراری هستند که هر روزه در گوشه و کنار شهرهای بزرگ به راحتی قابل مشاهدهاند. در بسیاری از اینگونه وضعیتها، شاهدان و ناظران اقدام به رفتاهای حمایتی میکنند و فرد نیازمند را با کمکرسانی مورد حمایت قرار میدهند، اما در بسیاری از موارد دیگر شاهدان و ناظران تمایلی به کمکرسانی ندارند و با بیاعتنایی و بیتفاوتی از کنار صحنه میگذرند.

باید گفت که انسانها موجوداتی اجتماعی هستند که برای رشد و تکامل لازم است با یکدیگر تعامل داشته باشند و با هم ارتباط برقرار کنند. ارتباط انسانها سنگبنای جامعه و عاملی در راه ارتقای انسانی است. ارتباط با دیگران برای حل مسائل و مشکلات خود، رفع تضادها و تعارضات، رد و بدل کردن اطلاعات، درک بهتر، رفع نیازهای اجتماعی، دوست داشتن و دوست داشته شدن و غیره لزوم ارتباط با دیگران را برای هر انسانی محقق میسازد. »کاستی در ارتباط اجتماعی موجب پیدایی آسیبهای روانی است که خود میتواند به صورتی بسیار نظیر افسردگی، انزواطلبی، خودکشی و... تجلی نماید 

این ارتباط به صورتهای مختلف در زندگی روزمره هر انسانی خود را نشان میدهد. در مصاحبه با گفتگو، با والدین و فرزندان، با استاد یا مدیر مافوق، گفت و شنود با همسر، گفتگو با همکاران در گروههای شغلی، اجتماعی و.... »ارتباط با دیگران شامل ارتباط چهره به چهره بوده که خود از طریق کلامی و غیرکلامی انجام شدنی است

»سالومون اش« معتقد است: »رفتار حمایتی یک صفت و خصوصیت برای انسان محسوب میشود و بررسی انسان به عنوان موجود جز با دیدی متناسب با زندگی اجتماعی و ارتباط او با دیگران میسر نمیباشد. ایجاد رفتار حمایتی و درک،انسان را شبکه ارتباطی بسیار وسیع از وابستگی متقابل بین انسانها قرار میدهد و شرط شکوفایی شخصیت اجتماعی او می-شود.

-1 مهارتهای ارتباطی در جهت افزایش رفتاهای حمایتی

1-1 گوش دادن

گوش دادن عبارت است از: دریافت و تعبیر و تفسیر محرکهای شفاهی. درک و تفاهم با دیگران از طریق گوش دادن و نوعدوستی مستلزم شنیدن پیامهای آنها هم به صورت کلامی و هم به گونه غیرکلامی است. گوش دادن یکی از شرطها، برای ایجاد رابطه حسنه با دیگران است. گوش دادن به صحبتهای طرف مقابل بدون هیچگونه ارزشیابی و قضاوت است. که ضمن گوش سپاری، احساسات او تشخیص داده شده و منعکس میشوند. بنابراین »فرایند گوش دادن شامل دو مرحله است: ابتدا گوش دادن به طرف مقابل و برخی موارد دیدن احساسات او از طریق نگاه کردن، سپس بیان احساسات طرف او به درستی، به گونهای که طرف مقابل به این برداشت برسد که احساساتش درک شده و ارزشمند هستند.

پژوهشهای متعددی وجود دارد که مبین این است که گوش دادن از اشکال مهم ارتباطی میباشد و اساس ارتباطات بین اشخاص است و اگر به درستی انجام نگیرد میتوان گفت ارتباط ناقص و با دشواری مواجه است. گوش سپردن به حرف-های دیگران خود یک عامل تقویت و پشتیبانی محسوب میشود. شنیده شدن، عاملی بسیار قوی میباشدمثلاً. والدینی بسیار گرفتارند و فرصت پرداختن و گوش دادن به فرزندان خود را ندارند، عامل تثویت سرکوب میکنند. آنان به تدریج تلاش فرزندان خود را در برقراری ارتباط خنثی میسازند. این فرزندان در بلند مدت در اکثر زمینهها اشتیاق به ارتباط را از دست میدهند و درونگرا میشوند و اینان در بزرگسالی دچار ترس از صحنه و یا ارتباط گریزی خواهند شد.

2-1 درک همنوع

درک در وهله اول عبارت است از »دریافت صحیح محتوای محرک مورد نظر - «همان: . - 39 کسی که از نظر ارتباطی دارای مهارت است و به گونهای مؤثر عمل میکند که دریافت کننده پیام درک درستی از آنچه او احساس میکند و میخواهد به دیگری منتقل کند داشته باشد.

تا زمانی که احساسات طرف مقابل خود را درک نکنیم نوعدوستی صورت نخواهد گرفت. پس توانایی دریافت احساسات و معنی، بسیار حائز اهمیت میباشد. برای اینکه بتوانیم دیگری را درک کرده و با او به تفاهم برسیم لازم است که نسبت به آنها گشوده بوده و با گشودگی با آنها رفتار کنیم. بدیه است که دیگران نمیتوانند بازخورد مناسب و صحیحی به ما ارائه کنند، مگر آنکه ما خود گشوده یا خود افشاگر شویم. خودافشاگری موجب گشودگی رفتاری و شخصیتی ما میشود. این آگاه نسبت به خود و نسبت به دیگران کار فراگرد ارتباطی را تسهیل میکند و فرد با آگاه بیشتر و بهتر در کنار دیگران قرار می-گیرد. با این آگاه توانایی ما در ایجاد فضایی مناسب ارتباطی با دیگران مهیاتر میشود و میتوانیم به تفهیم و تفاهم بیشتری برسیم. علاوه بر این وقتی طرف مقابل ما احساس کند که درک شده است، بیشتر مشتاق درک متقابل خواهد شد

البته در توجه نمودن به احساسات و ادراکات همدیگر نباید هیچگاه زیادهروی کرد. به هنگام نوعدوستی نیازی به عرضه و ارائه احساس یگانه نیستمثلاً. لزومی ندارد که شادمانیفرد مقابل را عیناً از خود بروز دهیم و یا غم او را آنگونه که هست از خویشتن نشان دهیم. آنچه باید به فرد مقابل انتقال دهیم و در فراگرد ارتباطی ما تأثیر فراوان دارد، این است که به او بفهمانیم احساس او را درک میکنیم و برای آن ارزش و احترام قائلیم و اگر طرف ارتباطی ما - خواه همکار، خواه دوست یا همسر... - در آغاز پیوند ارتباطی دارای حالات روحی و احساسات و ادراکات خاصی است، این حالات را نباید نادیده گرفت و یا درصدد مقابله با آن درآمد.

حتی اگر این حالات از نظر ما غیر منطقی باشد، باید ابتدا واقعی بودن آن را باور کنیم و بپذیریم که طرف مقابل در شرایط ناهمگنی با ماهیت قبلی خود قرار دارد و لازم است که به او کمک کنیم. کمک کردن یعنی درک شرایط آن فرد در آن موقعیت و دادن پیشنهادها و راهحلهای مناسب به فرد. نوعدوستی به عنوان یک مهارت ارتباطی است نه در بندِ آسایشِ خویش باش چو آسایشِ خویش جوییّ و بس شبان خفته و گرگ در گوسفند که از طریق آنها به شناخت بیشتری از دیگری دست مییابیم و به تفاهم بیشتری میرسیم. همچنین نوعدوستی توانایی ویژه-ای است که از طریق آن به نگرش فرد مقابل خویش یا به عبارت دیگر مخاطب خویش پی میبریم و دنیا را از دریچه چشم او مینگریم. آنطور که مسلم است بین ادراک افراد با یکدیگر تفاوت چشمگیری وجود دارد.

-2 بررسی رفتارهای حمایتی در بوستان

رفتارهای حمایتی به دلیل برانگیخته شدن حس نوعدوستی در فرد بروز پیدا میکنند؛ لذا با شناختن انواع رفتار حمایتی، در واقع میتوان به گونههای مختلف نوعدوستی پی برد.

به دلیل تنوع نیازهای انسان، رفتار حمایتی نیز میتواند در قالبهای متفاوتی ارائه شود و اشکال گوناگونی داشته باشد. گاه به شکل حمایتهای مالی و اقتصادی، گاه به صورت عاطفی که در مواردی مثل عیادت از مریض، صله رحم، دست ترحم بر سر یتیم کشیدن، نوازش و تفقد، و گفتن سخنی محبتآمیز بروز مییابد، و گاه به صورتهای دیگر مثل حمایت جانی، خدماتی، خدماتی، و... در این نوشتار، حمایتهای اقتصادی و عاطفی به دلیل گستردگی کاربرد، در دو قسمت مستقل مطرح میگردند و به سایر خدمات نیز در بخشی جداگانه پرداخته میشود.

البته این نکته را باید مد نظر داشت که به طور معمول برخی رفتارهای حمایتی در خلال هم بروز پیدا میکند؛ مثلاً کسی که حمایت اقتصادی از نیازمندی را بر عهده میگیرد، اغلب آن را با محبت و عاطفه ابراز میدارد. ولی این تقسیمبندی ناظر به جنبه غالب این حمایتها میباشدمثلاً. در کنار محبت به یتیم که نوعی رفتار حمایتی میباشد. ممکن است کمک مالی نیز صورت گیرد، ولی برآوردن نیاز عاطفی، وجه غالب این رفتار است

1-2 حمایت عاطفی

یکی از نیازهای اساسی انسانها، نیاز عاطفی است که مرتبط با مؤلفه اول رفتار حمایتی یعنی همدلی میباشد. بسیاری از اختلالات و نارساییهای شخصیتی، خلقی و رفتاری، ریشه در این بیتوجه به این نیاز اساسی و کمبود آن دارد. »همه انسانها نیازمند محبت، عاطفه و توجه دیگرانند و همچنین نیازمندند که برای پرورش کمالات انسانی در خود، به دیگران محبت کنند و دبگرا را از عاطفه و توجه خویش بهرهمند سازند. در بعضی شرایط و نسبت به برخی افراد این نیاز به صورت شدیدتری مطرح و اندازه آنها در این شرایط و نسبت به این افراد مستلزم توجه و تأکید بیشتری است. بیماران، ایتام، کهنسالان و کودکان، فقرا و ناتوانان و کسانی که از مایههای عاطفی بیشتری برخوردارند، مثل زنان و هنرمندان و کسانی که به علت سختی شرایطی که در آن واقع شدهاند، عواطفشان جریحهدار شده، نیاز به توجه عاطفی بیشتری دارند

سعدی اعتقاد دارد که اگر فردی طالب آسایش و آرامش باشد باید این آسابش را برای همنوع خود نیز بخواهد؛ در واقع برای آسایش دیگران تلاش کند:

که خاطرنگهدارِ درویش باش نیاساید اندر دیار تو کس نیاید به نزدیک دانا پسند

در جایی دیگر نیز توصیه میکند که باید برای خواستهای همنوعان ارزش قائل بود:

برآوردن کامِ امّیدوار  //  به از قید بندی شکستن هزار

به دست آوردن دل دردمند و لطف و حمایت از او بهتر از به دست آودن مال و ثروت است:
اگر خفیه ده دل بدست آوری //   از آن به که صدره شبیخون بری

سعدی توصیه میکند که اگر طالب آسایش و آرامش خود هستی، باید اول آسایش همنوعان خود را فراهم کنی:
نخواه که باشی پراگنده دل  //  پراگندگان را ز خاطر مهل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید