بخشی از مقاله
چکیده
با پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد حضور گسترده زنان در سطوح مختلف عرصههای سیاسی بوده ایم. با این وجود زنان تاکنون نتوانسته اند درکانون قانونگذاری و سطوح مدیریتی کلان فعالیت چشمگیری داشته باشند و فعالیت آنها هیچ وقت از معاونت ریاست جمهوری فراتر نرفته است. با وجود دستورات صریح اسلام و تاکید بنیانگذار انقلاب و مقام معظم رهبری در مورد جواز مشارکت سیاسی زنان، مجوز ورود زنان به بعضی از حوزه ها در هاله ای از ابهام بوده و اجماع کاملی در ارتباط با حدود مشارکت سیاسی زن دربین اندیشمندان اسلامی وجود ندارد.
لذا به منظور ایجاد فهمی عمیق و جامع از نظریات متفاوت مطرح شده در زمینه ی حدود مشارکت سیاسی زن پس از جمع آوری تعدادی از کتب و مقالات مختلف که توسط نظریه پردازان در این حوزه به ثبت رسیده است به تحلیل مضمون این آثار پرداخته شده است. نتایج بیانگر سه دسته آراء در این زمینه است. در نهایت با توجه به تحلیل کیفی مضامین و مشاهده سه دیدگاه در بین اندیشمندان شامل سنت گرا، تجددگرا و تمدن گرا نتیجه گرفته می شود؛ مشارکت زنان در سطح تصدیگری مناصب و مدیریتهای سیاسی مورد تایید دو گروه اندیشمندان تجددگرا و تمدن گرا بوده گرچه از دید تمدن گرایان اولویت بندی وظایف خانواده و اجتماع ضرورت دارد ولی از دیدگاه سنت گرایان، مورد پذیرش نمی باشد. همچنین مناصب سطوح کلان سیاسی شامل رهبری و ریاست جمهوری از دیدگاه تجدد گرایان مورد پذیرش و از نگاه تمدن گرایان مرجوحیت دارد.
واژگان کلیدی: زن، حقوق سیاسی، مسئولیت سیاسی، مشارکت سیاسی.
مقدمه و بیان مسأله
میتوان پیوند اسلام و ایران را پیوندی تاریخی و استراتژیک در ادامه حیات دین در کلیه ساختارهای اجتماعی به حساب آورد. در بعد سیاسی نقش این پیوند را می توان در بازآفرینی و توسعه مفاهیم حکومت، حقوق سیاسی، نقش ها و وظایف انسان در حاکمیت به وضوح مشاهده نمود. بدون شک زن نه آنگونه که در عرف قلمداد می شود، بلکه به عنوان مفهومی اسلامی و سیاسی زاده این پیوند است.
هرچند شخصیت هایی چون حضرت خدیجه - س - و عایشه - هرچند منفی - دارای نقش های تاریخی در دنیای اسلام بوده اند، اما ایستایی و سکون آنها در تاریخ شاهد این مدعا است که مفهوم سازی زن مسلمان که حاوی نقش های دینی و سیاسی ذاتی که تا آن زمان فاقد آن و حاصل این پیوند بوده باشد را باید در شخصیت های پویایی همچون حضرت فاطمه - س - و حضرت زینب - س - مشاهده نمود که زن را در فهمی نو و در قالب شرط لازمی در ساختار سیاسی حکومت دینی آفریده اند.
از طرفی با نگاهی به جهان امروز؛ دنیا را عرصه رقابت ایدئولوژی ها و حاکمیت های سیاسی در تسخیر انسان ها و افکار عمومی می بینیم. همچنین »پیشرفت« به عنوان شاخصی در جذب آراء متفکران و سیاستمداران و تضمین کننده بقای حاکمیت ها مطرح است. از طرفی اگر پیشرفت سیاسی را در دست یابی به دیگر ابعاد پیشرفت ضروری به حساب آوریم آنگاه زنان به عنوان بخش بزرگی از نیروی اجتماعی و مفهوم ساز حکومت اسلامی می بایست مورد توجه سیاستمداران و دولتمردان و نهادهای دینی و دانشگاهی قرار بگیرند.
بدون شک تحقیق های این چنینی می تواند در بسط مفاهیم و ایجاد فضاهای گفتمانی در راستای دستیابی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بسیار ارزشمند واقع گردد. در میان حقوق زن مسلمان سه حق با ابعاد سیاسی همواره مورد چالش بوده است؛ فرمانروایی، قضاوت ومرجعیت دینی. فضل االله می گوید قرآن با بیان ماجرای ملکه سبا چهره ی مثبتی از فرمانروایی زن ارائه داده است که با اعتقاد به امکان ناپذیری حاکمیت زن و برداشت از روایاتی با این محتوا که مردمی که زنی را به فرمانروایی برگزینند، روی رستگاری را نمی بینند، سازگار نیست.
او ریشه ی این اعتقاد را روایت بخاری می داند که در کتاب های امامیه وجود ندارد و برداشت از روایت اخیر را بر اساس روش قرآنی خود، با تصویر حکومت ملکه سبا متفاوت می داند. محمد مهدی شمس الدین در خصوص فعالیت سیاسی زن می گوید اسلام به همان دلیل که به زن همانند مرد - در تمامی مواردی که به مقتضای طبیعت هایشان مشترک هستند - اجازه ی فعالیت می دهد، به زن اجازه ی فعالیت سیاسی را نیز - در چارچوب احترام به تکالیف شرعی مخصوص زن و شیوه ی ارتباط با مردان نامحرم و متناسب با مسئولیت های زناشویی و خانواده - می دهد.
آیت االله خامنه ای به حضور با کیفیت زنان معتقد است. از نظر ایشان؛ اصلاً این مطرح نیست که چقدر از مسوولیت ها را زن ها و چقدر آن را مردها بگیرند. درمورد مناصب عالیه سیاسی وی عقیده دارد؛ اگر زن، یکی از مقامات عالیه ی حکومتی را احراز کرد که مراجعین فراوان مرد دارد؛ هیچ مانع از حضور زن نیست. زن می تواند در این مقام، از هزاران مرد و مراجع پذیرایی حکیمانه بکند و خواسته ی مشروع و به حقشان را که از آن مقام توقع است، برآورده کند و همه را برگرداند.و جز رعایت حجاب شرعی همانطور که حضور زنان درصدر اسلام نیز با حفظ حجاب بود، هیچ مانعی قائل نیستند.
امام خمینی - ره - با توجه به حق دخالت زنان در تعیین سرنوشت خود، حضور سیاسی آنها برای احقاق حقوقشان ضروری دانسته و این را تکلیف زنان می داند، ایشان معتقدند همانطور که در تاریخ، زنان در مسائل سیاسی حضوری فعال و مؤثر داشتند در عصر حاضر نیز باید به این حضور تداوم بخشند .با پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد ورود زنان به سطوح مختلف عرصه های سیاسی بوده ایم ولی به دلیل خلاءهای قانونی و اختلاف نظرهای فقهی در زمینه حدود مشارکت سیاسی نتوانسته اند در کانون قانونگذاری و سطوح مدیریتی کلان فعالیت چشمگیری داشته باشند.
ما در این تحقیق قصد داریم با تحلیل تحقیقات انجام شده در این زمینه و واکاوی نظریات، جایگاه سیاسی زن را در راستای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تبیین کرده و به دست آوریم؛ حدود مشارکت سیاسی زن در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از نگاه اندیشمندان اسلامی معاصر - اعم از سنت گرا،تمدن گرا، تجددگرا - چگونه است؟ ضرورت یا امکان حضور زنان در کلیه سطوح مدیریت سیاسی توسط هر کدام از این گروه ها چگونه تبیین می شود؟
پیشینه تحقیق
در جلد دوم کتاب "زن در اسلام" با عنوان "زن و اجتماع" در گفتار دوم به بیان مفهوم مشارکت سیاسی و نظریه های مختلف در باره مشارکت سیاسی زنان می پردازد و سیاسی بودن را در سه حیطه فرهنگ سیاسی، عمل سیاسی و مناصب سیاسی از دیدگاه اسلام بررسی کرده، به بیان دلایل قرآنی و روایی در مورد جواز یا عدم جواز حضور زن در هرکدام از این حیطه ها می پردازد. در سومین نشست اندیشه های راهبردی زن و خانواده 1390 در مقاله ای با عنوان تصدی گری زنان در عرصه سیاسی اجتماعی مطابق فقه شیعه بطور جامع به بررسی جواز حضور و مشارکت سیاسی زنان در قالب مدیریت آنان بر امور کلان جامعه وسرپرستی نهادهای حکومت با عنایت به قرآن وسنت، سیره شریعت، بنای عقلاء و مذاق شرع پرداخته است.
در کتاب "حقوق سیاسی زنان در ایران" در فصل اول به نقش زنان در مدیریت سیاسی کشور و بررسی قانونی و فقهی صلاحیت یا عدم صلاحیت زن برای تصدی پست های کلان مدیریتی پرداخته و در فصل دوم به بررسی همه جانبه قوانین ناظر بر تابعیت در پیوند با حقوق زن می پردازد. در کتاب "حدود مشارکت سیاسی زن در اسلام" با توجه به آراء، ابتدا به بررسی صلاحیت زن برای فعالیت سیاسی در اسلام پرداخته و سپس صلاحیت یا عدم صلاحیت زن را برای زمامداری با استناد به کتاب خدا، سنت، دلیل اجماع، وجوه استحسانی و اصل عملی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
در هر کدام از پژوهشهای یاد شده مسئله حدود مشارکت سیاسی زن و علی الخصوص نقش زنان در عرصه مدیریت سیاسی کشور از لحاظ فقهی و قانونی بررسی شده است. در این پژوهش سعی شده است آراء اندیشمندان معاصر با گرایش های مختلف در زمینه حدود مشارکت سیاسی زنان، در راستای دستیابی به یک اجماع در زمینه طراحی الگویی ناب متناسب با ظرفیت و ارزشهای جامعه اسلامی مورد تحلیل قرار گیرد.