بخشی از مقاله

چکیده

امروزه مشارکت سیاسی شهروندان یکی از ارکان توسعه سیاسی و پیشرفت کشورها است. بنابراین یکی از دغدغه های مهم نظام های دموکرات در عرصه سیاسی محسوب می شود. در این راستا نظریه پردازان و پژوهشگران این عرصه به دنبال شناسایی و تحلیل عوامل اثرگذار بر مشارکت سیاسی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکردهای مدل بازاریابی سیاسی رابطه مند در افزایش مشارکت سیاسی انجام شده است.

در این راستا با استفاده از روش تحلیل محتوا و با بررسی ادبیات تحقیق و آمارها و روندهای مشارکت سیاسی در جوامع مختلف عوامل افزایش مشارکت سیاسی تحلیل و تبیین می شود. یافته ها نشان می دهد دو عامل تعداد احزاب و کاندیدهای شرکت کننده در انتخابات و شدت رقابت بین آنها دو عامل اثرگذار در افزایش مشارکت سیاسی است. با تحلیل تئوریک مدل بازاریابی سیاسی رابطه مند نشان می دهیم چگونه این مدل باعث تقویت دو عامل فوق شده و از این طریق مشارکت سیاسی در جامعه را افزایش می دهد.

مقدمه

امروزه مشارکت سیاسی مهمترین شاخص توسعه سیاسی ملت ها است. از اینرو مشارکت سیاسی به عنوان جوهر مردمسالاری از جمله مفاهیم بنیادین سیاست در دوران معاصر است که مورد توجه همه جوامع امروزی قرار گرفته است. بطوریکه میزان بالای مشارکت سیاسی مردم در زمینه تصمیمات و خط مشی های سیاسی بر فرهنگ توسعه و توسعه یافتگی فرهنگ سیاسی آن جامع دلالت دارد

بحث مشارکت سیاسی و کم و کیف آن در نظامهای سیاسی امروزه یکی از مهمترین مسائل مطرح در جامعه شناسی سیاسی است. هرچه یک نظام مردمیتر باشد و یا حتی ادعای مردمی بودن داشته باشد محور قدرت را مشارکت مردمی معرفی می کند. اساسا مساله مشارکت سیاسی در نظام سیاسی، خود به یک ارزش تبدیل شده است. یکی از مهمترین مسایلی که پیش روی تحلیلگران سیاسی است، چگونگی فراهم آوردن بسترهای نهادینه و قانونمند جهت مشارکت مدنی-سیاسی افراد و گروه های مختلف اجتماعی است

در این راستا انتخابات را میتوان بستری دانست که این مشارکت در آن تجلی می یابد. اما از طرفی بی تفاوتی افراد در جوامع مختلف، جهت مشارکت در تعیین سرنوشت خویش در فرآیند انتخابات و دیگر پروسه های تصمیم گیری در سایر حوزه ها، چالشی جدی پیش روی حکومتها در سراسر جهان قرار داده است

با کاهش روزافزون انگیزه ملل مختلف در سراسر دنیا جهت مشارکت سیاسی و تعیین سرنوشت سیاسی از طریق انتخابات، شاهد گرایش در به کارگیری تکنیک های متعددی جهت سوق دادن مردم به مشارکت بیشتر هستیم - طالاری و موسوی شفاهی . - 1395 پژوهشگران نیز تحقیقات زیادی در رابطه با چیستی عوامل موثر بر میزان مشارکت افراد جامعه در مسایل سیاسی از جمله انتخابات انجام داده اند

در نظام جمهوری اسلامی ایران مشارکت مردم در انتخابات از سوی جریانی به عنوان یک تکلیف شرعی شناخته می شود و از سوی جریان دیگر به عنوان اختیار برای تعیین سرنوشت سیاسی؛ جدای از این که کدام یک بر دیگری رجحان دارد، نکتهای که دو جریان بر آن متفق القول اند مشارکت سیاسی است.

هر دو جریان معتقدند حاکمیت مردم در مشارکت عمومی مردم متجلی میشود و حداکثر دموکراسی همان مشارکت مردمی است. با این وجود بررسی روندهای مشارکت سیاسی مردم در ادوار گذشته نشان دهنده نوسانات زیاد در میزان مشارکت مردمی است. از طرفی احزاب و گروه های سیاسی نیز سعی دارند با استفاده از فعالیتهای بازاریابی به اهداف راهبردیشان از قبیل برنامهریزی، تجزیه و تحلیل، توسعه کمپینهای تبلیغاتی، ساخت برند و تحقیقات مبتنی بر ترسیم الگوهای رفتار، رجحانها، اعتقادات، نگرشها و عواطف رای دهندگان برسند.

از اینرو نقش بازاریابی سیاسی در مشارکت مردم در انتخابات نقشی پررنگ و جهت دهنده می باشد. اورولز و مارتینز - 2014 - در پژوهش خود دریافتند دو عامل باعث افزایش مشارکت سیاسی می شود: - 1 تعداد نامزدها و احزاب شرکت کننده در انتخابات و - 2 شدت رقابت انتخاباتی. عامل اول عاملی کمی و عامل دوم کیفی است. در این مقاله با استفاده از دو عامل کمی و کیفی مذکور و مدل بازاریابی سیاسی رابطه مند - طالاری و موسوی شفائی - 1395 به تحلیل کارکردهای مدل برای افزایش مشارکت سیاسی می پردازیم.

مشارکت سیاسی

واژه مشارکت سیاسی در اصطلاح علوم سیاسی، معانی گوناگونی دارد. به همین دلیل محققان در بررسی ادبیات موضوع با تعاریف متفاوتی روبرو می شوند. اما برآیند تمامی تعاریف را می توان به این صورت تببین نمود؛ دخالت مردم و یا دست کم درگیر شدن آنها در سیاست به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه و یا حتی اختیاری و غیراختیاری را مشارکت گویند. به عبارت دیگر شرکت در امور سیاسی و گزینش رهبران سیاسی توسط مردم را مشارکت سیاسی گویند

در مواردی مشارکت سیاسی فقط از طریق رای تحقق می یابد، ولی در بسیاری از موارد بعضی بدان قناعت نمی کنند و با شرکت در تبلیغات سیاسی، و یا مشارکت در احزاب، ایفای نقش می کنند. علاوه بر آن مشارکت خود را در جلوه های همچون تجمعات، راهپیمایی ها، تحصن و اعتراضات مردمی نشان می دهد که می تواند جنبه های هم مثبت و هم منفی برای جامعه داشته باشند.

برای مثال همین جلوه های تجمعی مشارکت سیاسی بود که کودتای ژوئیه 2016 ترکیه را ناکام گذاشت، بطوریکه پس از کودتا حزب عدالت و توسعه از هواداران خود خواست برای حمایت از دولت رجب طیب اردوغان به خیابان ها بریزند. در واقع مشارکت سیاسی موجب افزایش درک سیاسی شهروندان، مسئولیت پذیری، تقویت احساس کنترل شهروندان نسبت به نظام سیاسی و تعهدات آنان نسبت به حکومت می شود

با این وجود رای دهی و مشارکت در انتخابات رایج ترین نوع مشارکت سیاسی برای اغلب شهروندان در جوامع مردم سالار است. رای دادن موثرترین و عملی ترین وسیله برای شهروندان است تا افکار و عقاید خود را در اداره امور عمومی و اجتماعی اعمال نمایند. هر چند این نوع مشارکت همراه با عضویت در احزاب و انجمن های سیاسی، کار و فعالیت تبلیغاتی برای نامزدهای انتخاباتی، تماس با مسئولان یا مقامات سیاسی و انواع فعالیت های اطلاع رسانی و ارتباطی مثل ارائه سخنرانی های انتخاباتی، تلاش برای اقناع شهروندان دیگر به رای دادن به نامزدهای انتخاباتی و غیره از اشکال متعارف و قانونی مشارکت سیاسی است

مشارکت شهروندان در انتخابات در بسیاری از جوامع معیار مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی است. اصولا تحقق نظام دموکراتی بدون مشارکت شهروندان مفهومی ندارد. میزان مشارکت یا عدم مشارکت شهروندان در هر کشور یکی از مهمترین معیارهای مشروعیت نظام سیاسی یا تأیید ویا عدم تأیید کارگزاران و مدیران هر جامعه تلقی میشود. از اینرو برای تمامی کشورها میزان مشارکت در انتخابات و افزایش شمار رأی دهندگان با حساسیت پیگیری می شود. با این تصور که در جامعه ای که شهروندان مشارکت کافی در امور سیاسی ندارند احساس تعهد و دلبستگی چندانی نیز به نظام سیاسی موجود ندارند و به عنوان نیروی حامی و مشروعیت بخش این نظام در شرایط بحرانی عمل نخواهند کرد.

مطالعه و بررسی شرایط حاکم بر فضای انتخاباتی، شرایط افزایش میزان مشارکت سیاسی در انتخاب و عوامل تشویق شهروندان به رای دهی از جمله مباحث مهم در جامعه شناسی سیاسی و رفتار سیاسی است که مورد مطالعه قرار می گیرد. اما با ظهور بازاریابی سیاسی، سنجش گرایش ها و تمایلات سیاسی و اجتماعی و چگونگی تصمیم گیری رای دهندگان و علل پیروزی های انتخاباتی نیز به صورت تخصصی مورد بررسی محققان قرار می گیرد.

بازاریابی سیاسی

در حوزه بازاریابی اجتماعی و غیرانتفاعی، تلفیق نظریه بازاریابی در حوزه سیاسی پدیده نسبتا جدیدی است. امروزه به مفهوم بازاریابی سیاسی توجه ویژه ای شده و آن را ابزار شکل دهی و ارتباطی حزب سیاسی می دانند. این دانش جدید برگرفته از علوم ارتباط ات، علوم سیاسی و ادبیات بازاریابی است و توانایی شرح و ضبط تغییرات ماهوی انتخابات را دارد

بازاریابی سیاسی را می توان فرایند تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، اجرا و انتخاب تعریف کرد که برای ساخت و حفظ روابط متقابل سودمند بین رأی دهندگان و احزاب سیاسی به منظور دستیابی به اهداف سیاسی بازاریابان، طراحی شده است. درواقع، بازاریابی سیاسی، رشتهای علمی است که به تدریج چارچوب خود را یافته است

در این زمینه تعریف جامع تری از بازاریابی سیاسی بیان کردند، آنها بر این باورند که "بازاریابی سیاسی مجموعهای از فرایندهای ایجاد رابطه و ارزشدهی به رأی دهندگان است که ارتباطات سودمند برای سازمان و ذینفعان را مدیریت میکند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید