بخشی از مقاله

چکیده

در نظام جمهوری اسلامی ایران مشارکت سیاسی به معنای حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود با توجه به آموزههای سیاسی دینی است. در واقع مشارکت سیاسی یکی از مهمترین و مؤثرترین عوامل در برقراری وفاق و انسجام ملی است که ثمرهی آن افزایش اقتدار ملی و ارتقای ضریب امنیتملّی در صحنههای گوناگون میباشد و میتواند به مثابه یکی از مؤثرترین و مناسبترین پشتوانه برایحلّ و فصل معضلات و بحرانهای قومی، اجتماعی و امنیتی باشد از سویی تعمیق انسجام ملی کشور نیز به معنای نهادینهشدن ارزشها و آرمانهای مشترک جامعه در ساختار نظام اجتماعی است به گونهای که همه افراد و گروههای جامعه ارزشها و آرمانهای خود را در آن متجلی دانسته و هیچ گروهی برای ارزشها و آرمانهای خود تهدیدی احساس نکند.

لذا این مقاله به طور مبسوط به بررسی مساله مشارکت سیاسی و نیز تعمیق انسجام ملی کشور و نیز راههای افزایش آن با توجه به پیشنویسهای افق پیشرفت مطلوب جمهوری اسلامی میپردازد و هدف تدوین و ارائهی الگوی پیشرفت جهوری اسلامی در آینده در راستای افزایش مشارکت مردمی و تعمیق انسجام ملی با نگاه به پیشنویس افق 14و15 است که این پیشنهادات میتواند به عنوان تدابیری نوین در راستای تدوین الگوی پیشرفت به کار جمهوری اسلامی ایران آید.

مقدمه

مشارکت سیاسی نوعی تظاهر علنی اراده مردم برای تعیین سرنوشت جمعی خود است. فقط از طریق مشارکت است که قدرت سیاسی به طریق مسالمتآمیز دست به دست میگردد و میزان توسعه سیاسی یک کشور بستگی مستقیم به این مؤلّفه دارد. مهمترین حسن مشارکت سیاسی تضمین رشد سیاسی مردم و جامعه در عین حفظ ثبات رژیم سیاسی است. در حقیقت، مشارکت سیاسی مردم در تصمیمگیریها، درسطوح و نیز در عرصههای گوناگون، به آنها این آگاهی را خواهد داد که از مقدورات و تواناییهایشان استفاده بهینه کنند. مشارکت مردم در امور سیاسی اجتماعی و تأثیرگذاری آنان بر سیاست و حکومت، در پنج حوزه های ؛تعیین رهبران و حاکمان،نظارت، نصیحت و بیان حقایق تلخ، بازخواست و مخالفت میتواند در داخل کشور عملی شود.

همچنین در حوزه خارجی، ضرورت مشارکت و نقش مردم در دفاع، هدفی فراتر از حفظ و گسترش توان دفاعی است و ممکن است به منظور تحکیم و گسترش وحدت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تقویت پیوندهای مردمی و نظام حاکم در مقابله با تهدیدات مشترک صورت گیرد. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز مشارکت سیاسی به معنای حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود با توجه به آموزههای سیاسی دینی است. بر همین اساس شرکت مردم در امر تصمیمگیریهای سیاسی و نظارت بر آنها با توجه به اصل اول قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است واین مشارکت مبتنی بر اصول قانونی، مذهبی و عرفی حاکم بر روابط اجتماعی مردم ایران، لازمه حفظ و انسجام نظام جمهوری اسلامی ایران است.

بیان مساله:

از گذشته های دور، انسجام ملی همواره به عنوان یک هدف استراتژیک مورد توجه حکومت های ایران بوده و همچنان اولویت خود را حفظ کرده است و از سویی نیز همبستگی وانسجام در ایران به عنوان کشوری کثیرالقوم، همواره در معرض تهدیدات گوناگونی و منجمله مطالبات قومیتی بوده است و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون، احتمال وقوع سطوح متفاوتی از منازعات قومی در استانهای قومی و عمدتا مرزی کشور، همواره یکی از مهمترین چالش های نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.

اهمیت مسئله بدین جهت است که در حال حاضر به استناد آمارهای مختلف، بین 40تا50 درصد جمعیت ایران را اقوام غیر فارس تشکیل می دهند که وقوع منازعات بین آنها، می تواند آثار و عواقب زیانباری بر این مناطق و نیز بر روابط و مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقوام وارد کند لذا ایجاد بسترهای مشارکتی برای اقوام مختلف ایرانی در عرصه های متعدد، از جمله فرصت های مناسبی است که با ایجاد ذهنیت مثبت در مناطق قومی، می تواند در برانگیختن حستعهّد ، ایجاد انگیزه و افزایش امید آنان به آینده مؤثر افتد.

سوابق چند سال اخیر گویای آن است که مردم ایران در مناطق قوم نشین، از آمادگی قابل ملاحظه ای برای مشارکت در عرصه های سیاسی، اقتصادی و.... برخوردارند، به شرط آنکه چنین فرصتی به آنها اعطا شود. - صالحی امیری، . - 408 -410 :1385 بنابراین مساله ای که با آن مواجه هستیم این می باشد چه جمهوری اسلامی ایران با چه راهکارهایی میتواند ضمن از میان برداشتن این منازعات قومی گامی اساسی در جهت تعمیق انسجام ملی و نیز افزایش مشارکت سیاسی مردم در مسیر افق مطلوب پیشرفت خود در سال های آینده به کار برد.

ضرورت تحقیق:

همانگونه که وجود قومیت ها به عنوان قسمی از خرده فرهنگ ها یکی از متغیرهای مهم و موثر بر همبستگی وانسجام ملی است که در بطن خود و در صورت بی توجهی به آن، خطر بالقوه ای برای این مهم نیز هست.به همین دلیل برای سیاستگذاران سیاسی و اجتماعی کشور در سطوح عالی و میانی، ضروری است تا همواره درک درستی از چرایی بروز مناقشات قومی داشته و با ارائه راهکارهایی مناسب بتوانند بردارندودر واقع درمسیر افق مطلوب حاکمیت ملی، استقلال، تمامیت ارضی و امنیت ،تدابیری را ارائه نماید که بهم ه کشور کمک شایانی نماید و هم مسیر پیشرفت کشور را هموار نماید.

روش تحقیق:

در این پژوهش، بر اساس تفسیری و رفتاری است - حقیقت،. - 187: 1385روش تفسیری، که نظریهای »معناکاو« است، در پس فهم رفتار افراد بر اساس فهم رفتارهای درونی است؛ یعنی وقتی میبینیم فردی رفتار خاصی انجام میدهد و به مشارکت سیاسی دست میزند، باید رفتار وی را تحلیل کنیم که آیا مشارکت وی از روی چه چیزی بوده است و انسجام ملی چه نقشی داشته است. از همینروست که رفتارگرایان بر دو نکته اساسی تکیه میکنند: نخست اینکه تحلیل باید بر رفتار مشاهده شدنی، چه در سطوح فردی یا اجتماعی، تمرکز نماید. دوم اینکه هرگونه توضیح این رفتار باید آزمونپذیری تجربی داشته باشد.

- دیوید مارش و همکاران، - 107 :1378 بیان ارتباط مقاله با الگوی پایه پیشرفت کشور مقاله حاضر به طور مشخص با توجه به پیش نویس 14و15 افق پیشرفت جمهوری اسلامی که مبتنی بر حاکمیت ملی، استقلال، تمامیت ارضی و امنیت و مشارکت آزادنه مردم در انتخابات و نیز اتکاء به آرای عمومی مردم به دور از تهدید ثروت و قدرت است به ارائه تدابیر و راهکارهای تعمیق انسجام ملی و افزایش مشارکت سیاسی مردم در جهت رسیدن به الگوی مطلوب پیشرفت آینده ی جمهوری اسلامی می پردازد.

از همین منظر برای یافتن الگو ی مورد نظر و راهکارهای پیش روی جمهوری اسلامی در مسیر تبیین یک الگوی مطلوب پیشرفت در آینده ، این مقاله در شش قسمت سازماندهی شده است: در بخش اول به واکاوی مفهوم کلی مشارکت سیاسی اشاره می شود. در بخش دوم به موضوع همبستگی ملی و مولفه های آن اشاره می شودسپس در بخش سوم به بررسی جغرافیای سیاسی و اقوام ایرانی مناقشات قومیتی اختصاص یافته است .بخش چهارم به بررسی زمینه ها و فرصت های ایجاد همبستگی ملی در ایران میپردازد.و در بخش پنجم به دیدگاه اسلام درمورد مساله مشارکت و همدلی معطوف گشته است و در نهایت در بخش پایانی و نتیجه گیری راهکار های تعمیق انسجام ملی و مشارکت سیاسی تبیین می گردد .

»مشارکت سیاسی«

»مشارکت« واژهای عربی است از ریشه »شرک« و »شرکت« به معنای »انبازی« و »حصهبرداری.« واژه »مشارکت« در اصطلاح علوم سیاسی معانی گوناگونی دارد. بر همین اساس، در کتابهای گوناگون با تعاریف متفاوتی آمده است. آنچه از اجمال همه تعاریف به دست میآید، این است که دخالت مردم و یا دستکم درگیر شدن آنها در سیاست به صورت آگاهانه و یا ناآگاهانه و یا حتی اختیاری و غیراختیاری را »مشارکت« نام نهادهاند. برخی از تعریفها نیز فقط به شعار آگاهانه بودن و برخی به اختیاری بودن اهمیت داده و مشارکت سیاسی را در آن قالب تفسیر کردهاند. البته تعاریف گوناگونی برای »مشارکت سیاسی« ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:

الف. مشارکت سیاسی مساعی سازمانیافته شهروندان برای انتخاب رهبران خویش، شرکت مؤثر در فعالیتها و امور اجتماعی و سیاسی و تأثیر گذاشتن بر صورتبندی و هدایت سیاست دولت است. - علی آقابخشی، - 300 :1375

ب. مشارکت سیاسی فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیرمستقیم در سیاستگذاری عمومی است. - نسرینمصفّا، - 9 :1375

ج. مشارکت سیاسی به معنای وجود رقابت و منازعه مسالمتآمیز بین بخشهای گوناگون جامعه سیاسی برای به دست آوردن قدرت و اراده جامعه و تعریف مصالح عمومی است. - علیاکبر علیخانی، - 61 :1377 به طور کلی و با توجه به تعریفهای ارائه شده، باید گفت: مشارکت سیاسی فعلی است که فقط با اراده نفسانی محقق نمیشود، بلکه اراده معطوف به تأثیر و نفوذ در نظام سیاسی از کمترین درجه تا درجات بالای تأثیر را شامل میشود.

ویژگیهای مشارکت سیاسی

با توجه به اینکه در تعریف مشارکت سیاسی گفته شده است که مشارکت سیاسی رفتاری است که برنتایج و تصمیمات حکومتی اثر میگذارد و یا قصد تأثیرگذاری دارد« برای آن سه اصل بنیادی در نظر گرفته شده است:

. 1 سهیم کردن مردم در قدرت و اختیار ؛

. 2 وارد کردن اقشار مختلف مردم در امر نظارت و تصمیمگیری بر سرنوشت خویش ؛

. 3 باز گشودن فرصتهای پیشرفت به روی ردههای زیرین جامعه مشارکت سیاسی دخالت هر چه بیشتر مردم و گروههای اجتماعی در مسائل سیاسی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم دانسته میشود. مشارکت سیاسی در این معنا نوعی اختیار و آزادی عمل فردی است که بوسیله آن نوعی اعمال اراده و قدرت تصمیم گیری جمعی که مشروعیت حکومت را تضمین میکند، دیده میشود .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید