بخشی از مقاله

چکیده

ارتباط انسان بامکان به وسیله حس یاروح مکان صورت میگیرد. تعلق خاطروادراک روح انسان به مکان باعث ایجادحس مکان میشود.کیفیت زندگی شامل برداشت افرادازموقعیت زندگی خویش براساس فرهنگ وسیستم ارزشی است که درآن زندگی می کنند،این خصوصیت احساس خوب بودن رضایتمندی رادرآن هاایجاد میکند.بنابراین سلامت جسم وروح دانشجودر خوابگاه یکی ازعوامل مهم دربالابردن کیفیت زندگی آنهامیباشد.

هدف ازاین پژوهش یافتن عواملی است که درایجادحس مکان در خوابگاهها میتواند تاثیرگذار باشد وبه این ترتیب به طراحان ومعماران کمک نمایدتادرطراحی خوابگاه های دانشجویی علاوه بر توجه به خصوصیات فرمال وعملکردی،به این حوزه نیزتوجه نمایند.دراین پژوهش برای رسیدن به این هدف ازروش تحلیلی توصیفی ومطالعات کتابخانه ای برای سنجش میزان حس تعلق به مکان صورت گرفته است.در این مقاله ابتدا به بررسی حس مکان،تعریف آن وعوامل ایجادکننده آن پرداخته شده،سپس تاثیر این عوامل دربالا بردن کیفیت زندگی درمجتمع خوابگاهی بررسی شده ودرنهایت راهکارهای عملی برای ایجاد حس مکان در خوابگاه معرفی خواهد شد.

واژگان کلیدی: حس مکان، حس تعلق،خوابگاه،دانشجو.

مقدمه

با توسعه جوامع انسانی و تغییر شیوه زندگی و سکونت مردم، توجه معماران،طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضاها و محیط های ساخته شده افزایش یافته و نقش طراحی به عنوان ابزاری برای شکل دادن به محیط زندگی و پاسخگویی به توقعات و نیازهای انسان اهمیت بیشتری یافته است و پژوهش های زیادی درباره چگونگی تأثیر متقابل محیط یا فضای ساخته شده بر ذهنیات ورفتارهای انسان، انجام شده است.

پژوهش های انجام شده نشان می دهد که محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیام ها، معانی و رمزهایی است که مردم بر اساس نقش ها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل آن را رمزگشایی و درک و در مورد آن به قضاوت می پردازند.این حس کلی که پس از ادراک و قضاوت نسبت به محیط خاص در فرد به وجود می آید حس مکان نامیده می شود که عاملی مهم در هماهنگی فرد و محیط ،باعث بهره برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها با محیط و تداوم حضور درآن می شود.

کیفیت زندگی شامل برداشت افراد از موقعیت زندگی خویش براساس فرهنگ وسیستم ارزشی است که درآن زندگی می کنند، این خصوصیت احساس خوب بودن رضایتمندی رادرآن ها ایجاد می کند. بنابراین سلامت جسم وروح دانشجودر خوابگاه که یکی ازعوامل مهم دربالابردن کیفیت زندگی آنهامی باشد. آشنایی کارایی یک خوابگاه دانشجویی و چگونگی فراهم آوردن شرایط مناسب برای زندگی به نحوی که دانشجو در آن احساس آرامش و راحتی داشته باشد، همواره مورد توجه طراحان بوده است.

اعتقاد بر این است که خوابگاه به گونه ای خانه و محیط زندگی دانشجو است، در بیانی واقعی اینجاست که هویت او در دانشگاه تثبیت می شود - بنتلی، - 1945 - ،ص. - 295 با توجه به این که خوابگاه خانه دوم دانشجو است ، باید محیطی برای آنها فراهم کند که ضمن بر آورده کردن نیاز آنها حرمت هر یک از افراد در این مکان حفظ شود و حس امنیت و آرامش و حس تعلق به اینکه، این مکان می تواند خانه دوم آنها باشد به ساکنین ایجاد شود.

هدف از این مقاله آشنایی با مفهوم حس تعلق به مکان معرفی عوامل ایجاد کننده آن برای بالابردن کیفیت زندگی است. سوال تحقیق این است که چه گونه می توان در خوابگاه احساس تعلق به مکان در ساکنین آن ایجاد کرد تا آنها خوابگاه را مانند خانه دوم خود احساس کرده و کیفیت زندگی در آن افزایش یابد؟ به منظور پاسخ به این پرسش، ابتدا به بررسی حس مکان از دو دیدگاه پدیدارشناسی و روانشناسی محیط ،تعریف آن وعوامل ایجادکننده آن پرداخته می شود،سپس تاثیر این عوامل در بالا بردن کیفیت زندگی بررسی شده است ودرنهایت نتایج بایافتن عوامل ایجادکننده حس مکان به چگونگی ایجاد حس مکان در خوابگاه پرداخته خواهد شد.

مفهوم حس مکان

مفهوم مکان در تقابل با مفهوم فضای انتزاعی شکل گرفته است.شولتس می نویسد:هستی فضا از مکان است نه از خود فضا. لذل طراحی فضا وابسته است به شناخت ما از مکان و آنچه حس مکان نامیده می شود. حس مکان بیان گر این است که مردم هنگام حضور در فضا چیزی فراتر از خصوصیات کالبدی و حسی را درک می کنندو می توانند به روح مکان دست یابند حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد ، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود .

این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد . حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط می شود ، از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم ، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دست یابی به هویت برای افراد می شود.

حس مکان از دیدگاه پدیدار شناسی

از نگاه پدیدار شناسان حس مکان به معنای مرتبط شدن با مکان به واسطه درک نمادها و فعالیت های روزمره است ارزش های فردی و جمعی بر حس مکان تأثیر می گذارد و حس مکان نیز بر ارزش ها، نگرش ها و به ویژه رفتارفردی و اجتماعی افراد در مکان تأثیر می گذارد چگونگی و افرادمعمولاً درفعالیت های اجتماعی با توجه به چگونگی حس مکان شان شرکت می کنند حس مکان نه فقط باعث هماهنگی و کارکرد مناسب فضای معماری و انسان است بلکه عاملی برای احساس امنیت،لذت و ادراک عاطفی افراد نیز می باشد و به هویتمندی افراد و احساس تعلق آنها به مکان کمک می کند.

از دیدگاه پدیدارشناختی مهم ترین مفاهیم مرتبط در بیان حس مکان، واژه های مکان دوستی ، تجربه مکان و شخصیت مکان است و حس مکان به معنای ویژگی های غیرمادی یا شخصیت مکان است که معنایی نزدیک به روح مکان دارد، از لحاظ تاریخی روح مکان برای برپایی جشن و مراسم مذهبی به کار برده می شد،که در آن بازدید کنندگان می بایست به حرکت عبادات در مراسم توجه زیادی می کردند. بعضی ازمکان ها آن چنان احساسی از جاذبه دارند که به فرد نوعی احساس وصف نشدنی القا کرده و او را سرزنده ، شاداب و علاقه مند به بازگشت به آن مکان ها می کنند که حس مکان نامیده می شود.

به عقیدهرِلف مکان از ترکیب اشیا طبیعی و ا نسان ساخت، فعالیت ها،عملکردها و معانی به وجود می آید و تجربه آن می تواند از یک اتاق تا یک قاره را در برگیرد . درون مکان بودن می تواند به شکل فرمی کالبدی مطرح می شود.

حس مکان از دیدگاه روان شناسی محیطی

محیط به هر آنچه در پیرامون وجود دارد و به صورت بالقوه با فرد در ارتباط قرار می گیرد، اطلاق می شود .هر چند که فرد امکان دریافت تمامی اطلاعات موجود را نداشته باشد .محیط تمامی اطلاعاتی است که از پیرامون ما ارسال می گردند. ادراک را می توان فرایندی هدفمند دانست که طی آن فرد به دریافت ارسالات محیطی می پردازد و برآمده از فرهنگ و ارزشهای ساختاری حاکم بر جوامع بشری می باشد .در این رابطه ادراک محیطی ، فرایندی است که انسان داده ها و انگاشتهای ،ذهنی لازم را از محیط پیرامون دریافت میکند.

ادراک محیطی با شناخت انسان از محیط همراه است و بر این اساس اساس نتیجه برهمکنش ادراک حسی و شناخت، می باشد ،در واقع ادراک محیطی را می توان ادراک ناظر ، ،فضا انسان از جنبه های عینی محیط دانست با نگاهی به روانشناسی و تاثیر محیط بر انسان ، که نظم را مهمترین عنصر در ایجاد تعادل و موازنه بین نیرو های متفاوت جهان می دانند . ایجاد تعادل بصری دریک تصویر ،باعث ایجاد آرامش در ذهن انسان و مقبولیت آن از جهت دارا بودن ارزش های زیبایی شناسانه می باشد.

بنابر این هر نوع اغتشاش،مکان یابی نادرست ،تناسبات ناهمگن و شکل های نامرتبط می تواند به عنوان زشتی تلقی شود در روانشناسی محیط باید دو خصوصیت مورد توجه باشد،اول اینکه محیط یکپارچه و از نظم مشخصی تبعیت کند و دوم ایجاد تغییرات و تمایزات محیط را به هم پیوند دهد حس مکان از دیدگاه روان شناسی محیطی این است که بین افراد ومکان ها نیازمند ثباتی خاص است. محیط این ویژگی ها را از طریق ترکیب نظم طبیعی و بشری کسب می کند.

در رشته های علمی مانند روانشناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی اصطلاحات تعلق به مکان، تعلق به اجتماع، ساختار عاطفه و معنا و تجربه، مهم ترین مباحث مطرح شده درباره حس مکان هستند تعلق مکانی به این معنا است که مردم خود رابه واسطه مکانی که در آن به دنیا آمده و رشد کرده اند، تعریف می کنند. این ارتباط که به طور کلی حس مکان نامیده می شود مردم را به گونه ای عمیق و ماندگار تحت تأثیر قرار می دهد و خاطره مکان هویت و قدرت انسان را تقویت می نماید.

در واقع احساس تعلق و دلبستگی به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت و فضا به منظور بهره مندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش تعیین کننده ای می یابد. این حس به گونه ای به پیوند فرد با مکان منجر می شود که انسان خود راجزئی از مکان می داند و بر اساس تجربه های خود از نشانه ها، معانی،عملکردها، شخصیت و نقشی برای مکان در ذهن خود متصور می سازد.

این نقش نزد او منحصر به فرد و متفاوت می باشد و در نتیجه مکان برای او مهم و قابل احترام می شود.از نظر سیتالو تعلق مکانی از جنبه های روان شناسی و هویتی قابل تفسیر است .در روان شناسی، تعلق مکانی به رابطه شناختی فرد با یک محیط یا یک فضای خاص اطلاق می شود و از لحاظ هویتی، تعلق مکانی رابطه تعلقی و هویتی فرد به محیط اجتماعی است که در آن زندگی می کند. در واقع دلبستگی به مکان در رابطه نمادین ایجاد شده توسط افرادبه مکان است که معانی احساسی، عاطفی و فرهنگی مشترکی به یک فضای خاص می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید