بخشی از مقاله
چکیده
مساله بهبود کارایی انرژی در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ به گونه ای که پژوهشگران برای اندازه گیری کارایی انرژی از روش های تفکیک شدت انرژی متفاوتی استفاده کرده اند، تا تغییرات کارایی انرژی را بررسی نمایند.
در این پژوهش برای رتبه بندی تخصیص اعتبارات جهت افزایش کارایی مصرف انرژی و سرمایه گذاری از دیدگاه توسعه ی بخشی صنعت، از روشی به نام تحلیل اسنادی شاخص در تحلیل تجزیه ای شاخص - - IDA و مطالعات انرژی استفاده شده است. با استفاده از نتایج این رتبه بندی راهکارهایی در جهت صرفه جویی در مصرف انرژی و افزایش کارایی انرژی کشور ارائه می شود. تحلیل اسنادی شاخص می تواند به عنوان ابزاری برای ارزیابی و نظاره تغییرات کارایی انرژی در یک بررسی دقیقتر در مقایسه با روش هایی باشد که در ادبیات تحلیل تجزیه ای شاخص گزارش شده است.
نتایج تحلیل اسنادی شاخص با استفاده از داده های مصرف انرژی و ارزش افزوده صنایع نه گانه ایران، بین سالهای 1386تا 1374، حاکی ازآن است که طی این دوره کارایی انرژی %20/09 افزایش یافته است و صنایع تولید فلزات اساسی بیشترین سهم را در افزایش کارایی این دوره به عهده دارد و در نتیجه، این صنعت بیشترین اولویت سرمایه گذاری از دیدگاه توسعه بخشی صنعت را دارد و از دیدگاه تخصیص اعتبارات جهت افزایش کارایی مصرف انرژی نیز صنایع شیمیایی بیشترین اولویت را دارد.
مقدمه
مطالعه کارایی انرژی دردوره های مختلف رشداقتصادی کشورها، الگوئی برای پیش بینی وبرنامه ریزی در بخش انرژی کشورهای درحال توسعه بویژه صادرکنندگان انرژی ارائه می دهد. برای بررسی وضعیت کارایی انرژی در ایران باید به انرژی از دید یک کالای مصرفی، نهاده تولیدی ومنبع درآمدارزی کشور نگریست . زیرا درمقطع کنونی نفت یک منبع درآمد ارزی مهم و دارای ارزش راهبردی در تأمین انرژی مصرفی کشوراست.
طی چنددهه اخیرکه اقتصاد کشور یک اقتصاد وابسته به درآمد انرژی نفت و تک محصولی بوده است، تقاضای انرژی نفت و قیمت های آن حرف آخر را دراقتصاد داخلی زده اند. نوسانات قیمتهای جهانی و داخلی انرژی همواره اقتصاد ایران را با مشکلات زیادی مواجه ساخته و لذا تحقق برنامه های بلندمدت و بودجه های سالانه کشورمستلزم انجام پیش بینی های دقیقتر از تقاضای انرژی می باشد. علاوه برذخایر عظیم داخلی، ایران درمنطقه ای واقع شده است که دارای بیشترین ذخیره انرژی می باشد و دراین خصوص با شناسایی دقیقتری ازمسائل مربوط به کارایی انرژی، به لحاظ سیاسی واقتصادی، برنامه ریزی بهتری انجام می شود.
از آنجا که بخش صنعت سهم زیادی از تقاضای انرژی را به خود اختصاص داده و یکی از ارکان مهم اقتصاد می باشد، توسعه آن به عنوان مهمترین عامل در تحول ساختاری اقتصاد ایران و نیل به اقتصاد بدون نفت محسوب می شود. بدین منظور مطالعه شدت انرژی بخش صنعت به عنوان وسیله ای برای بررسی کارایی انرژی، امکان برنامه ریزی در زمینه بهینه سازی در این بخش را برای برنامه ریزان کشور عملی تر خواهد کرد.
دراین پژوهش با استفاده از تحلیل اسنادی شاخص درمطالعات انرژی، روش شناسی تحلیل تجزیه شاخص از طریق کمی نمودن سهم هر نسبت انفرادی به کل درصد تغییرات عوامل مثل شاخص شدت انرژی واقعی، تعمیم داده می شود که به موجب آن درتحلیل تغییرات کارایی انرژی صنایع کشوردر بین سالهای 1374-1386 یک گام به جلو برداشته می شود و در رتبه بندی سرمایه گذاری و ارزیابی دقیقتری ازکارایی انرژی در صنایع نه گانه کشور که شامل
-1صنایع مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات
-2صنایع نساجی، پوشاک و چرم
-3صنایع چوب و محصولات چوبی
-4صنایع کاغذ، مقواوچاپ و انتشار
-5صنایع شیمیایی
-6صنایع کانی غیر فلزی
-7صنایع تولید فلزات اساسی
-8صنایع ماشین آلات، تجهیزات و ابزار و محصولات فلزی
-9صنایع متفرقه
می باشد، مورد استفاده قرار می گیرد تا این ارزیابی، در اولویت بندی تخصیص اعتبارات جهت افزایش کارایی مصرف انرژی وسرمایه گذاری از دیدگاه توسعه ی بخشی صنعت به کارگرفته شود . در مطالعات داخلی که تا کنون انجام شده است از روش های متفاوتی برای تحلیل تجزیه ای شاخص استفاده شده است. ولی در این پژوهش برای اولین بار در انتخاب روش پژوهشی برای تحلیل تجزیه ای شاخص از آزمونهای چهارگانه نظریه شاخص های عددی استفاده شده است. به عبارت دیگر این پژوهش از یک رویکرد علمی در انتخاب روش استفاده می کند که مهمترین وجه افتراق این پژوهش نسبت به سایر پژوهش ها می باشد.
-1 ادبیات موضوع
تحلیل های تجزیه انرژی که براساس تئوری شاخص اعداد بیان می شوند، به تحلیل تقاضای انرژی معروف بوده و به طور گسترده توسط تحلیلگران حوزه انرژی به عنوان یک ابزار مفید در تحلیل ها مورد استفاده قرار می گیرد و از آنها در پژوهش های مربوط به سیاستگذاری انرژی استفاده می شود . مطالعات تحلیل های تجزیه ای انرژی زیادی در حدود 35 سال قبل گزارش شده است. این روش شناسی برای تجزیه تغییرات به چند عامل بکار گرفته می شود. همچنین، نتایج این روش در تحلیل تقاضای انرژی و مصرف انرژی برای تصمیم گیری مفید بوده و کاربرد نتایج آن برای ارزیابی کارایی انرژی صنایع مختلف مورد توجه می باشد.
در ادبیات اقتصادی، تحلیل های مربوط به تجزیه را می توان به تحلیل تجزیه ی شاخص - Index Decomposition Analysis - ،تحلیل تجزیه ی ساختاری - - Structural Decomposition Analysis ، تحلیل سهم انتقال - - Shift Share Analysis و تحلیل حسابداری رشد - - Growth Accounting Analysis، طبقه بندی کرد.
تحلیل تجزیه ی شاخص، براساس تئوری شاخص اعداد بیان می شود. که دراوایل دهه ی 1980 با استفاده از شاخص هایی چون لاسپیرز، پاشه و مارشال-اجورث بیان شده است. سپس لیو و همکاران Liu et all ,1992 - - ، روش تطبیق وزنی دیویژیا را مطرح کردند که پایه ای برای ارائه ی روش پارامتریک عمومی توسط آنگ - - Ang,1998 ، محسوب می شود.
تحلیل تجزیه ی ساختار، پس از مقاله لئونتیف - Leontief,1941 - درسال 1941 باعنوان روابط مقداری داده- ستانده در سیستم اقتصادی آمریکا، رواج یافت. این تحلیل از اطلاعات مربوط به جدول داده -ستانده استفاده می کند .امروزه جدول داده- ستانده به صورت گسترده در اقتصاد کمی و تحلیل ها به کار گرفته می شود.
تحلیل سهم انتقال ، در مباحث مربوط به اقتصاد کار و مباحث منطقه ای به کار برده می شود. نه تنها این تحلیل ابزاری است برای بررسی نوسانات بیکاری و رشد منطقه در گذشته، بلکه تکنیکی برای پیش بینی روندهای آتی به حساب می آید که جزئیات مربوط به آن در نوشته های پرلوف و همکاران - Perloff et al,1960 - و همچنین استیون ومور - Stevens and Moore,1980 - یافت می شود.
تحلیل حسابداری رشد، سهم عوامل در رشد اقتصادی را با تأکید بر اثر بهره وری بیان می کند.
تحلیل اسنادی شاخص - Index Attribution Analysis - در تحلیل تجزیه ای شاخص - - IDA و مطالعات انرژی به کار برده می شود که روش شناسی تحلیل تجزیه شاخص را از طریق کمی نمودن سهم هر نسبت انفرادی به کل درصد تغییرات عوامل مثل شاخص شدت انرژی واقعی، تعمیم می دهد. تحلیل اسنادی شاخص به عنوان ابزاری برای ارزیابی و نظاره تغییرات کارایی شدت انرژی در یک بررسی دقیقتر در مقایسه با روش هایی می باشدکه در ادبیات تحلیل تجزیه ای شاخص گزارش شده است.
تحلیل های تجزیه ی شاخص - IDA - دردو گروه طبقه بندی می شوند. گروه اول روشهایی که بر پایه شاخص لاسپیرز شکل گرفتند که شامل دوگروه شاخص های فیشر و پاشه هستند که درشاخص لاسپیرز تغییرات درصدی متغیرها در طول زمان با استفاده از وزن سال پایه اندازه گیری می شود. گروه دوم روشهایی هستند که به شاخص دیویژیا مربوط می شوند. که شاخص دیویژیا جمع وزنی لگاریتمی نرخ های رشدمتغیرها را محاسبه می نماید که وزن ها در آن تشکیل دهنده میزان سهم ها در ارزش کل هستند.