بخشی از مقاله

چکیده

نگرش های متعددی پیرامون رابطه میان حکومت و مردم و جایگاه دین، مطرح شده است و سیاستمداران بزرگ مانند نیکولا ماکیاولی، ژانبُدن، توماس هابز، جان لاک، شارل مونتستیکو و ژان ژاک روسو و سایرین هر یک آرایی را بنابر ملاکهای پیشرفت و انسانیت و حکومتداری مطرح نموده اند. با بررسی دیدگاه های هر یک از نظریهپردازان بزرگ پیرامون حقوق متقابل شهروندان و حکومت و مقایسه افکار آنان با فرمایشات و عملکرد امیر مومنان امام علی - ع - به وضوح شاخصه های تفوق حضرت به چشم می خورد و تعامل انسانی و به دور از خشونت امام - ع - در منصه عمل که حتی فراتر از گفتار است هویدا میگردد.

کلیدواژگان: مردم، حکومت، امام علی - ع - ، اندیشمندان، سیاسی.

مقدمه

پیرامون شناخت حقوق یک شهروند در حکومت، بخشی از نظرات تعدادی از صاحبان اندیشه سیاسی بیان می شود و با توجه به آن تفاوت دیدگاهها نسبت به خدا، قانون، مردم وحکومت، قابل توجه میباشد، خدامحوری، خردگرایی و نفی دین و تلفیق هر دو، محور بودن حاکم و جانشین خدا دانستن او، مردمسالاری و نفی دین، در این نظرات بیان گردیده است. جامعه غربی و متأثر از غرب حکومتی را پیاده میکنند که فاصله گرفتن از دین و معنویت و مرزبندی میان دین و سیاست از مشخصههای بارز آن است. و این اندیشه که حاکم با توجه به مسئولیت خطیر و بزرگی که بر عهده دارد لازم است خیرخواه جامعه باشد در دیدگاه آنان جایگاهی ندارد و یک شهروند در راه تعالی اهداف یک سیاستمدار و رهبر جامعه گام برمیدارد. مسئله اساسی نوشتار حاضر بیان تفاوت دیدگاه چند تن از خداوندان اندیشه سیاسی که مستخرج از کتابی با همین عنوان است نسبت به دیدگاه مولای متقیان علی - ع - میباشد.

بنا داریم دریابیم که هر یک از افراد گزینش شده که به دلیل ضیق مکان و عدم بسط کلام متجاوز از شش گزینه نیستند چه دیدگاهی پیرامون حقوق متقابل مردم و حکومت دارند؟ یک شهروند چه جایگاهی در نطریات آنها دارد؟ نقش دین و مذهب چگونه در هر یک از نگرش ها تبیین میشود؟از آنجا که سیاست به عنوان علم قدرت و شیوه نفوذ در اندیشه انسان برای تغییر در رفتار و هدایت و ترغیب او در انتخاب اولویتهایش، از دیرزمان مورد توجه متفکران بوده است. - رضوائیان و غفوری، - 39-40 :1394 اما گزینش این اولویت از مراکز ثقل دیدگاه های اندیشمندان به شمار می رود فرضیه این است که تلقیها و تعریفهای ارائه شده در هر کدام از افراد مطرح شده که عبارتند از نیکولا ماکیاولی، ژان بدن، توماس هابز، جان لاک، شارل مونتستیکو، ژان ژاک روسو دارای نقاط قوت و ضعفی است و حضرت امام علی - ع - نقطه متعالی افکار پیشرفتمدارانه می باشد.

ایشان در عمل با توجه به بی ارزش بودن متاع دنیایی توانستهاند عظمتی را ترسیم کنند که شاید با عمل محض به گفتار اندیشمندان قابلیت اجرا و پیاده سازی نداشته باشد.در باب پیشینه موضوع باید گفت که پژوهشهای بسیاری پیرامون هر یک از افراد مذکور صورت گرفته است و در حیطه حکومت و ارزشمندی عمل و گفتار امام علی - ع - نیز شاید نقطه ای فروگذار نشده باشد، اما آنچه در اینجا مطرح است نوعی نگاه نقادانه و تقابل گرایانه با تطبیق میان دیدگاههای مطرح شده است . از جمله پژوهشهای صورت گرفته عبارتند از: کتاب امام علی - ع - الگوی زندگی نوشته احمدی، مقاله ژان ژاک روسو سیاستمدار و انسان نوشته اصغری تبریزی، مقاله مبانی فلسفی تربیت سیاسی از منظر جان لاک و امام خمینی - ره - نوشته طاهره جاوید کلاته جعفر آبادی، جان لاک و مسئله خوشبختی نوشته فرشاد شریعت و مقالاتی از این قبیل که بیشمارند و با توجه به آنها بکر بودن موضوع به سهولت هویدا می گردد.

-1-1نیکولاماکیاولی - - 1469- 1527

نیکولاماکیاولی یکی از صاحبنظران فلسفه سیاسی در اروپا در دوران رنسانس می باشد - علی بابایی،:1365ج» - 211 /3ماکیاولی پایبندی به اصول اخلاقی را در حوزه سیاست عملی بر اساس محاسبات صوری و ظاهری مضر به حفظ و صیانت از قدرت سیاسی میدانست. او تلاش مینمود معیاری متفاوت برای رفتارهای غیراخلاقی در عرصه سیاست عملی دست و پا نماید - « رضوائیان و غفوری،. - 40: 1394 با بررسی نظرات ماکیاول بدست میآید که بیشتر در تلاش برای تحکیم قدرت شهریار است شیوه های حفظ و استمرار قدرت را به او می آموزد و در این راه هر نیرنگ و ربایی را مشروع می داند و پایبندی به حقوق مردم را تا جایی لازم میداند که منافع حاکم را تهدید نکند و در واقع مردم را وسیلهای برای ارضای خواستههای زمامدار میداند. اخلاق ماکیاولی سودگرایانه و ابزاری و بر پایه جلب سود و دفع زیان استوار است - خرمشاد، . - 43 :1392

ماکیاولی در کتاب مشهور خود»شهریار« پس از توصیه به شهریار که هم شیوه شیر را بیاموزد و هم شیوه روباه را، می‌گوید: فرمانروای زیرک هنگامی که پیمان به زیان اوست نباید پایبند به آن باشد آنانکه روباهی پیشه کرده اند از همه کامیابترند، اما باید دانست که چگونه ظاهرآرایی کرد و با زیرکی دست به نیرنگ و فریب زد. داشتن خصلتهای نیکو برای شهریار نه تنها ضرورت ندارد بلکه بعضی مواقع خطرناک است اما نمایش به داشتن آن ها ضروری است زیرا مردم عادی همیشه بنده ظاهرند. - ماکیاولی، » . - 130-132 :1375 برای ستیزیدن دو راه در پیش است ، یکی با قانون، دیگری با زور، روش نخستین در خور انسان است و دومین روش ددان، و از آنجا که روش نخستین چه بسا کارآمد نیست، ناگزیر به دومین روی باید آورد. پس اگر بناست شهریار شیوه ددان را بیاموزد و به کار بندد می بایست هم شیوه روباه را بیاموزد و هم شیوه شیر را، زیرا شیر از دامها نمیتواند گریخت و روباه از چنگال گرگان، از این رو روباه میباید بود و دامها را شناخت و شیر میباید بود و گرگها را رماند. ... و فرمانروای زیرک نمی باید پایبند پیمان خویش باشد هنگامیکه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید